پیام ویژه
چه کسی خواهد باخت؟
شنبه 20 خرداد 1402 - 20:39:09
پیام ویژه - فرهیختگان /متن پیش رو در «فرهیختگان» منتشر شده و انتشارش در «آخرین خبر» به معنای تایید آن نیست.
آنکه خود را فرزند رسانه ملی نامیده بود، با پای خودش از تلویزیون رفت اما نه به دلیل خستگی یا کمبود بودجه یا مواردی از این دست، بلکه به‌عنوان تسویه‌حساب و قهر. حدود پنج سال پیش وقتی حواشی برنامه تلویزیونی «نود» شروع شد، عادل فردوسی‌پور می‌خواست برنامه‌اش را نگه دارد و مدیران سیما نمی‌خواستند و حالا درباره برنامه «فوتبال120» که از شبکه ورزش روی آنتن می‌رود، ماجرا برعکس شد. هیچ‌کس در تمام ساختار مدیریتی صداوسیما قصد نداشت این برنامه را تعطیل کند یا هر نوع چالش جدیدی را با عادل فردوسی‌پور رقم بزند، حال آنکه خودش چنین تصمیمی گرفته بود. شاید ‌انگیزه او انتقام از مدیران سازمان باشد و شاید این کار را به دلیل برآوردی انجام داد که از شرایط اجتماعی و رسانه‌ای کشور داشت و البته احتمالا هر دوی این موارد. حالا چه کسی در این میان ضرر کرد؟ یا به عبارتی آیا فردوسی‌پور موفق شد که با این اقدام به صداوسیما ضربه بزند؟ پاسخ این است که بله او موفق شد؛ اما سازمان صداوسیما تنها طرف این دعوا نبود که ضرر کرد. این یک بازی باخت-باخت بود که برای خود عادل فردوسی‌پور هم هیچ منفعتی در پی نمی‌آورد. چرا کار به اینجا کشید؟ آیا این امکان وجود داشت که در همین فقره به‌خصوص و البته موارد مشابه آن به جای معادله باخت-باخت یک معامله برد-برد انجام شود؟ سرانجام این رویه برای سازمان صداوسیما از طرفی و چهره‌های مشهور هنری و رسانه‌ای از سوی دیگر به کجا خواهد کشید؟ آیا باید مدیران نرمش به خرج دهند تا چنین نشود یا اتفاقا می‌بایست بیشتر سخت می‌گرفتند که نگرفتند؟ اگر در رفتار مدیران صداوسیما نسبت با چهره‌های مشهور دقت کنیم، هر دو نوع کنش را خواهیم دید. هم در بعضی موارد به قدری سخت گرفته‌اند که تسمه آهنین را هم پاره می‌کرد و هم در بعضی موارد دیگر چنان مماشات می‌کردند که رنگ از روی گلبرگ کسی نپرد. در آن سو عادل فردوسی‌پور هم فرصت داشت اشتباه نکند یا اشتباهاتی که در موردش شده بود را به روش درست و عاقلانه و با مصلحت‌سنجی درست پاسخ دهد اما چنین نکرد. مرور کنیم و ببینیم این اتفاقات از کجا شروع شد و چه چیزهایی بر آن تاثیر گذاشت و چه تصمیماتی جهت پیشروی ماجرا را به این سو و آن سو در تغییر داد که نهایتا ما را به اینجا رساند؟ شاید پاسخ سوالاتی که درباره چرایی رسیدن به این وضع و چشم‌انداز آینده آن و تعیین مقصرها و موثرها از خودمان پرسیدیم، در این مرور ممتد و مجدد، خود به خود روشن شود. 
تکل غلط روی پای ستاره‌ها
فردوسی‌پور نمونه تمام‌عیار از عدم راهبرد صداوسیما در مدیریت چهره‌های مشهور است. قطعا این عدم راهبرد در مدیریت چهره‌ای همچون فردوسی‌پور مختص به یک دوره خاص مدیریتی نیست، بلکه نتیجه یک فرآیند دیرپای است. مدیرانی که سال‌ها قبل در مواجهه با برنامه 90 و فردوسی‌پور فقط به دادن تذکراتی بسنده کرده بودند و آزادی تقریبا مطلق برنامه 90 نه‌تنها باعث شد که چهارچوب‌های منطقی یک رسانه از سوی فردوسی‌پور به چالش کشیده شود، بلکه او را متوقع‌تر هم کرد. چالش‌هایی که بعضی‌وقت‌ها مثل یک زلزله چندریشتری ذهن‌ها را حساس می‌کرد، مثل روزی که ایران با اسپانیا بازی داشت و عادل تا ساعت‌ها قهر کرد و جلوی دوربین نیامد! داستان از این قرار بود که مدیران صداوسیما جلوی حضور پویول در برنامه عادل را گرفته بودند و همین باعث بروز شایعاتی هم شد. چندشب بعد کلیپی در میانه برنامه ویژه جام‌جهانی پخش شد و مدیربرنامه ایرانی پویول شایعه اینکه علت ممانعت تلویزیون موی بلند او یا تتوی دستش بوده را تکذیب کرد! اما وقتی دوربین به استودیوی پخش برگشت عادل گفت این تصاویر ربطی به برنامه او ندارد! از این دست موارد زیاد است و اگر اتفاقات آن سال‌ها را دقیق‌تر بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که جنس کنش‌های فردوسی‌پور در نسبت با مدیران تلویزیون منجر به حذف برنامه 90 از قاب تلویزیون شد یا شاید بهتر باشد که بگوییم برنامه 90 قربانی آن جنس مدیریتی شده بود که 20 سال نتوانست یک برنامه‌ساز را به درستی هدایت و کنترل کند و حالا چهره‌ای که سازمان صداوسیما در ساخته شدن و شهرتش پول و وقت خرج کرده بود، در تعارضی آشکار با مدیرانش قرار داشت. با این حال عادل همزمان با قهر از گزارشگری در تلویزیون، برنامه فوتبال 120 را روی آنتن شبکه ورزش ‌برد. رابطه او با مدیران تلویزیون به یک کما چهارساله فرورفت و مخاطب هم در بلاتکلیفی کامل در نسبت با آنها قرار داشت. 
مدیران فعلی تلویزیون به‌جای عمل جراحی برای حذف یک اشکال، مسیر قبلی عدم راهبرد در مدیریت او را این‌بار به گونه‌ دیگر درپیش گرفتند. پیمان جبلی دهم مهرماه 1400 و سه روز بعد از انتصابش بر پست ریاست سازمان صداوسیما در اظهارنظری تاکید کرد که برای فعالیت عادل فردوسی‌پور منعی وجود ندارد و او می‌تواند به تلویزیون بازگردد. این حرف‌های جبلی در سفر خوزستان و در پاسخ به درخواست خبرنگاری بود که از جبلی می‌خواست قول بازگشت فردوسی‌پور را بدهد. جبلی می‌دانست که فردوسی‌پور در تلویزیون برنامه فوتبال 120 را دارد و این حرفش به معنای بازگشت برنامه 90 تعبیر شده بود. اما واقعا در شرایطی که جامعه هنوز نسبت به آنچه در این سال‌ها بین فردوسی‌پور و صداوسیما شکل گرفته بود سوال داشت، این اظهارنظر چه معنایی داشت. آیا فردوسی‌پور قبول کرده بود که به قواعد حرفه‌ای برنامه‌سازی در تلویزیون تن بدهد یا در بر همان پاشنه می‌چرخید؟ ظاهر امر این را نشان می‌داد که این تصمیم جبلی با یک رواداری نسبت به رفتارهای غیرحرفه‌ای پیشین فردوسی‌پور گرفته شده اما واقعیت این است که مدیریت جدید تلویزیون هرچه جلوتر می‌رفت نشانه‌هایی از تدبیر در مواجهه با چهره‌های مشهور از خود نشان نمی‌داد. رفتاری که با برنامه کتاب باز و سروش صحت شد، رفتاری که با برنامه احسان علیخانی و برنامه عصر جدید شد و حتی جنس مواجهه این تلویزیون با رامبد جوان و خندوانه هیچ نشانه‌ای از تعامل و تدبیر در مواجهه با چهره‌های مشهور ندارد. نتیجه چه می‌شود؟ اینکه وقتی رئیس صداوسیما در دانشگاه امام صادق(ع) بدون اینکه نامی از فردوسی‌پور ببرد، به سوالی درباره سلبریتی‌ها پاسخ می‌دهد، همه چنین برداشت می‌کنند که او درباره حذف عادل فردوسی‌پور حرف زده است. بازی رسانه‌ای برای رادیکال کردن فضا تا حدی پیش رفت که صداوسیما اطلاعیه داد که جبلی در دانشگاه امام صادق(ع) و در موضوع عدم حضور سلبریتی‌ها در صداوسیما، نامی از فردی نبرده است. رئیس صداوسیما در همان نشست دانشگاه امام صادق(ع) گفته بود که سلبریتی واژه‌ای مطلقا منفی نیست و این حرف یعنی مدیران سیما این پدیده را می‌خواهند اما توان جذب و کنترل چهره‌های مشهور فعلی را ندارند. او درباره اینکه نمی‌خواهد به چهره‌های مشهور التماس کند و دربرابرشان ذلت بکشد حرف زد. فضای هیجانی که جبلی و تیم جدید مدیران صداوسیما شکل داده بودند، باعث شد که فردوسی‌پور تصور کند رفتنش از تلویزیون می‌تواند از او شمایل قهرمانانه‌ای بسازد. اما بازنده این دوئل چه کسی است؟
نیاز به VAR داری آقای فردوسی‌پور
اواخر تابستان 1401 بود که فوت خانم مهسا امینی اوضاع کلی کشور را یکسره زیر و رو کرد. نیاز به توضیح نیست که خیلی از دلخوری‌های پیشین پس از انباشت طولانی با رخ دادن این اتفاقات سر باز کردند و هیزم شعله‌هایی شدند که تنوره می‌کشید. در این تسویه‌حساب کسانی هم‌داستان و همسو شدند که اگر شرایط عادی بود باید سایه هم را با تیر می‌زدند و چنانچه پس از آرامش نسبی فضا مشخص شد آنها خودشان با همدیگر بیشتر از هرکدام با جمهوری اسلامی دچار چالش و مشکل هستند. واقعا هوش و فراست می‌خواهد که فرد در چنین مواقعی جهت درست و موضع صحیح را تشخیص بدهد. افتادن در دام اتمسفر هیجانی موجود ممکن است هزینه‌هایی روی دست هر فرد بگذارد که گاهی جبران‌پذیر نیستند. از آن‌سو تندروی و برخورد خشن و بدون عاطفه با کسانی که به هر دلیلی معترض هستند حتی بعدها و در موقعیتی که علت دلخوری و اعتراض برطرف شده باشد کینه‌ها از آن لحن نامناسب را در دل‌ها نگه می‌دارد. در چنین مرحله‌های دشواری بی‌صدا شدن و محافظه‌کاری و عافیت‌گزینی محض هم برای هر شخص مشهوری دردسر درست می‌کند. هوش رسانه‌ای افراد در چنین مواقعی است که خودش را نشان می‌دهد. آدم باهوش و باتجربه نه تسلیم فشارهای خشماهنگ و تندمزاجانه‌ای می‌شود که او را به اتخاذ مواضع بنیان‌برافکن مجبور می‌کند، نه با در نظر نگرفتن احساسات معترضان و منتقدان در آن لحظه تاریخی به‌خصوص، حرف نسنجیده‌ای می‌زند و نه با سکوت محض در توهم رهیدن از این گرداب خودش را در گردباد نقدهای بعدی می‌اندازد. عادل فردوسی‌پور همان اشتباه اول را کرد؛ یعنی جوگیر شد. مدتی بعد از اتفاقاتی که به پسامهسا مشهور شد، فصل حضور ایران در مسابقات جام‌جهانی فوتبال فرا می‌رسید. در این فضا کسانی که مترصد آرام شدن اوضاع داخلی بودند، عده‌ای نگران شدند و عده‌ای خوشحال. آنها که نگران بودند از هتک حرمت پرچم ایران می‌ترسیدند و آنها که خوشحال بودند، فکر می‌کردند مسابقات ملی فوتبال می‌تواند اتحاد و انسجام را به جامعه ایران برگرداند. هیچ‌کدام از این دو حالت به‌طور کامل رخ نداد. هم جسارت‌هایی شد و هم واکنش‌هایی به آن جسارت‌ها صورت گرفت. فشار روانی روی اعضای تیم ملی فوتبال ایران بی‌اندازه بالا بود و لااقل از کسانی که عمری فوتبالی بودند و با خیلی از این بچه‌ها رفاقت داشتند، توقع می‌رفت که برخورد همدلانه‌ای با آنها کنند تا این مرحله دشوار بگذرد. عادل فردوسی‌پور از جایی به بعد مخاطبانش را مشخص کرده بود و می‌خواست که آنها در هواداران یک طیف سیاسی به‌خصوص محدود باشند. او در چند سالی که به هر دلیلی از آنتن دور بود، حمایت‌های فراوانی از سمت این طیف دریافت کرد و همین باعث شد در لحظه مقتضی، با باز کردن حساب ویژه و بیش از اندازه روی هیجانات همین طیف سیاسی و اجتماعی به‌خصوص، بقیه را از دایره بیرون بریزد. این را مصاحبه او با علیرضا جهانبخش در برنامه «فوتبال 360» مشخص می‌کرد. 
عموما در فرآیند گفت‌وگو، یک فراگرد ارتباطی دوسویه شکل می‌گیرد تا واقعیت‌ها با کمترین اختلال به مخاطبان آن گفت‌وگو برسند. بنابراین سوال‌ها باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که قضاوت‌های ازپیش‌تعیین‌شده نداشته باشد. اما فضای حاکم بر گفت‌وگوی فردوسی‌پور و جهانبخش به‌گونه‌ای دیگر بود. سوالات پیش از اینکه شروع شوند با یک حکم کلی و قضاوت در مورد اتفاقات سال گذشته پرسیده می‌شدند و در بعضی نقاط مصاحبه‌کننده آنقدر دست قضاوت را پیش می‌گرفت که حرف‌هایش تبدیل به یک بیانیه سیاسی می‌شد. برای همین بود که عمده کاربران نسبت به فضای حاکم بر این گفت‌وگو انتقاد داشتند و آن را شبیه یک بازجویی سیاسی می‌دانستند. 
چه کسی خواهد باخت؟
داستان از این قرار است. چند شب قبل و در آخرین قسمت «فوتبال 120»، مجری از بینندگان برنامه خواست تا تیتراژ پایانی را ببینند. تیتراژی که نام فردوسی‌پور به‌عنوان تهیه‌کننده برنامه حذف شده بود و همین شروع شایعاتی بود مبنی‌بر اینکه «فوتبال 120» دیگر پخش نمی‌شود. صبح دیروز روابط‌عمومی برنامه اعلام کرد «فوتبال 120» پا برجاست و فصل جدید این برنامه که به تحلیل و پرداختن به رویدادها و حواشی فوتبال جهان اختصاص دارد با شروع مجدد لیگ‌های معتبر فوتبال جهان و داغ شدن تب فوتبال در قاره اروپا از اواخر مردادماه آغاز خواهد شد. شواهد حاکی است علی‌رغم اعلام روابط‌عمومی مبنی‌بر ادامه پخش «فوتبال 120»، گویا فردوسی‌پور تصمیمش را گرفته و دیگر تمایلی به ماندن به‌عنوان تهیه‌کننده برنامه ندارد. او اینقدر باهوش است تا مسیری را که مزدک میرزایی درپیش گرفته طی نکند و دست به انتحار رسانه‌ای نزند اما مساله این است که ماجرای فردوسی‌پور و تلویزیون وارد یک دوئل سخت شدند. دو نفری که در دوئلی دیوانه‌وار ترمز ماشین‌هایشان را بریده‌اند و قرار می‌گذارند که با سرعت به سمت هم حرکت کنند؛ بازنده کسی است که زودتر بکشد کنار و از مرگ بگریزد. موقعیتی که اگر هر دو نفر بخواهند پیروز باشند، هر دو خواهند مرد. مشاوران فردوسی‌پور او را به سمت این دوئل هل می‌دهند و نتیجه نه به نفع خود اوست و نه به نفع صداوسیما. یک بازی دو سرباخت!

http://www.Yazd-Online.ir/Fa/News/1370069/چه-کسی-خواهد-باخت؟
بستن   چاپ