چاپ

پیام ویژه - درگذشت مهسا امینی پس از شوک اولیه که واکنشهایی در فضای مجازی به همراه داشت و ترند جهانی شد، حالا به محل تسویه‌حساب در کف خیابان تبدیل شده است؛ اما چه شد که در کمتر از یک هفته، این موضوع به یک آشوب سراسری بدل گردید؟

به گزارش خبر فوری، واکنش بد داشتن به یک ماجرا همیشه باعث وخیم شدن اوضاع و شرایط می شود. تاریخ پر از واکنش های اشتباه در موقعیت های مختلف است که اوضاع و شرایط را به هم ریخته است.
نقل است که فردریک کبیر، پادشاه پروس به علت توهین به ماری ترز، ملکه اتریش و مادام دو پمپادور، معشوقه لویی پانزدهم یعنی پادشاه وقت فرانسه جنگ بزرگ 7 ساله را به وجود آورد. همچنین، روایت است که دشمنی محمدرضا شاه با قوام السلطنه به علت برخورد غیر دیپلماتیک سیاستمدار کهنه کار با پادشاه جوان بوده است. گویا قوام در اولین برخورد با محمدرضا، بعد از آغاز سلطنتش گفت: اعلی حضرت چقدر بزرگ شده اند! این برخورد باعث شد شاه نسبت به قوام احساس تحقیر کرده و غرورش جریحه دار شود و از آن به بعد با او دشمن شود.
شاید وقایع مهم دهه 20 و حتی رخدادهای سال های بعد، از جمله کودتای 28 مرداد هم معلول همین دیدار و برخورد نامناسب شاه و قوام بوده است.
متاسفانه سردرمداران رسانه ای در کشور و طرفداران آنان نیز متخصص واکنش های نسنجیده و اشتباه در شرایط بد و بحرانی هستند. شاید بی راه نباشد اگر رخدادهای سال 88 و 96 و 98 و اعتراضات کنونی تهران و شهرستان ها را معلول واکنش های بد و نسنجیدۀ مسئولان رسانه‌ای در مواقع وقوع بحران‌ها بدانیم.
انتخابات سال 1388 و اعتراض طرفدران موسوی و کروبی با واکنش بد و نسنجیده شخص احمدی نژاد و طرفدارانش روبه رو شد. عبارت «خس و خاشاک» باعث شد بسیاری از طرفداران جنبش سبز تحریک شده و بیشتر به خیابان ها بیایند. همچنین، در سال 96 و 98 تحریک برخی منتقدان دولت در مشهد و تهران و سپس عقب نشینی و مخالفت با کسانی که به خیابان ها آمدند، باعث به هم خوردن اوضاع و التهاب جو کشور گردید.
به طور کلی، واکنش مسئولان و طرفداران مجازی نظام به یک التهاب، به سه گام تقسیم می گردد. در گام نخست، نسبت به یک اتفاق تلخ اظهار تاسف کرده و با مردم همزاد پنداری می کنند. در گام بعد شروع به توجیه علل یک اتفاق و شرایط کرده و در گام آخر هم در مقابل معترضان خشمگین ایستاده و اتفاقا خشم آنها را بیشتر می کنند.
در اتفاقات مربوط به فاجعه مهسا امینی نیز همین اتفاق تکرار شد. در ابتدا طرفداران دولت و گشت ارشاد نسبت به فاجعه اظهار تاسف کرده و به خانواده مرحوم امینی تسلیت گفتند. اقدامی که اخلاقا پسندیده بود و نیاز به تداوم آن با چاشنی پاسخگویی، شفافیت و حتی عذرخواهی متواضعانه داشت.
آنها انتقاداتی به گشت ارشاد و نحوه اجرای آن به عمل آوردند اما با بدتر شدن اوضاع شروع به توجیه شرایط کرده و سعی کردند اصل وجود گشت ارشاد را از نحوه اقدام یک مامور خاطی جدا کنند.
با بدتر شدن وضع و آغاز اعتراضات در برخی نقاط کشور، این افراد شروع به انتقاد از معترضان کرده و عملا در مقابل آنان ایستادند و همین امر باعث افزایش خشم معترضان و تقابل آنان با مدافعان شرایط موجود گردید.
بررسی توییت های چند روز اخیر به خوبی این مساله را نشان داده و تایید می کند. در این چند روز، مدافعان شرایط موجود به جای همدردی با معترضان، شروع به ریختن اسفند روی آتش آنان کردند. برخی از آنان مساله اعترضات به ماجرای مهسا امینی و گشت ارشاد را به برجام ربط می دهند، برخی مساله را انکار کرده و معتقدند گشت ارشاد اصلا وجود ندارد! برخی عکس های اشتباه از مهسا امینی منتشر کرده و به او تهمت می زنند و برخی هم معتقدند نظر مردم در رابطه با گشت ارشاد ملاک نیست و ملاک واقعی نظر علماست. دیگر فعالان رسانه‌ای حامی گشت ارشاد هم به برجسته‌سازی وقایع شبیه به این اتفاق در دیگر کشورها می‌پردازند. این اظهارنظرها بدون شک به جای آرام کردن اوضاع، شرایط را بیشتر ملتهب می کند و بر شدت و حدّت اعترضات می افزاید.
در زیر به برخی از مهم ترین توییت های چند روز اخیر که از سوی اکانت های مدافع وضع موجود منتشر شده است، اشاره می کنیم:

پیام ویژه

فارغ از اینکه کاربران فضای مجازی این اختیار را دارند که دیدگاه خود درباره مسائل روز را بیان کنند، این نکته را نباید از یاد برد که اصول گفتگوی مسالمت آمیز ایجاب می‌کند که طرفین به استدلالهای یکدیگر توجه کرده و از بیان مسائل تحریک‌آمیز که خشونت خیتبانی به همراه می‌آورد، بپرهیزند.
در موضوع مهسا امیمی، به دلیل خشم عمومی انتظار می‌رفت هواداران نظام با هوشمندی بیشتری این موضوع را مورد توجه قرار دهند.