پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
پزشکیان کار خود را کرده است و ضربه خود را زده. او نهفقط تندروهای داخلی را با پرسشی صریح مواجه میکند که «اگر حرف نزنیم، پس جنگ کنیم؟»؛ سیگنالی را به جامعه بینالمللی میفرستد و نشان میدهد در ایران، جریان خواستار پذیرش نظم جهانی فعال است و در پی فراهمسازی بستر مذاکراتی جدی و جدید و احیاناً، جامع. این، همان سیگنال متفاوتی است که حتی شاید ترامپ را هم به بازنگری در مواجهه تند ماههای اخیر خود با ایران وادارد.
محمدجواد روح| با آنکه یک سال از ریاستجمهوریاش میگذرد، هنوز از آداب و ترتیب مرسوم دولتمردان تراز نظام دور است. شبیه آن شبان سریال قدیمی دهه شصت است که برای روزگار بلا جانشین سلطان شده بود. اما با همان هیئت و ذات روستایی، مناسبات حاکم را به هم ریخت.
گفتارها، رفتارها و کنشهای پزشکیان از همین جنس است. با آنکه در سخن گفتن قابل قیاس با رؤسای جمهوری چون هاشمیرفسنجانی، خاتمی و حسن روحانی نیست؛ اما وقتی در برابر پرسشی صریح قرار بگیرد، همه ملاحظات را کنار میگذارد و صریح پاسخ میدهد. این ویژگی او را در همان فردای روز تایید صلاحیتش برای انتخابات ریاستجمهوری پارسال دریافتم. تنها دیداری که با نامزد غیرمترقبه آن روز و رئیسجمهور امروز دست داد.
آن روز سه پرسش صریح از او درباره عدالت، قومیت و غیرتشکیلاتی بودنش پرسیدم که او هم صریح پاسخ داد و با لحنی جدی و خالی از شوخیها و خندههای معمولش. دیروز در دیدار با مدیران مسئول رسانهها، این حسین شریعتمداری بود که چنین نقشی را بازی کرد. او در سخنانی علیه مذاکره، خواست آمریکا را تحمیل همه خواستههای خود به ایران خواند و با ادبیاتی کیهانی، رویکرد سیاست خارجی دولت را زیر سوال برد. این نقد صریح، پاس گلی بود به مسعود پزشکیان تا بهصراحت پاسخ دهد و بگوید: «اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟».
او حتی گامی فراتر نهاد و از این سخن گفت که اگر ایران بار دیگر بخواهد تاسیسات هستهای خود را بازسازی کند، دوباره با حمله بیرونی مواجه خواهد شد. این لحن سخن گفتن، البته دور از ملاحظاتی است که معمولاً رؤسایجمهور ایران رعایت میکنند. آنان در گفتارهای خود تلاش میکنند وجوه دیپلماتیک را رعایت کنند و اگر نه به اندازه دیپلماتها، اما تا حد زیادی از سخن گفتن صریح و بیپیرایه در حوزه سیاست خارجی خودداری کنند.
در میان رؤسایجمهور قبل، البته محمود احمدینژاد نیز بیملاحظه سخن میگفت و در بند سیاستهای کلان خارجی و ملاحظات دیپلماتیک نبود. اما تفاوت احمدینژاد با پزشکیان آن بود که گفتارهای بیملاحظهاش در چارچوب رادیکالیسم و تنشزایی بود و آب به آسیاب تندروها میریخت. ازاینرو، برای آن سخنان کف میزدند و هورا میکشیدند و او را نماد عزت و استقلال میدانستند. پزشکیان اما اگر در لحن و دوری از ملاحظات دیپلماتیک گاه تنه به تنه احمدینژاد میزند؛ اما از منظر ایدئولوژیک نسبتی با تندروها ندارد.
ازاینروست که هرگاه از قالب سخنرانیهای تکراری و برنامههای رسمی بیحاصل خارج شود و برابر پرسش یا نقدی صریح قرار گیرد، چنان سخن میگوید که نهفقط تندروها را به واکنش میاندازد که دستگاه دیپلماسی را از انفعال و استیصال برآمده از ادبیات رسمی، خارج میکند. این سخن که «اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟»؛ برآمده از واقعیت مناسبات قدرت و نظام بینالملل کنونی است. گفتمان رسمی در ایران تلاش دارد این واقعیت را زیر سایه شعارها و تبلیغات و تحلیلهای سفارشی نویسندگان و اندیشکدههای وابسته، بپوشاند.
اما ناگهان پزشکیان سر میرسد و با عبارتی کوتاه و گویا و عامهفهم، همه این پوششها و روایتهای برساخته را از هم میگسلد. طبعاً، این سخن پزشکیان با واکنش تندروها مواجه میشود. حتی سایت ریاستجمهوری در متن خبر رسمی خود، میکوشد این بخش را کنار بگذارد. اما پزشکیان کار خود را کرده است و ضربه خود را زده. او نهفقط تندروهای داخلی را با پرسشی صریح مواجه میکند که «اگر حرف نزنیم، پس جنگ کنیم؟»؛ سیگنالی را به جامعه بینالمللی میفرستد و نشان میدهد در ایران، جریان خواستار پذیرش نظم جهانی فعال است و در پی فراهمسازی بستر مذاکراتی جدی و جدید و احیاناً، جامع.
این، همان سیگنال متفاوتی است که حتی شاید ترامپ را هم به بازنگری در مواجهه تند ماههای اخیر خود با ایران وادارد. چراکه برخلاف سیگنالهای منفی ایران که پس از جنگ شنیده بود و حتی وزیر امورخارجه را با خود همراه کرده بود؛ اینک رئیسجمهور ایران، صریحاً از فقدان راهی جز مذاکره میگوید.
سخنی که تندروها آن را طبق معمول، مغایر با عزت خواهند خواند؛ اما عین واقعیت است. گزینه بدیل راه پرسنگلاخ مذاکره، تنها جنگی دیگر است؛ جنگی که شاید این بار، ابعاد و پیامدهای آن غیرقابلتحمل باشد.
بازار ![]()