شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴
یادداشت

سرمقاله سازندگی/ در مسیر شرق

سرمقاله سازندگی/ در مسیر شرق
پیام ویژه - روزنامه سازندگی / «در مسیر شرق» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم سیدحسین مرعشی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: بعد از توافقی که برای مبادله ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - روزنامه سازندگی / «در مسیر شرق» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم سیدحسین مرعشی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
بعد از توافقی که برای مبادله زندانیان فلسطینی با گروگان‌ها انجام شد و ظاهرا نشانه‌ای از حرکت خاورمیانه به سمت شرایطی بدون جنگ است به نظر می‌رسد در حال حاضر مهم‌ترین موضوع روز جهان، مساله جنگ روسیه و اوکراین است؛ جنگی که وارد مرحله‌‌ای تازه‌ شده است.
دونالد ترامپ، چه در دوران تبلیغات انتخاباتی و چه پس از ورود به کاخ سفید، بارها تأکید کرده بود که می‌تواند، ظرف یک هفته جنگ اوکراین را پایان دهد. او در این باره مواضع متفاوتی اتخاذ کرد و تحت فشار زلنسکی توصیه می‌کرد که بخشی از اوکراین واگذار شود تا جنگ تمام شود. اروپایی‌ها با این دیدگاه به‌شدت مخالف بودند و از همان زمان نسبت به برنامه‌های ترامپ انتقادات تندی مطرح کردند.
ترامپ در ادامه، تا آنجا پیش رفت که پوتین را به آمریکا دعوت کرد؛ در شرایطی که هیچ‌یک از رهبران غربی حاضر نبودند حتی تماس تلفنی با رئیس‌جمهور روسیه برقرار کنند، او میهمان ویژه ترامپ شد. هرچند ترامپ برایش فرش قرمز پهن نکرد اما نتیجه عملی این دیدار، افزایش حملات روسیه به اوکراین بود. گزارش‌هایی نیز منتشر شد که نشان می‌داد، روسیه با پهپادهای خود وارد حریم هوایی برخی کشورهای عضو ناتو شده است.
پس از شکست تلاش‌های ترامپ برای ایجاد توافق میان روسیه و اوکراین، او موضع خود را به‌طور کامل تغییر داد و این بار اعلام کرد که آماده است، موشک‌های دوربرد را با هزینه ناتو در اختیار اوکراین قرار دهد. ارزش تسلیحات پیشرفته‌ای که قرار است در قالب این طرح به اوکراین داده شود حدود 90 میلیارد دلار برآورد می‌شود. با این تجهیزات جدید، اوکراین قادر خواهد بود تمامی نقاط روسیه را هدف موشک‌های خود قرار دهد. این، برگ تازه‌ای است که ترامپ رو کرده است.
بازار
در عین حال گفت‌وگوهای ترامپ و پوتین همچنان ادامه دارد. در وضعیت کنونی، صحنه جنگ اوکراین و روسیه برای هر دو طرف به مساله‌ای حیاتی و مرگ و زندگی تبدیل شده است.
روس‌ها بر این باورند که اگر تحت فشار نظامی مجبور به عقب‌نشینی شده و بدون دستاورد از اوکراین خارج شوند، خطر سقوط پوتین از سوی ملی‌گرایان افراطی روسیه بسیار جدی خواهد بود و نبود پوتین در کرملین می‌تواند به نوعی بی‌دولتی و حتی خطر تجزیه‌ روسیه منجر شود. بنابراین پوتین حاضر نیست، کوچک‌ترین ریسکی را در این میدان بپذیرد.
در مقابل، اروپایی‌ها برداشت دیگری دارند و تا حد زیادی هم درست فکر می‌کنند. از دید آنها در صورت پیروزی روسیه و الحاق بخشی از اوکراین، زنجیره‌ای از تهدیدها علیه شرق اروپا آغاز خواهد شد؛ چه از مسیر لشکرکشی زمینی و چه از طریق طراحی‌های سیاسی و نفوذ نیروهای وابسته به روسیه، مشابه آنچه اخیرا در گرجستان رخ داد. از نگاه غرب، روسیه میل دارد تمام اقمار قدیمی شوروی را دوباره با خود همراه کند. از نظر اروپایی‌ها، شرق اروپا به‌شدت در معرض تهدید است. برای آنها، این جنگ مساله‌‌ای حیاتی است و می‌خواهند در همین جنگ، تکلیف آینده‌ شرق اروپا را روشن کنند.
در چنین شرایطی، اتحاد جدیدی میان روسیه و چین شکل گرفته است. چین هنوز از جنگ‌های تعرفه‌ای دوران ترامپ خشمگین است و کره شمالی نیز از پیش در این محور حضور داشته است. این مجموعه اکنون انسجام بیشتری یافته و عملا به یک بلوک تازه در برابر غرب تبدیل شده است. در این وضعیت دو احتمال مطرح است: اول اینکه روس‌ها با تهدید ترامپ برای دادن سلاح‌های مدرن به اوکراین کوتاه بیایند و در حد همان کریمه که قبلا اشغال کرده بودند، اکتفا کنند تا جنگ به پایان برسد. احتمال دوم این است که روس‌ها مقاومت کنند و خواسته‌های بیشتری داشته باشند که در این صورت، جنگ وارد مرحله‌ سخت‌تری خواهد شد.
اگر بحران تشدید شود، یکی از برگ‌هایی که روسیه می‌تواند بازی کند، تقویت جبهه‌ ایران در مقابل غرب است؛ یعنی تلاش برای اضافه کردن ایران به جمع چین، روسیه و کره شمالی تا یک ائتلاف بزرگ‌تر شکل بگیرد. طبیعی هم هست که ایران از چنین موقعیتی بهره ببرد. در سال‌های گذشته، این آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها بودند که رفتارهای غیردوستانه با ایران داشتند؛ ترامپ از برجام خارج شد، اروپایی‌ها نتوانستند از توافق هسته‌ای حفاظت کنند و هیچ اقدامی به نفع ایران انجام ندادند. آمریکایی‌ها هم به اسرائیل چراغ سبز دادند تا به ایران حمله کند و حتی خودشان مستقیما در عملیات‌هایی علیه تاسیسات اتمی ایران نقش داشتند. اروپایی‌ها هم فقط نظاره‌گر بودند و کوچک‌ترین واکنشی نشان ندادند. در آخرین اقدام، آمریکا و اروپا با هماهنگی هم «اسنپ‌بک» را فعال کردند و تحریم‌ها را بازگرداندند. گرچه از نظر ایران و بلوک شرق، این تحریم‌ها قابل بازگشت نیست اما غربی‌ها به زعم خود آنها را برگرداندند. در کنار این به راه‌های مسالمت‌آمیزی که ایران در جریان سفر رئیس‌جمهور به نیویورک نشان داد هم توجهی نکرده و از پیشنهادهای ایران برای کاهش تنش استقبال نکردند. طبیعی است که در برابر چنین رفتارهایی، ایران از پیشنهاد روسیه برای همکاری و همراهی بیشتر استقبال کند.
بنابراین، اینکه ایران به‌تدریج در کنار روسیه و چین قرار بگیرد چندان دور از ذهن نیست. چنین همراهی‌ای هم به روسیه و چین امکان تقویت موقعیت نظامی‌شان را می‌دهد و هم می‌تواند با مشارکت اقتصادی چین به ساماندهی نسبی وضعیت اقتصادی ایران کمک کند. جمهوری اسلامی همواره تمایل داشته با شرق و غرب هر دو کار کند اما اکنون شرایط به سمتی پیش می‌رود که حضور ایران در بلوک شرق و تلاش برای خنثی‌سازی فشارهای غرب به یک امر کاملا جدی و استراتژیک برای کشور تبدیل شده است.


نظرات شما