پیام ویژه - اعتماد / « آتشبس و درسهای آن » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته حسین مسعودنیا است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
عملیات توفانالاقصی که با نفوذ نیروهای مقاومت از باریکه غزه به درون سرزمینهای اشغالی در 7مهر/15اکتبر آغاز گردید سبب تهاجم بیسابقه ارتش اسراییل از هوا و زمین به باریکه غزه شد. این تهاجم سبب شکلگیری بحران منطقهای شد که واکنشهایی در منطقه و جهان بهدنبال داشت. خشونت نیروهای اسراییلی در باریکه غزه و واکنش افکار عمومی در منطقه و جهان سبب گردید تا بازیگران بینالمللی و منطقهای درصدد برقراری آتشبس موقت برآیند. حاصل تلاش میانجیگران بینالمللی و منطقهای بهویژه کشور قطر منتهی به برقراری یک آتشبس چهار روزه تحت عنوان آتشبس بشردوستانه شد که از مهمترین اصول این توافق یکی موضوع مبادله اسرا و دیگری فراهم شدن فرصت برای ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه بود. با تأمل در اهداف دو طرف درگیری در ابتدای جنگ میتوان میزان موفقیت هر دو طرف را ارزیابی کرد اما صرفنظر از این مهم تجزیهوتحلیل سیر وقایع روزشمار جنگ و مواضع دولتهای منطقهای و فرامنطقهای درقبال آن بیانگر نکاتی است که ذیلا به آن اشاره خواهد شد. در خصوص دستاورد این رویارویی برای دو طرف باید ابتدا اهداف هر یک از طرفین را در ابتدای منازعه شناخت. در خصوص نیروهای مقاومت مهمترین هدف آنها به چالش کشیدن اقتدار امنیتی و نظامی اسراییل، توقف طرح صلح ابراهیم برای عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و اسراییل، به اسارت گرفتن نیروهای اسراییلی برای مبادله با اسرای فلسطینی و در صورت امکان به دست گرفتن کنترل کامل غزه و کرانه باختری و حذف تشکیلات خودگردان بود. تأمل در حوادث و رویدادهای جنگ بیانگر دستیابی مقاومت به سه هدف نخست خود یعنی زیر سوال بردن توان امنیتی و نظامی اسراییل همراه با مبادله اسرا و ناگزیر کردن کشورهای عربی از توقف پروژه صلح با اسراییل است اما در خصوص هدف چهارم یعنی کنترل کامل و حذف تشکیلات خودگردان باید چشم به انتظار وقایع آینده بود...
اما طرف دیگر یعنی اسراییل و بهویژه شخص نتانیاهو از حمله به غزه چند هدف داشت: 1- نابودی کامل حماس و مقاومت، 2- سلطه کامل بر غزه و تخلیه آن یا واگذاری آن به تشکیلات خودگردان، 3- غلبه بر مشکلات شخصی خود در داخل و انتقال بحران داخل به خارج، 4- تامین امنیت برای اسراییل از جانب غزه همانند صحرای سینا. اکنون با به پایان رسیدن مرحله اول رویارویی بهنظر میرسد نتانیاهو به هیچکدام از اهداف خود نرسیده است مضافا اینکه شکاف در درون دولت اسراییل بیشتر شده و ناکامی اسراییل در دستیابی به اهداف خود سبب شدهاست تا موقعیت نخستوزیر در داخل متزلزل گردد، البته در خصوص بقیه اهداف اسراییل باید منتظر تحولات آینده بود آنچه مسلم است آتشبس موقت برای هر دو طرف میتواند مفید باشد. گروههای مقاومت از این فرصت میتوانند برای تجدید قوا استفاده کرده و هم اینکه با آزادی اسرای فلسطینی از طریق مبادله اسرا پایگاه مردمی خود را تقویت کرده مضافا اینکه با ورود کمکهای بشردوستانه اسراییل را از یکی از مهمترین اهداف خود یعنی وارد آوردن فشار به مردم غیرنظامی برای ایجاد شکاف میان مردم و نیروهای مقاومت ناکام میگذارد. صرفنظر از نتایج آتشبس موقت برای دو طرف توفانالاقصی و تجاوز اسراییل به غزه پس از آن از منظر منطقهای و بینالمللی بیانگر نکاتی بوده است که میتوان آنها را به شرح ذیل بیان کرد. از نظر منطقهای: 1- رژیم صهیونیستی در داخل با چالشهایی مواجه است. علاوهبر شکافهای اجتماعی مهمترین چالش در دولت فعلی اسراییل شکاف نخبگانی و پایگاه ضعیف نتانیاهو حتی در حزب لیکود است. جنگ، آتشبس و تداوم آن در سرنوشت آینده نهتنها نخستوزیر بلکه حزب لیکود و همبستگی جامعه اسراییل دارای پیامد غیرقابل انکار است. 2- مهمترین هدف اسراییل در منطقه تامین امنیت برای خود و سلامت شهروندان است و مهمترین فاکتوری که میتواند روی امنیت جامعه اسراییل تاثیرگذار باشد موضوع امنیت شهروندان این کشور است و همین موضوع خود به پاشنه آشیلی برای دولت اسراییل تبدیل گردیده است چراکه فشارهای گروههای مقاومت سبب معکوس شدن روند مهاجرت از این کشور گردیده است. 3-یکی از اهداف اسراییل تامین امنیت خود از طریق پروژه عادیسازی روابط با کشورهای منطقه میباشد؛ فرآیندی که توفانالاقصی بهصورت موقت آن را تعطیل کرده است اما بهنظر میرسد در آینده این مهم از سر گرفته شود. 4- تامل در عملکرد و گفتههای مقامات دولت تلآویو در خلال جنگ اخیر بیانگر این مهم بود که هدف اسراییل برای تامین امنیت خود در باریکه غزه مبتنی بر حتیالمقدور کوچاندن ساکنان غزه به اردن و صحرای سینا و درغیر این صورت واگذاری اداره این منطقه به تشکیلات خودگردان میباشد اما برای این کشور خالیسازی منطقه از جمعیت در اولویت است. 6- نوع مقابله اسراییل با حمله اخیر گروههای مقاومت بیانگر این مهم بود که استراتژی این رژیم همچنان جنگ کوتاهمدت است. 7- از نظر منطقهای بحران توفانالاقصی سبب شد تا علاوه بر بازیگران قدیمی همانند ایران، عربستان، مصر و ترکیه در خاورمیانه بازیگران جدیدی در این منطقه ظهور پیدا کنند که شاید یکی از مهمترین آنها دولت قطر باشد. این کشور کوچک از یک طرف با اتکا به نفوذ معنوی خود از طریق شبکه الجزیره و ارتباط با اخوان و از سوی دیگر با اتکا به پشتوانه قدرت اقتصادی خود تبدیل به یک بازیگر مهم منطقهای شده است که حتی این مهم از سوی قدرتهای جهانی نیز پذیرفتهشده است. 8- علاوهبر کشورها، تحولات منطقه بیانگر این مهم بود که بازیگران جدیدی در منطقه خاورمیانه علاوه بر کشورها تحت عنوان نیروهای مقاومت در محدودهای از عراق تا لبنان عرض اندام کردهاند که قادر به تاثیرگذاری بر تحولات منطقه میباشند. 9- بحران توفانالاقصی و برخورد رسمی جمهوری اسلامی ایران بیانگر این مهم بود که رویکرد عملگرایانه در سیاست خارجی منطقهای ایران بهترین راهکار هم برای تقویت روابط با همسایگان و هم خلع سلاح مخالفین خود بهویژه اسراییل از کارت ایرانهراسی و شیعههراسی است.10- توفان الاقصی و پیامدهای آن یکبار دیگر این موضوع را آشکار کرد که موضوع فلسطین میتواند یک مولفه مهم برای ایجاد همگرایی میان کشورهای اسلامی- عربی بهمنظور شکلگیری یک گفتمان مشترک برای مقاومت در برابر دولت اسراییل باشد. ازنظر بینالمللی نیز توفانالاقصی بیانگر نکات جدیدی بود: 1- آشکار شدن نقش افکار عمومی در سطح جهان و منطقه بر تصمیمات بینالمللی، 2- مشخص شدن اختلاف دیدگاه رهبران امریکا با نتانیاهو درخصوص حل بحران منطقه. توضیح اینکه بهرغم حمایت همهجانبه امریکا از اسراییل در جنگ، رهبران امریکا تحت فشار افکار داخلی و منطقهای همچنان اصرار بر حل بحران در منطقه از طریق ایجاد دو کشور مستقل بر اساس قطعنامههای شورای امنیت دارند. 3- توفانالاقصی و پاسخ وحشیانه اسراییل سبب گردید تا یکبار دیگر کشورهای غربی بهویژه اتحادیه اروپا تاکید مجدد بر سیاست حمایت از تاسیس دو دولت مستقل در منطقه برای حل بحران داشته باشند. 4- شکلگیری نوعی پارادوکس در سیاست خارجی امریکا در قبال اسراییل بدینمعنا که ازیکطرف امریکا خود را متعهد به حمایت همهجانبه از اسراییل میداند اما ازسوی دیگر این سیاست از یک طرف بهدلیل انتخابات آتی امریکا و ازسوی دیگر بهدلیل نگرانی امریکا از کاهش نفوذ منطقهای خود سبب گردیده است تا در برخی مواقع اختلافنظر میان رهبران امریکا و اسراییل در منطقه هویدا گردد.5- بحران توفانالاقصی فرصت مناسبی در اختیار رقبای امریکا در منطقه بهویژه چین برای گسترش نفوذ خود در منطقه فراهم کرده است. خلاصه کلام اینکه آتشبس بهمعنای پایان بحران نیست چراکه اسراییل به هیچیک از اهداف خود دست نیافته و این مهم میتواند بهمعنای پایان حیات سیاسی نتانیاهو باشد؛ موضوعی که خوشایند او نیست و او درصدد خروج از بحران است لذا بدیهی مینماید که اسراییل پس از توافق چهارروزه مجددا سیاست حمله به غزه و سرکوب گروههای مقاومت را ادامه دهد. جمهوری اسلامی ایران باید سعی کند در آینده با تداوم سیاست عملگرایانه خود ازیکطرف اسراییل را از کارت اصلی خود یعنی ایرانهراسی و کشاندن پای ایران به جنگ ناکام و ازسوی دیگر ضمن تقویت سیاست منطقهگرایی خود، حضور و نفوذ منطقهای خود را به عنوان بازیگری که هدف اصلی آن کمک به حل منازعات منطقهای است به بازیگران منطقهای و بینالمللی بقبولاند. به امید آنکه قدرت تاثیرگذاری ایران در منطقه از طریق سیاست خردگرایانه به درجهای برسد که حل هیچ موضوعی در منطقه بدون حضور ایران غیرممکن باشد.
بازار
![]()