قتل هولناک 2 برادر برای سرقت ضایعات آهن؛ اجساد در چاه پیدا شد
فرهنگی و اجتماعی
بزرگنمايي:
پیام ویژه - جام جم / سه پسر جوان و نوجوان که برای سرقت ضایعات از گاراژی در شهریار، دو برادر را کشته و جسدشان را در چاه انداخته بودند، در دادگاه کیفری یک از خود دفاع کردند. متهمان در این جلسه به تشریح شب حادثه پرداختند.
تحقیقات پلیسی این پرونده از نهم آذر سال 1400 با گزارش ناپدید شدن مرموز دو برادر در یک کارگاه در روستای دهشاد در دستور کار پلیس قرار گرفت. بررسیهای پلیسی نشان داد، یکی از برادرها در کارگاه بوده و تلفنی به برادرش اعلام کرده که دزد وارد آنجا شده است. این برادر با اطلاع از ماجرا با خودروی وانت راهی کارگاه میشود تا به برادرش کمک کند اما هر دو ناپدید میشوند. خانواده آنها با طولانی شدن غیبتشان به ماجرا مشکوک و در کلانتری 17 نصیرآباد شهریار شکایتی را مطرح کردند.
بازار ![]()
با ورود ماموران پلیس آگاهی به محل کارگاه، لکههای خون روی در و کف اتاق نگهبانی مشاهده شد. با بررسی رد خون، آنها به یک چاه عمیق رسیدند. به همین دلیل برای بررسی چاه از امدادگران آتشنشانی درخواست کمک شد که آنها با کنکاش داخل چاه عمیق در دو مرحله اجساد برادرها را پیدا کردند.
کارآگاهان پلیس آگاهی با بازبینی دوربینهای مداربسته، تصاویری از دو جوان داخل خودروی وانت یکی از مقتولان را به دست آوردند. با شناسایی هویت یکی از آنها وی بازداشت شد. متهم در همان تحقیقات ابتدایی به همدستی در این دو جنایت اعتراف کرد و گفت: میدانستم شبها کارگاه خالی است که موضوع را با دو نفر از دوستانم در میان گذاشتم. قرار شد شبانه به آنجا برویم و آهنآلات در و پنجره کارگاه را سرقت کنیم. بامداد 9 آذر وارد کارگاه شدیم و در حال جمعآوری آهنآلات بودیم که دو برادر مانع ما شدند و آنها را کشتیم.
پس از اعتراف متهم و گرفتن نیابت قضایی، تیمی از ماموران پلیس آگاهی، دو متهم دیگر را در شهر تهران دستگیر کردند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و اولین جلسه دادگاه مرداد سال گذشته در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک برگزار شد. در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص عامل یا عاملان جنایت را ارائه کرده و متهمان هم در دفاعیات خود قتل را گردن یکدیگر انداختند.
سعید، متهم اصلی پرونده گفت: دوستانم میدانند که من آرزویم داشتن خودروست اما به خاطر شرایط مالی خودم و خانوادهام این امکان را نداشتم تا اینکه چند روز قبل از ماجرا، دوستم سیروس به من گفت، در شهریار گاراژی را دیده که میتوانیم براحتی از آنجا سرقت کنیم و من به آرزویم برسم، من هم بلافاصله از پیشنهاد دوستم استقبال کردم. قرار بود فقط سرقت کنیم اما نقشهمان خوب پیش نرفت و به قتل منجر شد.
رئیس دادگاه در پایان با توجه به انکارهای متهمان، پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا بازگرداند. صبح دیروز متهمان با رفع نقص پرونده به ریاست قاضی بابایی در شعبه پنجم محاکمه شدند. در این جلسه برادران مقتولان به عنوان اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و یکی از برادران دیه و بقیه قصاص خواستند. یکی از اولیای دم گفت: به پای برادرهایم بلوک سیمانی بسته و داخل چاه پرت شده بودند که با توجه به وضعیت متهمان، افراد دیگری آنجا بودند و این کار را کردند.
رئیس دادگاه با تفهیم اتهام مباشرت در قتل اصغر، مشارکت در قتل مهدی، مشارکت در سرقت مقرون به آزار، مشارکت در جنایت بر میت، مشارکت در اخفای اجساد مقتولین و شرب خمر به سعید از او خواست از خود دفاع کند.
پسر جوان در دفاعیاتش گفت: نقشه این سرقت را شاهین طراحی کرد. او دوست سیروس بود و از طریق او من هم قبول کردم در سرقت با آنها همراه شوم. من بچه تهران هستم و آن زمان 16 سال داشتم. شاهین گفته بود دو برادر در این گاراژ هستند که با دیدن برق قمه میتوانیم از آنجا سرقت کنیم. بعد فهمیدیم به دلیل خصومت شخصی با مقتولان این نقشه را کشیده بود. وقتی وارد گاراژ شدیم، مهدی آنجا بود که ماجرا را به برادرش اصغر اطلاع داد. آنها به ما گفتند داخل اتاقک برویم تا صحبت کنیم. قرار بود پول بدهند و ما سرقت نکنیم. شاهین مدام میگفت چهرهاش را دیدهاند و باید آنها را بزنم. من هم با قمه یک ضربه به گردن اصغر زدم. بعد پایم به سیم بخاری گیر کرد و برق رفت. همه جا تاریک بود. به سمت مهدی رفتم و او را هم زدم. بعد از قتل شاهین گفت چاهی اینجا هست که جسدها را داخلش بیاندازیم.
رئیس دادگاه: شاهین چه نقشی داشت؟
سعید: او سنش زیاد بود و فقط تماشا میکرد و ما را جلو انداخت.
رئیس دادگاه: سیروس هم به مهدی ضربه زد؟
سعید: نه. او ضربهای نزد. فقط اصغر را زد.
در ادامه سیروس در جایگاه ایستاد و در برابر اتهام مشارکت در قتل عمدی مهدی، معاونت در قتل اصغر، ایراد جراحات غیر منتهی به فوت، مشارکت در سرقت واخفای جسد گفت: وقتی سعید به گردن اصغر ضربه زد، من قمه را از دست شاهین گرفتم و چند ضربه به دست و پایش زدم. بعد هم بوی خون حالم را بد کرد و از اتاقک بیرون رفتم.
شاهین آخرین متهمی بود که در جایگاه ایستاد و با رد اتهاماتش گفت:من با سیروس برای سرقت صحبت کردم و قرار نبود کسی را بکشیم. سیروس و سعید ساعت 11و30 دقیقه شب به شهریار آمدند. اول به گاراژ دامادمان رفتیم. یک پیک مشروب خوردیم و حدود ساعت 2، سرقت را آغاز کردیم. وقتی دو برادر متوجه ما شدند، خواستند به داخل اتاقک برویم و حرف بزنیم. سعید به اصغر گفت ماشینت را بده تا با آن بار سرقتی را ببریم. اما اصغر گفت گردنم را هم بزنی، ماشین نمیدهم که همان موقع سعید با قمه به گردن او ضربه زد و برق قطع شد.
قضات دادگاه پس از آخرین دفاع متهمان و وکلای آنها برای صدور حکم وارد شور شدند.
-
سه شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۳:۳۰
-
۹ بازديد
-

-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1589698/