50 خطای راهبردی در برجام که نباید تکرار شود
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ابراهیم کارخانهای-عضو کمیسیون ویژه برجام و رئیس کمیته هستهای مجلس نهم| برجام پرچالشترین توافقی است که در طول تاریخ 40 و چند ساله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منعقد شده است. در ذیل با هدف جلوگیری از تکرار خسارت محض؛ به 50 خطای راهبردی در برجام که نباید توسط تیم مذاکرهکننده، کارشناسان و تصمیمسازان هستهای تکرار شود به عنوان آینه عبرت اشاره میگردد:
بازار ![]()
1.خوشبینی، ساده انگاری و اقدامات عجولانه در حل موضوع هستهای به گمان رفع سریع تحریمها و عدم اتخاذ مواضع قاطع در برابر اعمال تهدیدها و تحریمها و انفعال در برابر اخمها، لبخندها و اقدامات فریبکارانه طرف مقابل در طول انجام مذاکرات.
2. اعتماد به آمریکا و غرب و غفلت از شمشیر خدعه و خیانت آنها که از پشت وارد میشود.
3. بیتوجهی به خطاها و عبرتهای تیمهای مذاکرهکنندۀ قبلی و نادیده گرفتن نتایج خسارتبار آنها.
4. ضعیف شمردن توان داخلی و پیوند زدن مشکلات اقتصادی کشور به رفع تحریمها و تلاش برای دستیابی به توافق به هر شکل ممکن.
5. غفلت از عزت و اقتدار ملی و هشدار مهم رهبری معظم انقلاب مبنی بر «توافق نکردن بهتر از توافق بد است.»
6. ناچیز شمردن صنعت هستهای و معاملۀ سخاوتمندانه بر سر آن.
7. ضعیف بودن پشتوانۀ کارشناسی و ناکافی بودن توان تخصصی تیم مذاکرهکننده، بهویژه درحوزۀ اقتصادی و عدم تسلط بر پازل پیچیدۀ تحریمها.
8. نفوذ عوامل جاسوسی در تیم مذاکرهکننده.
9. تهیۀ پیشنویس توافقنامه توسط آمریکا و انتشار متن آن به زبان انگلیسی و حذف زبان فارسی.
10. غفلت از تأکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم اعتماد به آمریکا؛ و در صورت انجام توافق، اجرای متناظر و گامبهگام تعهدات در قالب تعلیق در برابر تعلیق، لغو در برابر لغو و برگشتپذیری در برابر برگشتپذیری و در صورت عدم پایبندی طرف مقابل، تضمین عقبنشینی پایاپای تعهدات بدون تحمیل هزینه جدید.
11. توجیه و در مواردی نادیده گرفتن هشدارها و راهبردهای مهم و کلیدی رهبری انقلاب در طول انجام مذاکرات.
12. عدم توازن بین دادهها و ستاندهها.
13. خودشیفتگی و انفعال در مذاکره و غفلت از عوامل قدرتی جمهوری اسلامی ایران و نادیده گرفتن سوابق بدعهدی و عهدشکنی طرف مقابل.
14. خوشباوری به طرف مذاکرهکننده و غفلت از سیطرۀ آمریکا بر معادلات سیاسی و اقتصادی اروپا.
15. عدم دقت و هوشمندی در توافق درحالیکه عقد توافق حتی با یک کشور دوست نیز میبایست با نهایت دقت، شفافیت و رعایت کلیۀ جوانب انجام شود.
16. وجود ضعفهای ساختاری، ابهامات و پیچیدگیهای فراوان در برجام، علیرغم تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر شفاف، صریح و غیرقابل تفسیر بودن تعهدات طرفین.
17. تفکیک تحریمها به هستهای و غیرهستهای و تأکید بر رفع تحریمهای هستهای و غفلت از بازگشت تحریمها به بهانههای غیرهستهای از قبیل موشکی، منطقهای و حقوق بشری، درحالیکه کلیۀ تحریمها و قطعنامههایی که از آغاز مذاکرات هستهای (سال 1382) علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شده همگی در راستای فشار بر برنامۀ هستهای ایران بوده است.
18. سعی در محرمانه ماندن یکجانبه مفاد مذاکرات، علیرغم هماهنگی برنامهریزی شده آمریکا با رژیم صهیونیستی قبل و بعد از انجام مذاکرات و ایفاء نقش مخالف و فریبکارانه این رژیم در روند مذاکرات و در مقابل عدم استفاده از خرد جمعی نخبگان و صاحبنظران منتقد و دلسوز نظام در طول مذاکرات.
19.غفلت از اینکه آمریکا و غرب صرفاً به مسئلۀ هستهای اکتفا نخواهند کرد و بعد از دستیابی به اهداف اولیه، خواستههای بعدی را برای تسلط بر سایر عوامل قدرت جمهوری اسلامی ایران دنبال خواهند کرد. علی رغم اینکه مقام معظم رهبری هشدار داده بودند که دشمنی آمریکا و غرب با موجودیت انقلابی نظام اسلامی است، نه صرفاً بر سر موضوع هستهای.
20. ارجاع نهائی مکانیسم حل اختلاف به شورای امنیت که آمریکا در آن از حق وتو برخوردار است به نحوی که کشورهای روسیه و چین، با توجه به رای گذاشتن لغو تحریمها، امکان حق وتو به نفع ایران را نخواهند داشت و علاوهبر آن در صورت مسکوت ماندن 30روزۀ شکوائیه، طبق بند 37 برجام (مکانیسم ماشه) کلیۀ قطعنامههای شورای امنیت بازخواهد گشت.
21.حفظ ساختار تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت، بهگونهای که با صدور یک بیانیه امکان بازگشت تمامی تحریمها و قطعنامههای صادره وجود دارد.
22. نادیده گرفتن اهمیت استراتژیک غنیسازی 20 درصد و بالاتر که به بهای توقف آن میبایست کل تحریمها رفع میشد و نیز موافقت با برچیدن دوسوم سانتریفیوژها و بهویژه زنجیرههای با قدرت غنیسازی بالا و موکول نمودن ساخت آنها به ده سال بعد.
23. پذیرفتن سختترین و پیشرفتهترین نظارتها و بازرسیهای مدرن در تاریخ هستهای جهان،که برای اولین بار در ایران اتفاق افتاد.
24.پذیرفتن کلیۀ خواستههای هستهای دشمن و در مقابل خالی شدن دست جمهوری اسلامی ایران از توانمندیهای هستهای و مهیا شدن بستر لازم برای طرح خواستههای جدید از سوی آنها.
25.موکول نمودن دستیابی به 190,000 سو غنیسازی به سالهای دور و در حد حیات نباتی، بهگونهای که بعد از 13 سال جمهوری اسلامی ایران تنها قادر به 13500 سو غنیسازی باشد!
26. پذیرفتن محدودیتهای 10، 15، 20، 25ساله و موارد دائمی که علاوهبر تسلط آمریکا و غرب بر فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران موجبات استمرار توطئهها و اقدامات فریبکارانه آنها را برای سالهای بعد نیز فراهم مینمود.
27. افزایش راههای نظارت بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران از یک مورد(آژانس بینالمللی انرژی اتمی ) به 10 مورد: از طرق هریک از اعضای 1+5، کارگروه خرید، کمیسیون مشترک، دبیرکل سازمان ملل متحد و دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در مذاکرات کنونی اجتناب جدی از ورود آمریکا به راستی آزمایی هستهای و جایگزینی آژانس.
28. عدم وجود هرگونه سازوکار لازم برای نظارت و تضمین پایبندی طرف مقابل به انجام تعهدات، علیرغم اعمال گستردهترین و پیشرفتهترین نظارتهای سیستمی و چندجانبه بر برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران.
29. مستثنی کردن تصمیمگیری بر اساس اجماع و اکتفا نمودن به تنها پنج رأی از 8 رای اعضای کمیسیون مشترک در موضوع مهم دسترسی به اماکن حساس و اعلامنشده، درحالیکه رهبری معظم انقلاب ورود به اماکن نظامی را مطلقاً ممنوع اعلام فرموده بودند.
30.گنجاندن امکان دسترسی به اماکن حساس و نظامی در بندهای 74تا 78 برجام علیرغم تاکید رهبری و حل موضوع PMD و اعمال شدیدترین و بیسابقهترین نظارتها و محدودیتها بر برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران.
31. سادهانگاری در دستیابی به توافق و غفلت از راهبردهای شش گانه و فریبکارانۀ آمریکا شامل: تحریم، مذاکره، خدعه، فشار، مهار و تغییر رژیم در مواجهه با کشورهای ناهمسو با سیاستهای استعماری آمریکا.
32. تعلل، عهدشکنی و ادامه تکرار تحریمها توسط آمریکا پس از انجام توافق و توجیه و انفعال تیم مذاکرهکننده و دستگاه سیاسی و دیپلماسی مبنی بر زمانبر بودن رفع تحریمها و لزوم حفظ برجام.
33.حشر و نشر و معاشرت تیم مذاکرهکننده با دشمن که به فرمودۀ امام علی(ع) موجبات تسلط دشمن را فراهم میسازد.
34. برخورد دوگانۀ تیم مذاکرهکننده در اعلام واقعیتهای مذاکرات، در داخل و خارج کشور.
35. غیرقابل استفاده نمودن محفظۀ عظیم قلب رآکتور آب سنگین اراک از طریق بتنریزی بر منافذ و کانالها و توجیه نابهجای حفظ ماهیت آب سنگین آن در عملیات بازطراحی، در شرایطی که بیش از 85 درصد عملیات فنی و مهندسی آن به پایان رسیده بود.
36. درهالهای از ابهام قرار گرفتن تکمیل رآکتور آب سنگین اراک، باتوجه به ارائه کلیۀ اطلاعات حساس هستهای و مشخصات اجزاء رآکتور به دشمن و امکان سنگاندازی آنها در تهیۀ برخی اقلام مورد نیاز و ضروری از خارج از کشور.
37. موکول نمودن خرید کالاهای با کاربرد دوگانه به جلب موافقت اعضای کارگروه خرید، کمیسیون مشترک 1+5 و کمیتۀ ویژۀ شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال نظارت هدفمند بر خرید کالا از مبدأ تا مصرفکنندۀ نهائی، که عملاً موجبات نفوذ و نظارت بیگانگان بر کنترل خرید کالاها و انجام پروژههای استراتژیک کشور را در پی داشت. مخالفت انگلیس با خرید 900 تن اورانیوم از قزاقستان بر همین اساس صورت گرفته بود.
38. اتخاذ سیاست غلط و یکجانبۀ پایبندی 100 درصدی به تعهدات، علی رغم عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات و خروج طلبکارانه آمریکا از برجام و عدم پایبندی اروپا به اجرای تعهدات و ادامه بازی فریبکارانه آنها تحت عناوین SPV و INSTEX
39. سپردن مسئولیت نظارت بر اجرای برجام به تیم مذاکرهکننده و یکی شدن ناظر و مجری، و استناد هیئت نظارت بر اجرای برجام به گزارشهای ارسالی از سوی آنها.
40.فقدان هرگونه اقدام بازدارنده از سوی هیئت نظارت بر اجرای برجام و مجلس شورای اسلامی، علیرغم نقض مکرر برجام از سوی آمریکا، و اکتفا نمودن مجلس شورای اسلامی به قرائت گزارشهای دورهای وزارت امور خارجه.
41.پذیرفتن نابجا و غلط محدودیتهای تسلیحاتی 5 و 8ساله، و ارتباط دادن فعالیتهای موشکی به رعایت ممنوعیت طراحی موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهکهای هستهای، علیرغم حل موضوع PMD؛ و اعمال شدیدترین و سختترین نظارتهای هستهای جهان بر برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران.
42. درحالیکه بر اساس بندهای 7 و 13 ضمیمۀ 5 برجام، طرفین میبایست در فاصلۀ روز توافق (23 تیرماه 1394) تا روز اجرا (26 دیماه 1394) تمام اقدامات اداری و حقوقی لازم را برای برداشتن موانع از سر راه تحریمها و اجرای آنها طبق بندهای 15، 16، 17 و 18 ضمیمۀ مذکور انجام دهند، غفلت تیم مذاکرهکننده از اجرای عملی تعهدات طرف مقابل (بندهای 16 و 17) و صرفاً اکتفا به صدور بیانیه از سوی آنها و در مقابل پیگیری جدی بر اجرای عجولانه و قطعی کلیۀ تعهدات جمهوری اسلامی ایران (بند 15) یکی از علل اصلی شکست برجام بود.
43.سادهانگاری در پذیرفتن قول و امضای وزیر امور خارجه وقت آمریکا (جان کری) بهعنوان تضمین و اکتفا به توقف موقت و نیمبند 120روزه و 180روزۀ تحریمها از سوی آمریکا در برابر اجرای کامل و یکجای کلیۀ تعهدات جمهوری اسلامی ایران در روز اجرای توافق (26 دیماه 1394).
44.تعلیق موقت تحریمها (در قالبهای 120 و 180روزه) بهجای لغو کامل آنها توسط کنگره با توجیه عدم اختیار دولت آمریکا در لغو تحریمهای مصوب کنگره و در مقابل بیتوجهی تیم مذاکرهکننده به اجرای4 مصوبۀ مهم مجلس شورای اسلامی ازجمله: قانون صیانت از دستاوردهای صلحآمیز هستهای، مصوب 29 تیرماه 1389 در رابطه با ممنوعیت هر نوع همکاری فراتر از توافقنامۀ پادمان (پروتکل الحاقی، کد اصلاحی 1-3 و اقدامات فراپروتکلی) و نیز قانون الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هستهای ملت ایران مصوب 2 تیرماه 1394 که قبل از نهائی شدن توافق برجام توسط نگارنده طراحی و در آن بر درج «لغو کامل و یکجای تحریمها همزمان با اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران» تأکید شده بود.
45. غفلت از مفاد نهگانۀ نامۀ مهم مقام معظم رهبری در پاسخ به نامۀ رئیسجمهور وقت، بهویژه بند 2 نامه، مبنی بر توقف برجام در صورت وضع هر نوع تحریم در هر سطحی و به هر بهانهای از سوی هریک از کشورهای طرف مذاکره که اگر با نخستین عهدشکنی آمریکا در روز بعد از اجرای برجام (27 دیماه 1394) توافقنامه متوقف و فعالیتهای هستهای از سر گرفته میشد، یقیناً راه برای ادامۀ عهدشکنیها و غارت اموال و اعمال تحریمهای شدیدتر به بهانههای واهی بسته میشد و سرنوشت برجام به خسارت محض ختم نمیشد.
46. خودداری اروپا از اجرای تعهدات به بهانۀ فریبکارانه خودداری شرکتها و بانکهای اروپایی از معامله با ایران به علت ترس از جریمههای سنگین از سوی آمریکا.
47.عدم حل مبادلات بین بانکی با دیگر کشورها و بی اعتمادی این کشورها به انجام مبادلات مالی و بانکی با جمهوری اسلامی ایران، بهعلت رفع موقت 120 و 180روزۀ تحریمها و نیز تهدیدات مستمر پشت پرده آمریکا مبنی بر منع معامله و مبادلۀ بانکی دیگر کشورها با جمهوری اسلامی ایران.
48. علیرغم آنکه با رفع تحریمهای هستهای میبایست محدودیت معاملات بانکی و ارزی برداشته میشد، متأسفانه نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه مشکل معامله و مبادلۀ دلار با دیگر کشورها (تحریمهای ثانویه) به بهانۀ نقض برجام و عدم امکان شناسایی ذینفع نهائی شدت بیشتری به خود گرفت؛ بهگونهای که بهقول وزیر امور خارجۀ وقت، امکان گشایش حتی یک حساب بانکی در لندن نیز وجود نداشت. بر این اساس حل مشکل سوئیفت و تحریمهای ثانویه یک موضوع اساسی و بنیادی است که در صورت عدم توجه به آن موضوع رفع تحریمها بیفایده خواهد بود.
49. غفلت از اینکه FATF در سال 2008 (1387)، جمهوری اسلامی ایران را با هدف اعمال فشار بر برنامه هستهای در لیست کشورهای غیر همکار قرار داد و در ادامه در سال 2010 (1389) بعد از صدور قطعنامۀ 1929 مجددا بهمنظور فشار مضاعف هستهای، جمهوری اسلامی ایران را همراه با کرۀ شمالی در لیست سیاه اعلام کرد.
50.بر این اساس در توافقنامه برجام میبایست موضوع FATF که به بهانه هستهای و فشار حداکثری هستهای آمریکا و غرب بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده بود از سر راه برداشته میشد، لیکن متأسفانه این مهم با غفلت تیم مذاکرهکننده همچنان به قوت خود باقی ماند و در شرایطی که دست جمهوری اسلامی از دادههای هستهای خالی شده بود بعد از انجام توافق، پس از مذاکره با FATF و پذیرش 41 شرط پیشنهادی این نهاد جاسوسی مالی در صدد حل آن برآمدند! اکنون برای رفع این موضوع که به بهانه هستهای بر کشور تحمیل شده است و به منظور جلوگیری از فریبکاری مجدد میبایست این مهم مورد توجه جدی قرار گیرد و در عرصه داخلی نیز با رد آن در مجمع، اشتباه بزرگ و خطای استراتژیک دولت قبل تکرار نشود.
-
سه شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۵:۱۸
-
۹ بازديد
-

-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1589527/