پنجشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۴
یادداشت

سرمقاله شرق/ کفران نعمت

سرمقاله شرق/ کفران نعمت
پیام ویژه - شرق / «کفران نعمت» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم سیدمصطفی هاشمی‌طبا است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: اندکی دقت در اوضاع و احوال کشورمان ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - شرق / «کفران نعمت» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم سیدمصطفی هاشمی‌طبا است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
اندکی دقت در اوضاع و احوال کشورمان به‌وضوح بیان می‌کند که خداوند همه گونه نعمت‌هایش را به ما ارزانی داشته و ما به جای شکر نعمت کفران ورزیده‌ایم. خداوند می‌فرماید اگر شکر نعمت بگذارید، آن را زیاد می‌کنم و اگر کفران بورزید، به شما عذاب نازل خواهم کرد. در تعریف شکر گفته‌اند که به‌معنی درست مصرف‌کردن و بجا به‌کارانداختن آن است. سرزمینی چهارفصل که غالب کشورها از آن بی‌بهره‌اند، دشت‌ها، کوه‌ها، جنگل‌ها، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و تالاب‌ها، آب‌های زیرزمینی، هزاران کیلومتر مرز دریایی، مردمانی از تیره‌های مختلف با دلبستگی به کشور، معادن ذی‌قیمت، نفت، گاز و مجاورت با کشورهای متعدد برای انعطاف در ارتباط با آنها. حال ببینیم با آنها چه کرده‌ایم.
 1- آب‌های زیرزمینی را استخراج کرده‌ایم که باعث نشست دشت‌ها و به‌خطرافتادن تأسیسات و سرمایه‌گذاری‌ها و کشاورزی وابسته به آن شده است.
بازار
2- رودخانه‌ها را آلوده کرده و به بدمصرفی رسانده‌ایم به طوری که شهری مثل اهواز در کنار کارون تشنه است.
3- جنگل‌ها را یا از دست داده‌ایم یا در معرض غارت هستند.
4- حقابه دریاچه‌ها و تالاب‌ها را دریغ کرده‌اید و آنها در معرض خشکی‌اند یا خشک شده‌اند.
5- با وجود ضرورت و شعار آبادانی مرزهای دریایی همچنان به مرکزگرایی ادامه می‌دهیم.
6- از نفت و گازمان به بدترین نوع استفاده کرده‌ایم. یا پول صادرات آن را خرج مواد مصرفی می‌کنیم یا با بدمصرفی در داخل آنها را هدر می‌دهیم و روزانه معادل هشت میلیون بشکه نفت مصرف انرژی داریم و با تک‌منبعی سوخت و انرژی کشور یعنی گاز، هم امتیاز صادرات گاز را از دست داده‌ایم و هم گاز را به‌عنوان تنها منبع انرژی به کار گرفته‌ایم. 
سال‌هاست گازهای سرچاهی را آتش می‌زنیم، بگذریم از گاز سلمان که با اجرانشدن قرارداد کرسنت میلیاردها مترمکعب گاز هدر رفت.
7- با تأیید و ادامه سیستم آمریکایی هر خانواده یک خودرو، با تولید مداوم خودروی شخصی و بی‌توجهی به حمل‌ونقل عمومی، شهرها را آلوده و مردم را معتاد خودروی شخصی کرده‌ایم و سالانه میلیاردها دلار بنزین را به صورت گاز آلوده به حلق مردم سرازیر کرده‌ایم و اینک با وجود داشتن سه هزار کیلومتر مرز دریایی و اتصال به اقیانوس و بیش از چهار هزار کیلومتر مرز مشترک زمینی حداقل با هفت کشور به دلیل امکان احداث یک جاده یا گذرگاه یا هر اسم دیگری که می‌توان روی آن گذاشت، همه امتیازات ژئوپلیتیکی خود را فراموش می‌کنیم و می‌گوییم دچار خفگی ژئوپلیتیکی شده‌ایم، همه مسائل را فراموش می‌کنیم، از امتیازات خود استفاده نمی‌کنیم و سخنان بی‌مورد می‌گوییم، سخنانی از جنس تهدید تا تحبیب تا تشویق!
1- ما از طریق دریا با همه دنیا می‌توانیم ارتباط تجاری ارزان و معقول داشته باشیم، راه‌های هوایی که جای خود دارد.
2- ما در سیاست‌های اقتصادی تدوین‌شده دوران زنده‌یاد رئیسی، جایی در آن سیاست‌ها برای اروپا ندیده‌ایم.
3- ما از طریق ترکیه، آذربایجان و دریای مازندران می‌توانیم راه زمینی به اروپا داشته باشیم.
4- بر فرض نبود دالان زنگزور آیا ارمنستان نمی‌تواند هر موقع که بخواهد، مرز خود را با ایران مسدود کند؟ مگر ارمنستان همیشه سیاست‌هایش یک گونه خواهد بود. مگر نخست‌وزیر ارمنستان مشتاقانه به واشنگتن نرفت؟
5- ما سال‌هاست هم‌مرز ناتو از طریق ترکیه هستیم. ترکیه که در آن، آمریکا پایگاه نظامی اینجرلیگ را در اختیار دارد.
6- مگر اسرائیل در آذربایجان و احیانا ترکمنستان یا کردستان عراق مستقر نیست که حالا دالان زنگزور را که احتمالا آمریکایی‌ها در آن دخالت دارند، موجب خفگی ایران می‌شماریم.
7- مگر یک جاده یا دالان نمی‌تواند تقاطع غیرهمسطح داشته باشد. بگذریم که می‌گویند ممکن است همه 41 کیلومتر به‌ صورت بالاتر از سطح زمین ساخته شود.
8- مگر عبور وسایل نقلیه نخجوان به جمهوری آذربایجان چقدر به نفع ما است. جز اینکه جاده‌های ما را تخریب می‌کند و موجب فسادهای دیگر می‌شود.
9- اگر ترس از گسترش سیاست عثمانیزه‌کردن آسیای میانه و پان‌ترکیسم به‌خاطر این دالان داریم. باید بدانیم مگر اسرائیل راه زمینی داشته که آذربایجان، بحرین و امارات را زیر چتر نفوذ صهیونیسم درآورده، به‌علاوه ترکمن‌ها، ازبک‌ها، قزاق‌ها و قرقیزها هرگز هویت قبیلگی خود را به عثمانیسم واگذار نمی‌کنند. همچنان که 70 سال سلطه کمونیسم روسی نتوانست هویت آنها را تغییر دهد.
10- توجه کنیم که روسیه، ارمنستان، گرجستان و آذربایجان برای مبادلات با کشورهای عربی خلیج فارس و کشورهای جنوب آسیا نیاز به آب‌های جنوب ایران دارند پس به‌هرحال آنان محتاج به ما هستند و نه ما به آنها.
اینجاست که مصداق «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد» را مشاهده می‌کنیم. امروز برای ارتباط از طریق ارمنستان که آنها بیشتر به ما محتاج هستند، به طریقی عمل می‌کنیم که از آن بوی التماس می‌آید و البته چرا باید نتوانیم با همسایگان سیاست حسن هم‌جواری داشته باشیم. ارمنستان را فقط باید ارمنستان دید و نه شاهرگ حیات کشور. آن‌قدر خداوند به ما نعمت داده است که نیازی به این دستاویز‌ها نیست. اما ما با امتیازات ژئوپلیتیکی و گذرگاهی چه کرده‌ایم. آیا بندر چابهار که آن‌همه امتیاز دارد و گذرگاه جنوب به شمال استراتژیک را می‌تواند تغذیه کند، به کار انداخته‌ایم؟ کشورهایی که راه دریایی ندارند، مزیت استراتژیک ندارند ولی ما که راه‌هایمان به همه دنیا باز است.
راه به اروپا از طریق ارمنستان یک راه فیزیکی قابل انسداد و غیرمطمئن است و راه‌ها را نباید به‌ صورت فیزیکی و سخت‌افزاری ببینیم که سخت آسیب‌پذیر است. راه‌ها را در حقیقت باید به صورت نرم‌افزاری ببینیم. اگر از نرم‌افزار درست استفاده کنیم، راه‌ها باز می‌شود و الا تنها یک سنگ یا یک چاله راه را می‌بندد.
همه نعمت‌های خداداد را به نقمت تبدیل کرده‌ایم و از جمله امتیازات ژئوپلیتیکی و وجود مرکزیت ارتباطی ایران به شرق و غرب. راه‌های هوایی را که از دست داده‌ایم و گذرگاه‌های زمینی را معطل گذاشته‌ایم و به جای استفاده از نعمت‌های خداداد و اندیشه برای نسل امروز و نسل‌های فردا همچنان به کفران نعمت و امتیازدادن مشغول هستیم. آیا وعده خداوند را فراموش کرده‌ایم.


نظرات شما