شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴
سیاسی

خراسان: اگر روحانی دغدغه تاریخ و آینده را دارد، بهتر است کارنامه خود را بی‌تعصب مرور کند

خراسان: اگر روحانی دغدغه تاریخ و آینده را دارد، بهتر است کارنامه خود را بی‌تعصب مرور کند
پیام ویژه - خراسان / روحانی که این روزها دوباره فعال شده است، نقش دیگران را در بیان خاطرات گذشته تقریبا هیچ نشان می دهد تا سوخت لازم برای بقای سیاسی اش فراهم شود. حسن ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - خراسان / روحانی که این روزها دوباره فعال شده است، نقش دیگران را در بیان خاطرات گذشته تقریبا هیچ نشان می دهد تا سوخت لازم برای بقای سیاسی اش فراهم شود.
حسن روحانی این روزها بیش از گذشته به صحنه بازگشته است؛ با همان ژست همیشگی روایتگری، با همان تاکید بر «تشخیص متفاوت» و «درک برتر» خود از شرایط کشور. رئیس‌جمهوری سابق، با کارنامه‌ای که بخش مهمی از افکار عمومی آن را چندان درخشان به یاد نمی‌آورد و با پایین‌ترین میزان محبوبیت ثبت‌شده پس از انقلاب از قدرت کنار رفت، اکنون دوباره وزرای دولتش،جداگانه معاونان وزرایش و حتی استاندارانش را گردهم می‌آورد و تاریخ را آن‌گونه که خود دوست دارد، بازخوانی می‌کند؛ تاریخی که در آن، دیگران یا اشتباه می‌کنند یا ساده‌لوح هستند یا اصلا هیچ نقشی ندارند و تنها اوست که «می‌فهمد» و «می‌بیند».در روایت‌های تازه او از گذشته، به‌ویژه دوران مسئولیتش در شورای عالی امنیت ملی و دولت سازندگی، محور اصلی همان است که سال‌هاست تکرار می‌کند: او دانست، دیگران ندانستند؛ او هشدار داد، دیگران نفهمیدند. حتی وقتی از خطاهای دستگاه‌های اطلاعاتی یا دیدگاه بخشی از مسئولان درباره تهدیدات نظامی سخن می‌گوید، بازهم این نخ روایت تکرار می‌شود؛ گویی کشور نه مجموعه‌ای از مدیران، بلکه صحنه‌ای بوده که تنها یک «منجی» آگاه در آن حضور داشته است.
روحانی؛ سخنرانی برای شنونده‌ای پشت مرزها؟
این که روحانی به‌صورت سریالی جمعی از مدیران گذشته را گردهم می‌آورد و علیه «برخی»، «عده‌ای»، «نهادی»، یا «نامعلوم‌هایی که البته مقصودشان معلوم است» سخن می‌گوید، پرسشی جدی را پیش می‌کشد: این حجم از حرف زدن برای چه کسی است؟ چرا بسیاری از این گزاره‌ها دقیقاً گوش دشمن را نشانه می‌گیرد؟ اگر ایراد و نگرانی امنیتی وجود دارد، چرا به همان مسئولان ذی‌ربط منتقل نمی‌شود و باید در قالب سخنرانی‌های پرطمطراق، تبدیل به خوراک رسانه‌ای آن‌سوی آب‌ها شود؟از قضا همین حجم سخنرانی و بازتولید مداوم «داستان‌های خودحق‌پندارانه»، تفاوت جدی او را با رؤسای جمهور پیشین نشان می‌دهد؛ کسانی که با همه نقدهایی که به آنان وارد است، دست‌کم چنین شیوه مداومی از خودنمایی و سخنرانی‌های احساسی نداشتند.
روایتی که واقعیت‌های دوره روحانی را نادیده می‌گیرد
بازار
روحانی در دیدارهای اخیرش تصویری رؤیایی و آرمانی از دولت خود ارائه می‌دهد: دولتی که «می‌توانست اگر می‌گذاشتند»، دولتی که «اطلاعات غلط خورد اما خودش متوجه شد»، دولتی که «با مذاکره همه‌چیز را حل می‌کرد» و… اما مشکل آن جاست که این سخنان با تجربه زیسته مردم همخوانی ندارد. جامعه ایران در دولت روحانی زیست؛ تورم، رکود، بحران‌های اجتماعی، بی‌ثباتی روانی و افزایش نااطمینانی اقتصادی را لمس کرد. دو جمعه تلخ دی۹۶ و آبان۹۸ هنوز در حافظه عمومی زنده‌اند؛ رخدادهایی که اساساً ادعای «آرامش»، «محبوبیت» و «اعتمادسازی» روحانی را زیر سوال می‌برد.از یاد نبریم که همان رئیس‌جمهوری که امروز از عقلانیت و مدارا می‌گوید، روزی منتقدانش را «بی‌شناسنامه»، «بی‌سواد» و حتی شایسته «جهنم» معرفی می‌کرد. این ادبیات تنها محصول عصبانیت نبود، بلکه بخشی از نگرش سیاسی او به مخالفان بود؛ نگرشی که امروز نیز در قالب نادیده‌گرفتن نقش دیگران و تقدیس خود ادامه دارد.
کارنامه‌ای که نمی‌توان پاکش کرد
کارنامه اقتصادی دولت روحانی فصل مهمی از تاریخ معاصر ایران است؛ فصلی که نمی‌توان با چند جمله احساسی آن را پاک کرد.
خلاصه تصویر اقتصاد در هشت سال او چند نشانه کلیدی دارد:
رشد اقتصادی ناچیز و سرمایه‌گذاری منفی: به رغم یک جهش نفتی موقت در ۱۳۹۵، میانگین رشد اقتصادی حدود ۲ درصد و میانگین رشد سرمایه‌گذاری منفی بود؛ نشانه‌ای روشن از فرسودگی موتور تولید.
پیشی گرفتن استهلاک از سرمایه‌گذاری: اتفاقی بی‌سابقه حتی نسبت به سال‌های جنگ؛ پروژه‌های عمرانی طولانی شدند، فرسودند و بسیاری‌شان «جوان‌مرگ» شدند.
افزایش شکاف طبقاتی: ضریب جینی از حدود ۰.۳۶ به حدود ۰.۴۰ رسید و نسبت هزینه دهک دهم به دهک اول به حدود ۱۴ برابر جهش کرد؛ سندی روشن از تعمیق نابرابری.
سقوط ساخت‌وساز و جهش بی‌سابقه مسکن: کاهش کم‌سابقه صدور پروانه‌ها و جهش قیمت مسکن از حدود ۳ میلیون به بیش از ۳۰ میلیون تومان در پایان دولت؛ یعنی ۱۰ برابر شدن هزینه خانه‌دارشدن مردم.
این‌ها فقط نشانه‌هاست، نه تمام داستان. کنار این‌ها باید بحران بازار ارز، ناتوانی در مهار تورم، ازهم‌گسیختگی ذهنی جامعه و نیز مدیریت پرتنش دولت با ساختارهای رسمی کشور را هم گذاشت. خاطرات اسحاق جهانگیری و گزارش‌های رسمی نشان داد که شکاف میان روحانی و بدنه مدیریتی کشور چنان عمیق شده بود که برخی نهادها به صراحت گفته بودند «با دولت کار می‌کنیم، اما با روحانی نه». این دیگر فقط «تحریم» یا «کرونا» نبود؛ بحرانِ درون دولت نیز خود به بحران بیرونی تبدیل شد.
روحانی و همان رؤیای همیشگی مذاکره
روحانی همچنان با همان ادبیات دهه ۹۰، مذاکره با آمریکا را راه‌حل نهایی معرفی می‌کند؛ بی‌آن که حتی اعتراف کند جهان و ایران تغییر کرده‌اند. انگار نه انگار که همان میز مذاکره در سال‌های پایانی دولت او عملاً منفجر شد و هزینه‌هایش بر دوش ملت ماند. چشم‌بستن بر واقعیت‌های امروز، همان مشکل دایمی دولت روحانی بود؛ مشکل کسی که سیاست را به «باورهای شخصی» تقلیل داد و هرکس جز خود را نادان یا کم‌فهم می‌دید. روحانی امروز دوباره به میدان آمده تا تاریخ را یک‌طرفه روایت کند؛ با حذف نقش دیگران، با بزرگ‌نمایی نقش خود و با زنده نگه‌داشتن رؤیای بازگشت سیاسی. اما واقعیت روشن است: تنها یک نگاه گذرا به آنچه در سال‌های دولت او بر اقتصاد، سیاست و جامعه ایران گذشت، کافی است تا فهمیده شود چرا بسیاری از تحلیل گران نام «دولت بحران‌های بی‌پایان» را بر آن گذاشتند.او که سال‌ها با بحران مدیریتی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی دست‌به‌گریبان بود، اگر واقعاً دغدغه تاریخ و آینده را دارد، بهتر است پیش از هر سخن، کارنامه خود را بی‌تعصب مرور کند؛ شاید آن گاه تاریخ را نه یک‌سویه، که صادقانه‌تر روایت کند.


نظرات شما