پیام ویژه - ایسنا /کارشناس مسائل آفریقا با اشاره به بحران دو سال و نیمه سودان گفت: جنگ داخلی سودان از اختلافات سیاسی و نظامی آغاز شد، اما اکنون به نزاعی اقتصادی بر سر منابع طبیعی، بهویژه معادن طلا، تبدیل شده است.
«جعفر قنادباشی» کارشناس مسائل آفریقا در گفتوگو با ایسنا با اشاره به آخرین وضعیت سودان اظهار کرد: سودان امروز با شرایط بسیار بحرانی و ناپایداری مواجه است. این کشور که سابقهای طولانی در تمدن و مبارزات ضد استعماری دارد، اکنون بیش از 2 سال و نیم است که گرفتار جنگی خانمانسوز شده است. زیرساختهای حیاتی مانند آب، برق و ارتباطات در این مدت تخریب شده و اقتصاد کشور به مرز فروپاشی رسیده است.
وی افزود: «سودان زمانی به عنوان انبار غله آفریقا شناخته میشد و میتوانست نیاز غذایی بخش قابل توجهی از قاره را تأمین کند، اما اکنون با بحران شدید مواد غذایی روبهرو است. طبق آمار، حدود 10 میلیون نفر در داخل کشور آواره و حدود 2 میلیون نفر مجبور به مهاجرت شدهاند.»
قنادباشی با بیان این که «در حال حاضر، کانون اصلی جنگ در ایالت دارفور در غرب سودان قرار دارد»، خاطرنشان کرد: میتوان گفت، امروز دولت مرکزی عملاً کنترل کامل دارفور را از دست داده است.
قنادباشی با بیان این که «نیروهای واکنش سریع با استفاده از تجهیزات پیشرفته نظامی از جمله پهپادها و سلاحهای نیمهسنگین که عمدتاً از امارات متحده عربی تأمین شدهاند، در حال نبرد با نیروهای دولتی و ارتش هستند»، خاطرنشان کرد: این تسلیحات خارجی در افزایش دامنه درگیری و پیچیدهتر شدن بحران در سودان نقش بسزایی داشتهاند و اکنون بحران در سودان در حال حرکت به سمت تجزیه این کشور است.
ریشههای بحران کنونی در سودان بیش از هر چیز اقتصادی است
این کارشناس مسائل آفریقا در پاسخ به این سوال که «ریشههای اصلی بحران کنونی سودان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این بحران بیشتر ماهیتی نظامی دارد یا حاصل رقابتهای سیاسی و اقتصادی است؟»، خاطر نشان کرد: ریشههای بحران کنونی در سودان بیش از هر چیز اقتصادی است. البته اختلاف بر سر قدرت و ساختار نظامی جرقه اولیه بود، اما با گذشت زمان این اختلاف به رقابت برای کنترل منابع، بهویژه طلا، تبدیل شد. سودان اکنون سومین کشور صادرکننده طلا در قاره آفریقاست.
وی ادامه داد: در این میان، نیروهای واکنش سریع از طریق کنترل معادن طلای دارفور و همکاری با امارات، منابع مالی قابلتوجهی به دست آوردهاند. قاچاق طلا از طریق مرزهای لیبی به امارات انجام میشود و این روند عملاً به تداوم جنگ و گسترش فعالیت گروههای مسلح کمک کرده است.
بازار ![]()
امارات بازوی اجرایی استعمار نوین در آفریقاست
قناد باشی در پاسخ به این سوال که «بسیاری از گزارشها بیانگر نقش پررنگ امارات در حمایت از نیروهای محمد حمدان دقلو (حمیدتی) است. ارزیابی شما از میزان و نوع حمایت امارات چیست؟» تصریح کرد: نقش امارات در بحران سودان بسیار تعیینکننده است. این کشور سالهاست که در چارچوب سیاستهای آمریکا و انگلستان در قاره آفریقا فعالیت میکند. امارات بهصورت مستقیم وارد جنگ نمیشود، بلکه از طریق شبکههای تجاری، شرکتهای خصوصی و گروههای قاچاقچی عمل میکند.
وی ادامه داد: این کشور با ایجاد مسیرهای امن برای قاچاق طلا و برقراری ارتباط میان شرکتهای استخراجکننده و شبکههای غیرقانونی، سازوکاری منسجم برای انتقال منابع سودان به بازارهای جهانی و بازگرداندن سود به داخل امارات ایجاد کرده است. به نوعی میتوان گفت که امارات بازوی اجرایی استعمار نوین در آفریقاست.
قناد باشی همچنین در پاسخ به این سوال که اهداف واقعی امارات در سودان و دیگر کشورهای آفریقایی چیست، اظهارکرد: امارات در ظاهر به دنبال سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی در آفریقاست، اما واقعیت این است که سیاستهای آن عمدتاً در جهت بهرهبرداری پنهانی از منابع طبیعی، بهویژه طلا، طراحی شده است. این کشور نه به دنبال توسعه اقتصادی ملتها، بلکه در پی منافع انحصاری خود و متحدان غربیاش است.
وی تصریح کرد: امارات در سودان از طریق تسلیح قبایل، آموزش نیروهای محلی و کنترل مسیرهای قاچاق، به دنبال نفوذ و تسلط بر منابع اقتصادی است. نقش این کشور در قاچاق طلا در سودان حتی از برخی دیگر از کشورهای عربی از جمله عربستان نیز پررنگتر است.
کشورهای غربی و عربی به دنبال بیثباتسازی و کنترل سیاسی سودان هستند
قنادباشی همچنین در واکنش به این سوال که به نظر وی تقابل ارتش و ژنرال «عبدالفتاح البرهان» در مقابل «محمد حمدان دقلو (حمیدتی)» تا چه اندازه بر سر قدرت است و چه میزان بر سر منافع اقتصادی؟ اظهار کرد: بدون تردید جنگ سودان ابعاد سیاسی و نظامی نیز دارد. در حال حاضر ژنرال عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای حاکمیتی سودان، تلاش میکند با حفظ وحدت ارتش و ادغام نیروهای واکنش سریع در ساختار نظامی رسمی، از تجزیه کشور جلوگیری کند. شعار اصلی او «وحدت ارتش و حاکمیت ملی» است، اما از سوی دیگر، جاهطلبیهای درونی در میان فرماندهان نظامی و مداخلات خارجی باعث شده که روند تثبیت قدرت دولت مرکزی به کندی پیش برود. کشورهای غربی و عربی، بهویژه امارات، با حمایتهای مالی و تسلیحاتی از نیروهای تجزیهطلب، به دنبال بیثباتسازی و کنترل سیاسی سودان هستند.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که «چرا روند انتقال قدرت از نظامیان به غیرنظامیان در سودان در این سالها کند و یا حتی متوقف شده است؟» تصریح کرد: این مسئله 2 علت اصلی دارد؛ نخست، تمایل نظامیان به حفظ قدرت و کنترل ساختار حکومتی، دوم؛ ضعف و ناتوانی نیروهای سیاسی در ایجاد اجماع و کسب مقبولیت مردمی. تجربه شورشهای آفریقایی نشان داده است که نظامیان بهراحتی قدرت را واگذار نمیکنند و گروههای سیاسی نیز معمولاً ابزار و ظرفیت لازم برای اداره کشور را ندارند.
این کارشناس مسائل آفریقا افزود: در سودان نیز بهدلیل تداوم جنگ داخلی و اختلافات درونی احزاب، عملاً امکان انتقال قدرت به غیرنظامیان فراهم نشده و ارتش همچنان در رأس قدرت باقی مانده است.
سیاست تلآویو ممانعت از شکلگیری حکومتهای مستقل و اسلامی در سودان است
قناد باشی همچنین در مورد نقش رژیم صهیونیستی در بحران سودان گفت: اسرائیل نیز در این میان نقش فعالی دارد. این رژیم همواره تلاش کرده است تا سودان را کشوری ضعیف و ناپایدار نگه دارد. سیاست تلآویو بر این است که مانع شکلگیری حکومتهای مستقل و اسلامی در این کشور شود. اسرائیل با بهرهگیری از کانالهای اقتصادی و اطلاعاتی در پی تضعیف روندهای اسلامی، کنترل منابع حیاتی مانند رود نیل و جلوگیری از نفوذ و افزایش قدرت گروههای اسلامی نزدیک به حماس در سودان است.
وی در پایان گفتوگو با ایسنا تصریح کرد: آنچه امروز در سودان جریان دارد، نوعی استعمار نوین است. استعمار قدیم با اشغال سرزمینها و حضور نظامی شناخته میشد، اما استعمار جدید با ابزار اقتصادی، رسانهای و نفوذ غیرمستقیم عمل میکند. امارات، بهعنوان مجری این سیاستها، درواقع نقش نیابتی انگلستان و آمریکا را در آفریقا ایفا میکند.