پیام ویژه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در زمانی که کشورهای خلیج فارس در حال بازتعریف نقش خود بهعنوان قطب جهانی نوآوری و نفوذ هستند، ترامپ بر رمزگذاری، سرمایهگذاری و همسویی نظامی-صنعتی تمرکز کرده تا این منطقه را در مدار ایالات متحده نگاه دارد. فروم بینالمللی خلیج فارس مستقر در آمریکا، با بررسی سفر ترامپ به منطقه مینویسد: سفر رئیسجمهور دونالد ترامپ به خلیج فارس یک اقدام راهبردی برای تثبیت قراردادهای اقتصادی پرمخاطره و تعمیق نفوذ ژئوپلیتیکی آمریکا در بحبوحه رقابت جهانی فزاینده محسوب میشود. نتایج این نشستها مشخص خواهد کرد که آیا آمریکا میتواند از چین پیشی گیرد، تنشهای ژئوپلیتیکی را مهار کند و در رقابت بزرگ آینده جایگاهی کلیدی بیابد یا نه. در محور دستور کار ترامپ، تعهدات سرمایهگذاری، همکاریهای دفاعی و تلاش برای گسترش شراکت ایالات متحده و خلیج فارس در حوزه هوش مصنوعی و فناوریهای پیشرفته قرار داشت.
سیاست خارجی ترامپ همواره بیش از آنکه دکترینمحور باشد، معاملهمحور بوده است و دور دوم ریاستجمهوریاش نیز با دوه اول تفاوتی ندارد. فروش تسلیحات، تعهدات سرمایهگذاری و برگزاری مجامع هوش مصنوعی جایگزین شعارهای متعالی درباره دموکراسی و اصلاحات شدهاند. هدف ترامپ نزدیک کردن دلها نیست؛ هدفش بستن قراردادهاست. اگر دوره اول ترامپ با نفت و جنگنده تعریف میشد، دوره دوم او با هوش مصنوعی و سلطه بر نیمههادیها شناخته میشود. کشورهای خلیج فارس این تغییر را درک کردهاند و با شتاب در حال قرار گرفتن در مرکز رقابت جهانی در زمینه هوش مصنوعی هستند.
برخی تحلیلگران بهشوخی سفر ترامپ به عربستان را «ماگا در صحرا» یا همان جنبش بازگشت عظمت به آمریکا در صحرا مینامند. سفری که طی آن چهرههای برجسته فناوری و سرمایهگذاری آمریکا مانند ایلان ماسک و مارک زاکربرگ در میان دیگران حضور داشتند؛ که نشانهای از همگرایی فزاینده میان سرمایه کشورهای حوزه خلیج فارس و نوآوری آمریکایی محسوب میشود.
برای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، هوش مصنوعی صرفا یک واژه مد روز نیست، بلکه برای آنها ستون فقرات آینده پس از نفت است. ابعاد سرمایهگذاریها گویای فوریت این تغییر است. در مارس 2025، امارات از طرح سرمایهگذاری 1.4تریلیوندلاری برای گسترش حضور اقتصادی خود در ایالات متحده طی دهه آینده پرده برداشت. این طرح با حمایت نهادهای مهم اماراتی نظیر ADQ، گروه 42، آلومینیوم جهانی امارات، ADNOC/XRG و MGX در حوزههایی چون زیرساختهای هوش مصنوعی، نیمههادیها، انرژی و تولید پیشرفته متمرکز خواهد بود. برای ایالات متحده، حفظ رهبری جهانی در حوزه هوش مصنوعی و فناوریهای پیشرفته، موضوعی مرتبط با امنیت ملی و ناشی از رقابت با چین است. در این زمینه، سرمایه و اراده کشورهای خلیج برای همکاری با واشنگتن، نقش محوری در روابط ایالات متحده و کشورهای عربی تحت رهبری ترامپ خواهد داشت.
بازی بلندمدت امارات، عربستان و قطر
یک ماه پیش از آن، عربستان سعودی در راستای چشمانداز 2030خود متعهد به سرمایهگذاری 40میلیارددلاری در زمینه توسعه هوش مصنوعی شد. در نخستین تماس تلفنی ترامپ پس از تحلیف در ژانویه 2025، ولیعهد محمد بن سلمان وعده سرمایهگذاری 600میلیارددلاری در اقتصاد آمریکا را داد. در ماه آوریل، قطر از ارائه 2.4میلیارد دلار مشوق برای توسعه هوش مصنوعی خبر داد و قرارداد 5.5میلیارد دلاری احداث یک مجموعه تفریحی لوکس با سازمان ترامپ را نهایی کرد؛ ترکیبی از جاهطلبی فناورانه و دیپلماسی اقتصادی پررنگ. همچنین قطر ایرویز قرارداد خرید بیش از یکصد فروند هواپیمای بوئینگ را نهایی کرد که به سفر ترامپ به دوحه وزن تجاری مضاعفی بخشید.
برای ارتقای دیپلماسی دیجیتال و پیشبرد قراردادها، کشورهای حوزه خلیج فارس از دولت ترامپ درخواست کردند موانع عمده نظارتی را که سالها مانع یکپارچگی اقتصادی بیشتر با آمریکا بوده، حذف کند: «قانون انتشار هوش مصنوعی» سال 2022 که صادرات نیمههادیهای پیشرفته به خلیج را محدود میکند، و پروتکلهای بررسی سرمایهگذاری خارجی به دلایل امنیت ملی. این دو مانع، سرمایهگذاری گسترده کشورهای خلیج در بخشهای حساس آمریکا را دشوار کردهاند. این مسائل در دوران بایدن نیز منشأ اصطکاک بودند و اکنون به نظر میرسد زمینههایی باشند که تیم ترامپ بتواند در آنها پیشرفتهایی برای هر دو طرف حاصل کند.
رقابت پنهان با چین
چالش اصلی گسترش همکاری فناوری میان واشنگتن و شورای همکاری خلیج فارس، نفوذ فزاینده چین است. برای ایالات متحده، کاهش محدودیتها در زمینه صادرات تراشهها مستلزم سیاست همزمانی است که خطرات همکاری با شرکتهای مرتبط با چین و زنجیرههای تامین چینی را کاهش دهد. نحوه برخورد دولت ترامپ با این موازنه - بین حفظ امنیت ملی و تعمیق روابط اقتصادی با شرکای عربی - یکی از محورهای اصلی بحثها بود.
در کنار حوزه فناوری، حوزه نظامی نیز در صدر برنامههای سفر ترامپ به خلیج فارس قرار داشت. عربستان سعودی و امارات متحده عربی به دنبال تسریع قراردادهای معلق تسلیحاتی هستند که در دوره بایدن کند یا متوقف شده بودند، از جمله جنگندههای اف-35 برای امارات و سامانههای دفاع هوایی برای عربستان. بازگشت ترامپ میتواند قفل بسیاری از این معاملات را باز کند. دولت ترامپ به دلیل رویکرد نرمتر در قبال ملاحظات حقوقبشری، احتمالا آمادگی بیشتری برای صدور مجوز این فروشها دارد.
افزون بر آن، واشنگتن و کشورهای عربی در حال مذاکره بر سر ایجاد یک «معماری دفاعی منطقهای» هستند؛ طرحی که در آن همکاریهای دفاعی، تبادل اطلاعات، و یکپارچهسازی سامانههای پدافند هوایی میان ایالات متحده و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تقویت شود. انتظار میرود سفر ترامپ این طرح را پیش ببرد، هرچند مسائل مربوط به اعتماد متقابل، تضاد اولویتها و تهدیدات منطقهای موانعی مهم بر سر راه آن خواهند بود.
ایران بهطور طبیعی در کانون بحثهای امنیتی میان ترامپ و رهبران کشورهای عربی خلیج فارس قرار داشت. ترامپ احتمالا وعده اتخاذ سیاستی سختگیرانهتر از بایدن در برابر تهران را داده است، از جمله بازگرداندن تحریمهای شدید و حمایت از متحدان منطقهای. در کنار آن، پرسش از عادیسازی روابط با اسرائیل نیز مطرح است. با آنکه دولت بایدن تلاشهایی برای پیشبرد توافقی میان عربستان و اسرائیل داشت، بسیاری در منطقه انتظار دارند ترامپ با نفوذ شخصی و روابط نزدیکتر با نتانیاهو، بتواند این روند را احیا کند؛ بهویژه اگر دولت اسرائیل گامهایی در جهت آتشبس پایدار در غزه بردارد.
در نشست ریاض، مساله بازسازی سوریه، مذاکرات هستهای احتمالی با ایران، و توقف روند عادیسازی با اسرائیل نیز در دستور کار قرار دشت. کشورهای عربی خواهان نقش فعالتر آمریکا در بازسازی سوریه (در رقابت با چین و روسیه) و حلوفصل مسالمتآمیز منازعه غزه هستند. عادیسازی با اسرائیل بهوضوح مشروط به توقف جنگ و تحقق حداقلی از حقوق فلسطینیان شده است. ترامپ از کشورهای تولیدکننده نفت خواسته است تولید را افزایش دهند تا تورم داخلی آمریکا کنترل شود. در مقابل، رهبران این کشورها هشدار میدهند که سیاستهای حمایتی و جنگ تعرفهای میتواند تقاضای جهانی را تضعیف کرده و اقتصاد منطقه را نیز آسیبپذیر کند، بهویژه با توجه به وابستگی ارزی به دلار آمریکا.
بازتعریف جایگاه آمریکا در خلیج فارس؟
سفر ترامپ به خلیج فارس با وعدههایی بزرگ، قراردادهایی پرسود و نشانههایی از همگرایی استراتژیک به پایان رسید. اما آنچه اهمیت دارد، نه فقط عکسهای دستهجمعی و بیانیههای رسمی، بلکه پیامی است که این سفر به رقبا و شرکا مخابره کرد: آمریکا قصد بازگشت دارد؛ نه فقط بهعنوان تامینکننده سلاح و انرژی، بلکه بهعنوان شریک فناوری، سرمایه و امنیت.
در بازگشت به واشنگتن، ترامپ میراثی از خود بر جای میگذارد که اگر تداوم یابد، میتواند موازنه قدرت در منطقه را دگرگون کند. اما تداوم این میراث، به پایداری تعهدات، موفقیت در مهار رقبا، و تبدیل توافقهای کاغذی به واقعیتهای میدانی وابسته است. پرسش اساسی آن است: آیا این بازگشت، آغازی تازه برای نظم منطقهای است، یا اپیزود جدیدی در صحنه رقابت جهانی محسوب میشود.
بازار
![]()