بزرگنمايي:

پیام ویژه - همشهری / «برای اینکه خودم را به سارا ثابت کنم، در کلاس‌ سرقت یک خلافکار شرکت کردم تا دزدیدن پراید را یاد بگیرم اما 3ساعت بعد از نخستین سرقت دستگیر شدم.»
این بخشی از اعترافات پسری 23ساله است که مدعی است برای اینکه بتواند با دختر موردعلاقه‌اش ازدواج کند، تصمیم به سرقت گرفت.
شامگاه سوم آذر افرادی که در پارکی در غرب تهران حضور داشتند سر و صدای دختر و پسری جوان را شنیدند که با هم درگیر شده بودند. این دختر و پسر سرنشینان یک خودروی پراید بودند که وقتی از ماشین پیاده شدند، پسر جوان به سمت دختر حمله و شروع به کتک زدن او کرد.
شاهدان ماجرا را به پلیس خبر دادند و لحظاتی بعد و با حضور ماموران، دعوای آنها خاتمه یافت. مأموران که به ماجرا مشکوک شده بودند، شماره پلاک خودروی پراید را استعلام کردند و معلوم شد که این خودرو حدود 3ساعت قبل از یکی از خیابان‌های غرب پایتخت سرقت شده است. به این ترتیب دختر و پسر جوان دستگیر شدند و برای تحقیقات به کلانتری انتقال یافتند. دختر 20ساله می‌گفت که از ماجرای سرقتی بودن ماشین خبر ندارد و خواستگارش(پسری که همراه او دستگیر شده بود) آن را دزدیده است.
وی توضیح داد: من و نیما مدتی قبل در فضای مجازی با هم آشنا شدیم. این آشنایی ادامه داشت تا اینکه او از من خواستگاری کرد و من هم جواب مثبت دادم. اما مدتی که گذشت دیدم اصلا او به فکر زندگی نیست. نیما بیکار بود و هیچ پس‌اندازی نداشت و به همین دلیل تصمیم گرفتم به این رابطه پایان بدهم اما او دست بردار نبود.
دختر جوان ادامه داد: امروز (روز حادثه) نیما سوار بر یک پراید به‌دنبال من آمد و گفت ماشین را تازه خریده است. اما وقتی شنید که از ازدواج با او منصرف شده‌ام، عصبانی شد و مرا به باد کتک گرفت که با حضور پلیس، ماجرا خاتمه یافت.
پس از دختر جوان نوبت به تحقیق از نیما بود. او در بازجویی‌ها به سرقت پراید اعتراف کرد و گفت: من قصد ازدواج با سارا را داشتم اما او همیشه مرا تحقیر می‌کرد؛ چرا که نه کار داشتم و نه درآمد. حتی مرا به‌خاطر اینکه ماشین هم نداشتم سرزنش می‌کرد.
وی ادامه داد: به‌دنبال راهی بودم که به او ثابت کنم می‌توانم زندگی را اداره کنم تا اینکه خودش از من خواست برای اینکه پولدار شوم، سرقت کنم. من که تحت‌تأثیر حرف‌های او قرار گرفته بودم نقشه سرقت خودرو کشیدم اما هیچ تخصصی در سرقت نداشتم. ابتدا به جست‌و‌جو در فضای مجازی پرداختم تا اینکه با خلافکاری آشنا شدم که تخصصش سرقت ماشین بود. با او قرار گذاشتم و مرد سابقه‌دار که بارها به جرم سرقت ماشین زندانی شده بود، قبول کرد به من آموزش دهد. او می‌‌گفت در ازای دریافت 5میلیون تومان، در 3جلسه به‌طور تضمینی سرقت را به من یاد می‌دهد و من هم قبول کردم. او 3جلسه به من آموزش دزدی داد و پس از تمرین فراوان تصمیم به سرقت گرفتم.
پسر جوان گفت: تا پیش از این چندبار راهی سرقت شدم اما ترسیدم. سرانجام دلم را به دریا زدم و یک خودروی پراید را با آموزش‌هایی که دیده بودم سرقت کردم و سر قرار با دختر موردعلاقه‌ام رفتم. اما او به محض دیدن ماشین، باز مرا تحقیر کرد و گفت که تو حتی در انجام کارخلاف هم بی‌عرضه هستی!
او می‌گفت که چرا ماشین مدل بالا سرقت نکردی و من که عصبانی شده بودم با او درگیر شدم که در نهایت با حضور پلیس ماجرا لو رفت و من دستگیر شدم.
براساس این گزارش، دختر و پسر جوان هردو در بازداشت به‌سرمی‌برند و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.