در ذم حقوقینگری و قانوناساسیگرایی
يادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - اعتماد /متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
«اصلاحطلبان» به عنوان طیفی از نیروهای سیاسی که اگرچه از همان نیمه دهه 50 و سالهای بعدِ پیش و پس از پیروزی انقلاب، به عنوان یکی از جریانهای موثر در پیشبرد امور گوناگون مملکت فعال بودند اما دستکم با این عنوان خاص و نیز این سازمان و تشکیلات سیاسی که اکنون شاهدیم، دو دههای است که در صحنه سیاست ایرانی حاضرند؛ هرچند آنچه امروز با نام «جبهه اصلاحات ایران»، به عنوان ساختار و سازمان تشکیلاتی این جریان سیاسی مطرح است، طی این سالها چند نوبت دستخوش تحولاتی شده تا به اینجا رسیده است. بهرغم این تحولات که عمدتا به منظور اصلاحات درونگفتمانی و بهبود و بازسازی ساختار و تشکیلات این جریان سیاسی صورت گرفته اما هدف اصلی «اصلاحطلبان» در تمام این سالها، نه «اصلاحِ اصلاحات»، بلکه «اصلاح حاکمیت و بهبود وضع و اوضاع حاکم بر جامعه» بوده است.
آنچه اما طی این چندماهِ پس از انتخاباتِ واپسین آدینه بهار 1400 شاهدیم، بهواقع بیش از آنکه ناظر بر اصلاح حاکمیت و روند تحولات کلان مملکتی باشد، تلاشی است برای «اصلاحِ اصلاحات»؛ تلاشی منطقا تئوریک که درحالی همین دیروز بروز و ظهورش را مشخصا در قالب یادداشت جدید سعید حجاریان با تیتر «سیاستورزی در عالم ممکنات» در وبسایت مشقنو دیدیم که این تحلیلگر و نویسنده اصلاحطلب در پاسخ به نامهای دست به قلم شده که چندی پیش با امضای مصطفی تاجزاده، خطاب به حجاریان منتشر شد؛ نامهای سرگشاده که معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات و البته یکی از کاندیداهای اصلی «جبهه اصلاحات ایران» در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در حالی در یکی از واپسین روزهای مهرماه خطاب به حجاریان منتشر کرد که او نیز همچون 8 کاندیدای دیگر این جریان سیاسی که پس از قرار گرفتن در فهرست اولیه نامزدهای موردنظر اصلاحطلبان، به وزارت کشور رفته و رسما نامنویسی کردند - در مواجهه با نظارت استصوابی شورای نگهبان- با مُهر عدماحراز صلاحیت روبهرو شد و ناکام ماند.
اما این تنها حجاریان و تاجزاده نیستند که طی این چند روز و چند هفته گذشته به مناظره قلمی با یکدیگر برخاسته و سعی دارند با تبیین و تحلیل اوضاع مملکت و جریان سیاسی متبوعشان، گرهی از گرههای مملکت گشوده و همزمان مسیر اصلاحات را نیز هموار کنند. درحالیکه دیروز محمدضا تاجیک دیگر تحلیلگر و نویسنده اصلاحطلب نیز در یادداشتی مختصر با عنوان «پارادوکس حذف» به تحلیل این پدیده در جامعه سیاسی امروز ایران پرداخته که «عدهای سیاست را مترادف دگرسازی و حذف و طرد فرض میکنند.» عباس عبدی، روزنامهنگار اصلاحطلب که درست یک ماه پس از انتشار نامه 25 مهرماه تاجزاده به حجاریان، در یادداشت روز 25 آبانماه خود که با تیتر «بیمعنایی یک بیانیه» در روزنامه اعتماد منتشر شد، به نقد بیانیهای پرداخته بود که چند روز پیش از آن، ازسوی «جبهه اصلاحات ایران» و با محوریت «مذاکرات هستهای» تدوین و در آن بر «ضرورت گفتوگوهای برجامی» تاکید شده بود، در یادداشتی دیگر که با تیتر «بازی رای و صندوق» در 2 شماره روزهای 29 و 30 آبانماه «اعتماد» به طبع رسیده، اینبار با صراحتی دوچندان به نقد درونگفتمانی درباره جریان اصلاحات پرداخت و درحالیکه پیشتر چند نوبت نسبت به راهبرد ناکام جریان اصلاحات در انتخابات خردادماه 1400 انتقاد و تاکید کرده بود که جریان اصلاحات متحمل شکستی سخت در انتخابات شده و باید با پذیرش این شکست، مسیری متفاوت را پی بگیرد، در این یادداشت دنبالهدار نیز استدلال کرد که چرا معتقد است انتخابات 28 خرداد 1400 برای اصلاحطلبان «نه فقط یک شکست راهبردی و تشکیلاتی»، بلکه فراتر از آن، «حتی یک شکست اخلاقی نیز بود»؛ موضوعی که البته در روزهای آینده بیشتر از آن خواهیم گفت اما فیالحال بد نیست نگاهی داشته باشیم به یادداشت روز گذشته سعید حجاریان در پاسخ به نامه سیدمصطفی تاجزاده و آنچه او در نوشتاری بلند ضمن نقد دیدگاههای حجاریان در باب اصلاحات ساختاری، مطرح کرده بود.
حجاریان که نوشته تاجزاده را از یکسو شبیه به «متنی راهبردی و تجویزمحور» میداند که «تلاش دارد گرههای پیش روی اصلاحات ساختاری را بگشاید یا دستکم به آنها ارجاع دهد» و از سوی دیگر، بهزعم حجاریان «به حوزه مانیفستنویسی ورود میکند و سعی دارد نتایج اصلاحات ساختاری را بهصورت پلکانی بیان کند»، تلویحا معتقد است که اگرچه تاجزاده شخصا کمتجربه، سیاستورزی در عالم ممکنات نداشته و «بهقدر توان در حوزههای واقعی قدرت فعال بوده؛ بنابراین کمکاری نکرده» اما اولا «طی ربع قرن اخیر - چه در حوزه نظر و چه در کنشهای سیاسی - با رویکردها و فعالیتهایی مواجه بودهایم دچار آنچه حجاریان «حقوقینگری» میخواند، شدهاند و این در حالی است که تاجزاده نیز بهزعم حجاریان، اگرچه تا حدودی از این آسیب دور مانده اما «به میدان قانوناساسیگرایی ورود کرده است»؛ زمینی که این نویسنده اصلاحطلب آن را بهدلیل «2 آسیب کوتاهمدت و بلندمدت» موقعیتی مناسب برای سیاستورزی نمیداند. حجاریان نوشته است: «آسیب کوتاهمدت آن است که باتوجه به ساخت فعلی قدرت هر نوع تغییری اولا مستلزم «استجازه» است و ثانیا نظام سیاسی هم تغییرات مطلوب خود را دارد... آسیب بلندمدت آن است که تجربه شکستهای پیدرپی یا بهعبارتی کوششهای نافرجام در حافظه سیاسی و روان جامعه نه بهمثابه تلاشِ منتهی به «امید» - که مدنظر تاجزاده است- بلکه به عنوان منشأ استیصال شناخته میشود؛ وضعیتی که بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی و نهایتا انزواجویی نتیجه منطقی آن است.»
-
دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۶:۵۰
-
۵ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/791305/