پیام ویژه - خراسان / «از جنگ تراشه ها تا تاب آوری اقتصادی» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم محمد حقگو است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
تقابل فناورانه چین و آمریکا در ماههای اخیر فقط رقابت بر سر تراشهها نیست، بلکه نمونهای زنده از تابآوری یک اقتصاد بزرگ در برابر فشارهای خارجی است. از همین زاویه، تجربه چین میتواند برای کشورهایی چون ایران که سالها با محدودیتهای مشابه مواجه بودهاند، حامل درسهای مهمی در حوزه تاب آوری اقتصادی باشد.
مهار در سطح محصول، پاسخ از زنجیره تأمین
در تازهترین مرحله از تحریمهای فناورانه، آمریکا صادرات تراشههای پیشرفته و تجهیزات ساخت چیپ به چین را ممنوع کرده تا رشد پکن در حوزههایی چون هوش مصنوعی و رایانش کوانتومی را کند کند.
اما واکنش چین از مسیر دیگری بود: کنترل صادرات مواد خام استراتژیک مانند گالیوم و ژرمانیوم. پکن نشان داد که پاسخ تحریمی لزوماً نباید در همان سطح اعمال شود؛ گاهی میتوان با استفاده از حلقههای پایینتر، اما حیاتی در زنجیره جهانی، هزینه فشار را چند برابر کرد.
بازار ![]()
برای ایران نیز این الگو معنا دارد: تحریمهای مالی یا انرژی را فقط نباید «دور زد»، بلکه باید با فعالسازی اهرمهای دیگر - از مسیرهای ترانزیتی تا بازار نیروی انسانی یا مواد اولیه - موازنه هزینه و فایده را تغییر داد.
اقتصاد بهمثابه سلاح، اما با دقت
چین با وجود قدرت صنعتی عظیمش، در استفاده از ابزار اقتصادی به عنوان سلاح محتاط است. کنترل صادرات عناصر کمیاب بهگونهای طراحی شد که هم پیام سیاسی روشنی به واشنگتن بدهد و هم موجب تنش غیرقابل بازگشت نشود.
این تجربه نشان میدهد سیاست ضدتحریمی موفق، آن است که فشار را هدفمند و قابل بازگشت اعمال کند؛ نه برای انزوا، بلکه برای چانهزنی.
برای ایران نیز، در مسیر تنظیم روابط با آمریکا یا سایر قدرتها، چنین رویکردی به معنی یافتن نقطه توازن میان مقاومت و انعطاف است: مقاومت در برابر فشار، اما انعطاف در مسیر دیپلماسی وقتی نشانهای از گفتوگوی واقعی دیده شود.
تنوع زنجیره ها، کلید کاهش فشار
در پشت صحنه «جنگ تراشهها»، چین سالها پیش سرمایهگذاری گستردهای در کشورهای آفریقایی، آسیای جنوبشرقی و آمریکای لاتین انجام داده تا منابع حیاتی خود را از چند مسیر تأمین کند. به بیان دیگر، قبل از آن که محدود شود، مسیرهای جایگزین را ساخته بود. برای ایران نیز، توسعه زیرساختهای منطقهای در کریدور شمال–جنوب، بندر چابهار یا مسیر قفقاز میتواند نقش همان سرمایهگذاریهای چین را ایفا کند: ایجاد زنجیره جایگزین در زمان بحران و کاهش وابستگی به مسیرهای تحریمپذیر.
استقلال فناورانه مقدم بر خودکفایی مطلق
چین در برابر محدودیتهای تراشه، بر «بومیسازی تدریجی فناوری» تأکید کرده است؛ مسیری میان تعامل و استقلال. این کشور با ترکیب حمایت دولتی هدفمند و انتقال فناوری، شکاف فناورانه خود را کاهش میدهد. برای ایران نیز این پیام روشن است: خودکفایی بدون پیشرفت فناورانه و تعامل بینالمللی، به بنبست میرسد. اولویت باید استقلال فناورانه باشد؛ یعنی توانایی توسعه، ارتقا و بهکارگیری فناوری، حتی از طریق تولید مشترک در کشورهای همسو. این مسیر عمق استراتژیک اقتصاد کشور را افزایش میدهد.
هوش راهبردی در برابر قدرت اقتصادی
چین با وجود نزدیکی حجم اقتصادش به آمریکا، میداند در طراحی تراشه و نرمافزارهای پیشرفته هنوز عقبتر است. از همین رو، نبرد را به حوزههایی منتقل کرده که برتری نسبی دارد: مواد معدنی، زنجیره تأمین و بازار مصرف.
برای ایران نیز، مقابله با فشارهای خارجی بیش از هر چیز نیازمند هوش راهبردی است: شناخت نقاط قوت واقعی و تمرکز بر آنها، نه تلاش برای رقابت در میدانهایی که از ابتدا بازی به نفع طرف مقابل چیده شده است.
استفاده درست از ظرفیت متنوعسازی فرآوردههای نفتی، اتکا به بخش معدن بهجای خامفروشی نفت و گسترش صنایع دانشبنیان از همین جنس تصمیمهاست.
درمجموع باید گفت جنگ فناوری چین و آمریکا در ظاهر بر سر تراشههاست، اما در عمق، رقابت برای تعریف سهم در نظم جدید جهانی است. چین نشان داده میتوان حتی در دنیای تحریمها، با طراحی دقیق و ترکیب منابع طبیعی، دانش فنی و دیپلماسی اقتصادی، محدودیت را به ابزار قدرت تبدیل کرد.
برای ایران نیز پیام روشن است: مقابله با تحریم فقط اقتصادی نیست، بلکه نیازمند ترکیبی هوشمندانه از سیاست صنعتی، تنوع روابط خارجی و استقلال فناورانه است و در این راه، تعیین تکلیف هر چه سریع تر مسائلی همچون ناترازی بانکی، شفافیت اقتصادی و ریل گذاری واقعی برای اقتصاد دانش بنیان از الزامات اولیه است. با این اوصاف باید توجه داشت: تحریمها پایان مسیر نیستند؛ آغاز بازی استراتژیکیاند که در آن، برنده کسی است که با صبر، طراحی و هوش، محدودیتها را به فرصت تبدیل کند.