پیام ویژه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فریدون مجلسی| واقعیت این است که آگاهی ما از توافق امضا شده میان آقای عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان و رافائل گروسی، مدیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی محدود به اخبار منتشر شده در منابع داخلی و خارجی است که برخی از آنها تکذیب شدهاند، اما آنچه تاکنون روشن شده نشان میدهد که تهران به کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه خواهد داد بازدیدهای قانونی و دورهای خود از مراکز اتمی ایران را از سر بگیرند. خبری که توسط آقای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان دستاوردی از دیدار با میانجیگری مصر اعلام شد! در داخل کشور اما گروههایی با واکنشی خشمگینانه نسبت به این توافق برخورد کردند. فشارها چنان بود که ابتدا آقای عراقچی اعلام کرد توافق امضا شده صرفا مربوط به نیروگاه اتمی بوشهر است. البته در برخی تفسیرها، تعبیر موسعتری از این توافق ممکن است شامل خط تولید میلههای سوخت نیروگاه بوشهر نیز شود. به هر حال، مخالفتهای تهدیدآمیز و اعلام اینگونه خطوط قرمز ایران ازجمله استناد به قوانین چندفوریتی که به ادعای مخالفان دولت، اختیار هرگونه مذاکره یا تصمیمگیری درباره تعطیلی یا ازسرگیری غنیسازی و تولید موشک را از مقامات دولتی سلب میکند، به راه افتاد. در نتیجه، آقای عراقچی ناگزیر شد موضوع را به کمیته ذیربط در مجلس ارجاع دهد و در آنجا توضیح دهد؛ البته که ظاهرا سخنان رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان تا حدودی توانست دلواپسان را موقتا ساکت کند! با این حال، مطابق عرف و اعلام مراجع ذیربط، شرط و شروطی نیز برای ادامه همکاری گذاشته شده است: عنوان شده است این توافق تا زمانی معتبر خواهد بود که هیچگونه «تحرک خصمانه» علیه ایران رخ ندهد؛ در غیر این صورت، همکاری قطع و احتمالا کارشناسان اخراج خواهند شد. لازم به ذکر است مفهوم «تحرک خصمانه» در این چارچوب عمدتا به اقدامات جنگی اشاره دارد؛ یعنی در صورت تشدید حملات نظامی، دیگر امکان ادامه همکاری و تعامل وجود ندارد.
بازار ![]()
در سطح بینالمللی اما، این توافق را باید موقتی و در حد مسکنِ «آسپرینی» برای بیماری حاد کنونی توصیف کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی وظیفه فنی و نظارتی خود را انجام میدهد، اما واقعیت این است که این نهاد با ارایه مجوز بازدید از تاسیسات هستهای ایران بهطور معجزهآسا نمیتواند مانع بازگشت تحریمهای بینالمللی شود؛ چراکه روند تصمیمگیری و بازگشت تحریمها تابع مکانیسمهای سیاسی و حقوقی دیگری است که در حوزه شورای امنیت و سیاستگذاری کشورهای بزرگ جریان دارد. حتی اعلام حسننیت ایران و اجازه بازدید از همه تاسیسات هستهای نیز لزوما قادر نیست از عودت یا تشدید تحریمها جلوگیری کند، زیرا بازیگران خارج از حوزه فنی در این معادله نقش تعیینکننده دارند. ازسوی دیگر، مخالفت ایران با بازدیدهای قراردادی و قانونی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به استناد به تعهداتش طبق پیمان عدم اشاعه هستهای (انپیتی) نیز نمیتواند به تنهایی مانع تلاشهای بینالمللی برای بازگرداندن یا تشدید تحریمها علیه ایران شود؛ زیرا مجموعه روابط و تنشها میان بازیگران بینالمللی بسیار پیچیده و چندلایه است و تصمیمگیری نهایی بر مبنای ملاحظات سیاسی و امنیتی اتخاذ میشود نه صرفا ارزیابیهای فنی.
از طرفی شاهد هستیم تروییکای اروپایی نسبت به رفتار ایران دیدگاه مثبتی ندارند؛ سفارتخانههای آنان محدود شده و بسیاری از امور کنسولی و دیپلماتیک به حالت نیمهتعطیل درآمده است. در این میان هشدارها و تهدیدات متقابل به جای کاستن از تنش، کشور را در شرایط پیچیدهای قرار داده است. در این میان، کرهجنوبی که ریاست دورهای شورای امنیت را برعهده دارد، فارغ از مفاد فنی توافق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برای نشان دادن جدیت شرایط، پیشنویس قطعنامهای را آماده کرده که ابطال یا توقف تعلیق تحریمهای پیشین را در دستور کار قرار میدهد. این اقدام نشان میدهد که بازی سیاسی در سطح شورای امنیت وارد مرحلهای حساس شده و احتمال بازگشت تحریمها بهصورت جدی همچنان مطرح است. این شرایط است که به نظر میرسد اروپاییها را به سوی نزدیکی به امریکا سوق داده است؛ به عبارتی، پیام ضمنی این است که اگر میخواهید مشکل حل شود، باید مستقیما با ایالاتمتحده مذاکره کنید. از دید واشنگتن، آنچه تاکنون لاینحل مانده نه صرفا جنبه فنی برجام، بلکه ابعاد امنیتی و منطقهای است: بهخصوص مساله تهدید نسبت به موجودیت رژیم اسراییل که در متن مناسبات منطقهای پیچیدگیهای فراوانی ایجاد کرده است. همزمان باید تاکید کرد که در اوضاع میدانی منطقه نشانهای از کاهش تنشها دیده نمیشود. حملات گسترده به مجموعههای مسکونی در غزه، بمباران رهبران و ترکیب عملیات نظامی در شهرهایی مانند صنعا، همه اینها فضای منطقهای را متشنجتر کرده است. در داخل ایران نیز لحن و حملات لفظی علیه اسراییل تشدید شده است و به نظر میرسد با گذشت بیش از دو ماه از آتشبس موقت میان تهران و تلآویو لحن طرفین همچنان نظامی است و دو طرف خود را برای آغاز درگیری نظامی مجدد آماده میکنند. نمونهای از تبیین پیامدهای این وضعیت، رایگیری اخیر مجمع عمومی سازمان ملل درباره بهرسمیت شناختن کشور فلسطین بود؛ در این رایگیری، امریکا، اسراییل و چند جزیره اقیانوس آرام مخالفت کردند؛ ایران نیز در واکنشی غیرمترقبه، نه رای ممتنع داد و نه حاضر به شرکت شد، بلکه غایب ماند. قابلتوجه آنکه کشورهای عربی طرف دعوا رای به، بهرسمیت شناختن دولت فلسطین دادند؛ این اتفاق ممکن است در روزهای آینده فرصتی را فراهم آورد تا مدیریت بحران از طریق رایزنی با کشورهای عربی و استفاده از ظرفیتهای آنها برای یافتن راهحلی مورد توافق منطقهای پیگیری شود. با این همه، نگرانی جدی این است که در پی «دریده شدن حرمت» حمله به اهداف ایرانی و تشدید فشارها، همزمان با بازگشت تحریمها، امکان وقوع اقدام نظامی علیه اهداف حیاتی و انسانی ایران افزایش یابد. چنین سناریویی میتواند موجب تشدید تصاعدی تنش و وارد آمدن ضربات سنگین به زیرساختها و جان مردم شود. لذا از منظر نگارنده، در صورت تداوم این وضعیت چشمانداز خوشبینانهای وجود ندارد. اسراییل در شرایطی که همچنان حملات خود به حماس را ادامه میدهد، تنها به «پایان دادن» این وضعیت میاندیشد. امریکا نیز به عنوان متحد اصلی اسراییل تمایل دارد راهحل نهایی و قاطعی را دنبال کند. با این حال، تجاوز به کشور 90 میلیونی ایران و هدف قرار دادن تاسیسات حیاتی آن و به مخاطره انداختن جان میلیونها نفر، امر کوچکی نیست که جامعه بینالمللی بتواند بیتفاوت از کنار آن عبور کند. در عین حال، باید گفت جنگ آینده اگر بهوقوع بپیوندد میتواند با «ضربات قاطع متقابل اولیه» نقطهای را رقم بزند که طرفداران عقلانیت و خویشتنداری را در داخل و خارج به فرصت مذاکره و پذیرش شرایط معقولتر سوق دهد، اما دستیابی به چنین نتیجهای مستلزم عزم و اقدامِ سریعِ بازیگران داخلی برای جلوگیری از سراشیبی تشدید بحران است؛ زمان کوتاه است و بدون اقدام جسورانه، مسیر کنونی به سوی تشدید بیبازگشت تنشها ادامه خواهد یافت.