خوشرقصی ترامپ برای کشورهای عربی
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در آستانه سفر رئیسجمهور آمریکا به منطقه خلیج فارس، آسوشیتدپرس و دیلیمیل مدعی شدند که ترامپ قصد دارد در جریان سفر به عربستان، امارات و قطر، نام یک پهنه آبی دیگر را تغییر دهد؛ حذف نام تاریخی خلیج فارس برای نزدیکتر شدن به کشورهای عربی.
بر اساس این ادعا، ترامپ قصد دارد با تغییر موضع رسمی آمریکا اعلام کند که از این پس آمریکا، «خلیج فارس» را با نام جعلی «خلیج عربی» خطاب خواهد کرد؛ همانگونه که خلیج مکزیک را به خلیج آمریکا تغییر نام داد. خبری که بهسرعت با واکنش و محکومیت گسترده ایرانیان مواجه شد. ترامپ سال 2017 هم با به کار بردن این عنوان جعلی واکنش تند مقامات ایرانی را برانگیخت.
پیشتر نیز مقامات روسیه و چین در بیانیههای پایانی همکاری خود با شورای همکاری خلیج فارس، از عنوان جعلی خلیج عربی استفاده کرده بودند که با واکنش تند ایران مواجه شد. بااینحال اقدام ترامپ فراتر از صرف بیانیه است و دستورکاری ضدایرانی را که نقض تمامیت سرزمینی جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود دنبال میکند که مخالفتهای همهجانبه ایرانیان نهتنها در داخل کشور، بلکه در سراسر جهان را به دنبال خواهد داشت.
اما اهداف این دستورکار را میتوان از چند منظر مورد بررسی قرار داد
اول؛ اتخاذ این تصمیم آن هم در آستانه سفر به عربستان، امارات و قطر که با هدف جذب سرمایهگذاریهای این سه کشور ثروتمند برنامهریزی شده، بنا دارد همراهی آمریکا با خواستههای دولتهای عربی را نشان داده و آن را بهعنوان عامل و اهرمی برای جذب بیشتر داراییهای آنها مورد استفاده قرار دهد. درخواست جذب یکتریلیون دلار از عربستان برای سرمایهگذاری در اقتصاد آمریکا و درخواستهای مشابه از سایر بازیگران شورای همکاری بخشی از این مساله را بازتاب میدهد.
دوم؛ در شرایطی که ترامپ دستاورد سیاسی قابلتوجهی در ارتباط با جنگ اوکراین و دو مساله اصلی خاورمیانه، یعنی برنامه هستهای ایران و آتشبس غزه به دست نیاورده و عربستان سعودی هم اعلام کرده عادیسازی با اسرائیل در جریان این سفر در دستورکار قرار ندارد، به دنبال این است که به تعبیر خودش کارت جدیدی را روی میز دولتهای عربی خلیج فارس قرار دهد تا به عنوان یک تغییردهنده بازی عمل کند.
سوم؛ از همین زاویه ترامپ قصد دارد روابط در حال تقویت ایران و کشورهای عربی خلیج فارس و در راس آنها عربستان سعودی را تحتالشعاع این سفر قرار دهد و به زعم خودش همچون سال 2017ایران را به دستورکار و تهدید اصلی تبدیل کند، حال آنکه اولویتهای شورای همکاری خلیج فارس دیگر دنبالهروی از فشار و تهدید علیه ایران نیست. تغییر اولویتهای عربستان، امارات و قطر و سایر بازیگران شورای همکاری به توسعه اقتصادی و رونمایی از سندهای چشمانداز 2030، 2035 و 2040 و همزمانی آن با احیای روابط دیپلماتیک و ارتقای روابط با ایران به سطح سفارت، سفر ترامپ را متفاوت از سفر 8 سال پیش میکند.
و چهارم؛ این اقدام ضدایرانی بخش دیگری از دیپلماسی قهری ترامپ را انعکاس میدهد که از زمان بازگشت به کاخ سفید و اعلام دوباره فشار حداکثری در ارتباط با ایران در حال اجراست و بنا دارد با طرح مسائل خارج از میز مذاکره، امتیازات حداکثری را طلب کند. ترکیب راهکار دیپلماتیک با فشار، تهدید و اجبار یا همان سیاست شناختهشده چماق و هویج، تفاوت سیاست جدید ترامپ با سیاست جو بایدن و همچنین دور اول ترامپ را بهخوبی نشان میدهد.
اما تبعات این تصمیم در صورت اعلان و اجرا میتواند در روابط دو سوی ساحل خلیج فارس دربردارنده پیامها و پیامدهایی نیز باشد: بهرغم بهبود روابط ایران و پایتختهای عربی خلیج فارس به استثنای بحرین در طول دو سال گذشته، اما همچنان برخی مسائل حلنشده و اختلافزا در روابط ایران با برخی بازیگران مجموعه شورای همکاری بهویژه امارات وجود دارد که تصمیم ترامپ میتواند منجر به کشمکشهای جدید بر سر داستان جزایر ایرانی خلیج فارس شود. در شرایطی که امارات با محوریت امارت ابوظبی سرمایهگذاریهای گستردهای را در حوزههای حقوقی، سیاسی، رسانهای و علمی-دانشگاهی بر سر جزایر بوموسی و تنب بزرگ و کوچک به عمل آورده و در تلاش برای تبدیل آن به یک مناقشه بینالمللی با حمایت برخی کشورهای عربی و غربی است، این تصمیم میتواند نقش کاتالیزور برای اقدامات بعدی باشد و منجر به فعال شدن دیگر اختلافات از جمله میدان گازی آرش بین ایران و کویت شود.
چه باید کرد؟
انتظار عاقلانه و هوشمندانه این است که ایران فراتر از صرف محکومیت و به راه انداختن کارزارهای حمایت که اقدامات بسیار درست، بجا، فوری و عاجلی به شمار میروند و تقویت کننده روح ملیاند، چند گام اساسیتر را در زمانبندیهای مختلف در دستور کار قرار دهد.
گام اول، طرح یک شکایت رسمی-حقوقی در سازمان ملل مبتنی بر این چارچوب است که چنین ماجراجوییهای خطرناکی میتواند بدعتهای جدیدی در روابط بین کشورها ایجاد کند و ناقض اصول منشور ملل متحد باشد.
در گام دوم، ایران باید ضمن آمادگی و ارسال پیامهای هشدارآمیز، نسبت به توسعه روابط و حل اختلافات از مسیر دیپلماسی اقدام کند. طبیعتا طرح چنین ادعاهایی علیه ایران در فضای توسعه روابط بهمراتب هزینههای کمتری را در زمانی که ایران و شورای همکاری در فضای تقابل باشند بر جای خواهد گذاشت.
در گام سوم، ایران باید به خنثیسازی تهدیداتی بپردازد که عمدتا از سوی برخی کشورهای اروپایی مطرح میشود. تجربه سالهایی که تهران و پایتختهای اروپای غربی در فضای دوستانه تعاملات گستردهای داشتند، نشان میدهد که توسعه روابط با اروپا و حل اختلافات میتواند همراهی این بازیگران با برخی ادعاها از سوی کشورهای عربی را عقیم بگذارد.
در گام چهارم که گام بنیادیتری است و متاسفانه عمده اتفاقات سالهای گذشته محصول نادیدهانگاری آن بوده، این واقعیت مهم است که ایران باید نسبت به نقش و جایگاه تاریخی خود در مناسبات جدید قدرت جهانی که عمدتا اقتصادمحور و مبتنی بر بدهبستان است، درک پویاتری از جایابی و جایگاهیابی در روندها و فرآیندهای بینالمللی پیدا کند و خود را با سازوکارهای آن تطبیق دهد. تا زمانی که خلیج فارس تحت اشراف اقتصادی، فناوری، تجاری و مالی بازیگران شورای همکاری قرار داشته باشد و ایران غایب بزرگ آن به شمار آید، نقش و جایگاه آن بهراحتی نادیده گرفته میشود و سهم آن از کیک اقتصاد جهانی روزبهروز کاهش پیدا میکند.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۰:۰۱
-
۸ بازديد
-

-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1588184/