پیام ویژه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
کامران کرمی| تصویر بزرگ سفر ترامپ، موازنه چین و مهار نقش در حال پررنگ شدن آن در شبه جزیره عربی با محوریت دو آبراه کلیدی خلیج فارس و دریای سرخ است که این منطقه را به کانون ترانزیت و فناوری در روندهای اقتصاد سیاسی بینالمللی تبدیل کرده است.
کاخ الیمامه ریاض روز سهشنبه 13 مه میزبان اولین سفر خارجی رسمی ترامپ بود. هیاتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی دو کشور در نشست رسمی، تجارت و سرمایهگذاری را محور رایزنیهای سطح بالای خود قرار دادند. سفری که یادآور سفر رئیسجمهور چین به عربستان در اواخر سال 2022 بود. در آن سفر پکن بر نقش ریاض بهعنوان شریک مهم در خاورمیانه تاکید کرد. این ادبیات در نشست ترامپ و محمد بن سلمان نیز طنینانداز شد، آنجا که رئیس جمهور آمریکا بر شراکت چنددههای واشنگتن با متحد عرب خود تاکید کرد. از این زاویه، تصویر بزرگ سفر ترامپ به خلیج فارس، موازنه چین و مهار نقش در حال پررنگ شدن این کشور در روندهای اقتصاد سیاسی بینالمللی است که جزیرهالعرب با محوریت دو آبراه کلیدی خلیج فارس و دریای سرخ را به کانون ترانزیت و فناوریهای جهانی تبدیل کرده است. از این منظر، پویاییهای منطقهای، دستورکار سفر رئیسجمهور آمریکا به خلیج فارس را متفاوت از مقطع 2017 کرده است. در شرایطی که موضوع ائتلاف علیه ایران و عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل از چارچوب سفر رئیسجمهور آمریکا خارج شده، اقتصاد وزن تعیینکنندهتری در این تور منطقهای ایفا خواهد کرد. این سفر را میتوان از چند منظر در حال تغییر مورد بررسی قرار داد:
موازنه چین
مولفه مهمی که سفر ترامپ به خلیج فارس را به کلانرقابت چین و آمریکا پیوند میزند، موازنه اژدهای زرد در خاورمیانه بهویژه در ارتباط با شرکا و متحدان نزدیک آمریکاست. فراتر از چارچوب سنتی نفت در برابر امنیت، یک همکاری جدید با محوریت هوش مصنوعی (AI) و زیرساختهای دیجیتال میتواند روابط ایالات متحده و عربستان سعودی را تثبیت کند. جغرافیای بازیگران خلیج فارس آن را به یک گره حیاتی در شبکه جهانی نوظهور زیرساختهای هوش مصنوعی و اتصال دیجیتال تبدیل کرده است. محتمل است با توجه به تمایل و برنامههای عربستان و امارات برای تبدیل شدن به هاب هوش مصنوعی، شاهد تغییر ساختار کنترلهای صادرات ایالات متحده، بهویژه آنچه در مورد تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی اعمال میشود، باشیم. انعطافپذیری چین در این مولفه و برخی همکاریهای شورای همکاری با پکن باعث شده مقامات آمریکا نسبت به خطرات حضور پررنگ چین، بهویژه با امضای مشارکتهای جامع استراتژیک با عربستان و امارات و مشارکتهای جامع با قطر و بحرین و از همه مهمتر امضای تجارت آزاد چین با این بلوک، هوشیار شوند و نسبت به رفع ملاحظات دولتهای عربی اقدام کنند.
تغییر اولویتهای GCC
موازنه چین در خاورمیانه را میتوان در ارتباط با تغییر اولویتهای بلوک شورای همکاری مرتبط دانست. تعریف و اجرایی کردن چشماندازهای اقتصادی از سوی بازیگران شورای همکاری بازتاب تغییر پویاییهای منطقهای و داخلی این کشورها در گذار به اقتصاد پسانفت و جایابی و جایگاهیابی در مناسبات اقتصاد سیاسی بینالمللی است. ولیعهد عربستان پیشتر متعهد شده بود که ریاض طی چهار سال 600میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند؛ امارات متحده عربی وعده 1.4تریلیون دلار طی 10 سال داده است و انتظار میرود قطر نیز در این سفر، تعهد سرمایهگذاری به ارزش صدها میلیارد دلار را اعلام کند. تبدیل بازیگران شورای همکاری به هاب سرمایهگذاری، تجارت، مالیه بینالمللی، گردشگری و اخیرا ورزش و هوش مصنوعی نشان میدهد که اولویتهای این مجموعه بهخوبی در راستای چشمانداز معاملهگرایانه ترامپ هدفگذاری شده است.
مواجهه با ایران
در مقطع 2017 تشکیل ائتلاف علیه ایران در چارچوب کمپین فشار حداکثری یکی از سه دستورکار اصلی ترامپ در سفر به عربستان بود که پس از 8سال جای خود را به مذاکره تهران و واشنگتن از یک سو و توافقات دوجانبه کاهش تنش آمریکا با حماس و حوثیها داده است. این تغییر شیفت هم متاثر از کژکارکردی پروژه فشار حداکثری بوده است و هم معادله نوظهور خروج ایران و اسرائیل از جنگ سایهها که استراتژی ترامپ برای پیگیری فشار حداکثری 2 و به جان خریدن هزینههای نظامی و ماجراجویی بر سر آن کمرنگ کرده است.
عادیسازی
امیدهای ترامپ برای گسترش توافقات ابراهیم که در دوره اول با میانجیگری او به نتیجه رسید و منجر به عادیسازی روابط امارات و سه کشور عربی دیگر با اسرائیل در سال 2020 شد، در این سفر عقیم خواهد ماند. عربستان از یکسو با تنشزدایی و احیای روابط با ایران و از سوی دیگر توافقات دوجانبه هستهای و تسلیحاتی با آمریکا تا حد زیادی از اضطرار عادیسازی خارج شده و آن را منوط به تشکیل کشور مستقل فلسطینی کرده است. اگر زمانی ما به ازا این بود که با عادیسازی به هدف مهار ایران و تکنولوژی آمریکایی دست پیدا کند، اکنون با محقق شدن این دو زمینه، به دنبال کسب امتیاز بر سر دولت فلسطینی است. بنابراین در این تصویر بزرگ اهداف نزدیک-تاکتیکی شامل توافقات تجاری، مذاکره با ایران، عادیسازی و تحولات شام با محوریت سوریه در راستای این راهبرد کلان یعنی رقابت با چین بهعنوان گرند استراتژی قرار دارد.
بازار
![]()