پیام ویژه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فاطمه کریمخان| «این وصیتنامه و پیام آخر من است.
بازار ![]()
اگر این کلمات به دست شما رسید، بدانید که اسراییل موفق شده مرا بکشد و صدایم را خاموش کند.
ابتدا، سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.
خداوند میداند که من تمام توان و کوشش خود را به کار گرفتم تا یاور و صدای فرزندان ملتم باشم، از روزی که چشم به زندگی در کوچهها و گذرگاههای اردوگاه آوارگان جبالیا گشودم، آرزویم این بود که خداوند عمرم را طولانی گرداند تا همراه خانواده و عزیزانم به شهر اصلیمان، عسقلانِ اشغالی «المجدل» بازگردم، اما مشیت خداوند پیشتر بود و حکم او نافذ.
رنج را با تمام جزییاتش زیستهام و بارها درد و فقدان را چشیدهام و با وجود این، هرگز از انتقال حقیقت همانگونه که هست، بدون تحریف یا دروغ، کوتاهی نکردم؛ باشد که خداوند شاهد باشد بر کسانی که سکوت کردند و بر کسانی که به کشتار ما رضایت دادند و بر کسانی که نفسهای ما را محاصره کردند و پیکرهای تکهتکه کودکان و زنانمان هیچ احساسی را در دلشان برنیانگیخت و جلوی کشتاری که ملت ما بیش از یکسال و نیم است با آن روبهرو است، نگرفتند.
شما را به فلسطین، گوهر تاج مسلمانان و تپش قلب هر آزادهای در این جهان، وصیت میکنم.
شما را به مردمش و کودکان کوچک و مظلومش که عمر به آنان مهلت نداد تا رویا ببافند و در امنیت و آرامش زندگی کنند، وصیت میکنم.
کودکانی که پیکرهای پاکشان زیر هزاران تُن بمب و موشک اسراییلی خرد و اعضای بدنشان بر دیوارها پراکنده شد.
شما را وصیت میکنم که نه قید و بندها شما را خاموش و نه مرزها زمینگیرتان کند و پلهایی باشید برای آزادی سرزمین و مردم تا خورشید کرامت و آزادی بر سرزمین غصب شدهمان بتابد.
شما را به نیکی با خانوادهام، وصیت میکنم.
شما را به نور چشمم، دختر عزیزم «شام» که روزگار به من مهلت نداد او را همانطور که در رویاهایم میدیدم، بزرگ شدنش را ببینم، وصیت میکنم.
و شما را به پسر عزیزم «صلاح» وصیت میکنم که آرزو داشتم یاورش و همراه مسیرش باشم تا برومند شود و بارم را از دوشم بردارد و پیام را ادامه بدهد.
شما را به مادرم که با برکت دعایش به جایگاهی که اکنون هستم، رسیدم و دعایش دژ من و نور راهم بود، وصیت میکنم.
از خدا میخواهم قلبش را آرام گرداند و او را به بهترین پاداش، پاداش بدهد.
و همچنین شما را به همسر عزیزم، امصلاح «بیان» که جنگ ما را روزها و ماهها از هم جدا کرد، ولی او بر عهد ماند، چون تنه زیتونی که خم نمیشود، صبور و باایمان و در غیابم امانت را با تمام توان حمل کرد، وصیت میکنم.
شما را وصیت میکنم که گرد آنان جمع شوید و پس از خداوند، یاورشان باشید.
اگر بمیرم، بر اصولم ثابتقدم جان دادهام و خدا را شاهد میگیرم که به قضای او راضیام، به دیدارش ایمان دارم و یقین دارم که آنچه نزد خداست، بهتر و پایدارتر است.
خدایا، مرا در شمار شهیدان بپذیر، گناهان گذشته و آیندهام را بیامرز و خونم را نوری گردان که راه آزادی را برای مردم و خانوادهام روشن کند.
اگر کوتاهی کردم، مرا ببخشید و برایم رحمت طلب کنید که من بر عهد ماندم و تغییر و دگرگونی نکردم.
غزه را فراموش نکنید...
و مرا از دعاهای نیکتان برای آمرزش و قبول، محروم نسازید.
انس جمال الشریف
06/04/2025»
انس جمال الشریف حالا مرده است. خبرنگار 28 ساله الجزیره در اولین ساعتهای روز دوشنبه با حمله هدفمند به مقر رسانهای که در آن کار میکرد، یک چادر موقت در همسایگی بیمارستان الشفا غزه به همراه چهار روزنامهنگار دیگر به دست اسراییل کشته شدهاند. در ماههای گذشته او یکی از منابع اصلی انتشار اخبار و گزارشهای زندگی روزمره مردم غزه بود. دنبالکنندههای او در شبکههای اجتماعی روز به روز بیشتر میشد و با جلب بیشتر مخاطبان بینالمللی به هدفی برای ارتش اسراییل تبدیل شده بود.
سخنگوی ارتش اسراییل، اویخای ادریعی در مرداد ماه امسال او را «سخنگوی تروریسم فکری» خوانده و متهم کرده بود که او بخشی از «کمپین ساختگی حماس در مورد گرسنگی» است. آنچه اسراییل آن را کمپین ساختگی گرسنگی مینامد، ممنوعیت ورود مواد غذایی و دارو به غزه است که باعث شده است مراکز کم تعداد توزیع غذا توسط ارتش اسراییل در غزه به قتلگاه مردم تبدیل شود. تا به حال نزدیک به 200 نفر در غزه صرفا به دلیل گرسنگی جان خود را از دست دادهاند و بیشتر از 12 هزار کودک زیر پنج سال در وضعیت سوءتغذیه به سر میبرند. ارتش اسراییل به کسانی که برای دریافت غذا با مراکز توزیع غذا مراجعه میکنند به صورت هدفمند شلیک میکند و آن را «کمپین ساختگی حماس در مورد گرسنگی» مینامد.
از مرداد سال گذشته، ارتش اسراییل مدعی شده بود که الشریف عضوی از گروهی از خبرنگاران الجزیره است که برای حماس و جهاد اسلامی فعالیت میکند و به اسنادی ارجاع داد که ادعا میکرد سال 2013 به عنوان سرباز در تیپ شمال خدمت کرده است. در ماه اردیبهشت سال گذشته، دولت اسراییل عملیات شبکه خبری قطری الجزیره را در کشور تعطیل کرد و آن را سخنگوی حماس خواند. الجزیره بارها این اتهامات را رد کرده است.
فقط دو هفته پیش، کمیته حمایت از خبرنگاران (CPJ) خواستار حمایت از الشریف شد و گفت او تحت حمله تبلیغاتی نظامی اسراییل قرار دارد که خود او آن را «مقدماتی برای ترور او» میداند. الشریف یکی از بسیار از فعالان رسانهای بود که هدف نیروهای اسراییلی قرار گرفتند و بیآنکه گروههای دفاع از آزادی مطبوعات مدرک معتبری برای حمایت از این ادعاها ارائه کنند، به عنوان «تروریست» بدنام شدند.
الشریف دو بچه داشت. یک دختر و یک پسر، شام و صلاح، او در مورد تلاشهای اسراییل برای بدنام کردنش به کمیته محافظت از روزنامهنگاران گفته بود که این کمپین نه تنها تهدیدی علیه آزادی مطبوعات است، بلکه «تهدیدی واقعی برای زندگی» نیز هست. «همه اینها به این دلیل رخ میدهد که پوشش من از جنایات اشغال اسراییل در نوار غزه به آنها آسیب میزند و تصویرشان را در جهان خدشهدار میکند. این مساله دشوار و دردناک است، اما مرا مایوس نمیکند، بلکه انگیزهای است برای ادامه دادن به انجام وظیفهام و انتقال رنج مردممان، حتی اگر جانم را به خطر بیندازد.»
و بالاخره دوشنبه اسراییل الشریف را کشت. اسراییل او را همراه با همکارانش در الجزیره؛ محمد قریقه، خبرنگار و ابراهیم ظاهر، محمد نفال و مومن علیوا فیلمبرداران این شبکه را هدف قرار داد. هیچ کس از این حمله جان سالم به در نبرد. اما مساله تنها این نیست که تمام پنج خبرنگار الجزیره در این حمله کشته شدند، مساله این است که تیم الشریف آخرین تیم خبرنگاران الجزیره باقی مانده در غزه اشغالی بود. الجزیره تنها رسانهای است که در غزه خبرنگارانی داشته است که بدون حمایت ارتش اسراییل در منطقه جابهجا میشدند. ترور الشریف و خبرنگاران تیم الجزیره حالا غزه را به جایی حتی تاریکتر از اینکه هست، تبدیل میکند.
روز سهشنبه، صدها نفر برای تشییع جنازه او در خیابانهای غزه گرد هم آمدند و سازمان ملل مرگ او را محکوم کرد. یک رویه تکراری برای مردم در غزه که به قول آن شاعر در آن شهیدی، شهید دیگر را تشییع میکند و شهیدی بر پیکر شهیدی نماز میگزارد.
«اسراییل موفق شد مرا بکشد و صدایم را خاموش کند»
انس الشریف در اردوگاه جبالیا در شمال غزه به دنیا آمد، بزرگترین اردوگاه پناهندگان و یکی از پرجمعیتترین مناطق نوار غزه. در جریان جنگ غزه در سال 2008، زمانی که اسراییل یک کمپین بمباران گسترده را در این منطقه آغاز کرد، انس الشریف 11 ساله در مصاحبهای در مورد زندگی زیر بمباران به خبرنگار الجزیره گفت که آرزو دارد گزارشگر شود.
16 سال بعد فقط چند ماه پس از حملات هفت اکتبر که منجر به حالا نزدیک به دو سال بمباران مدام و اشغال نظامی و قحطی و نسلکشی اسراییل در غزه شده، انس توانست شغلی به عنوان روزنامهنگار در الجزیره به دست بیارود. او در بهمن 1403 در مورد خودش و کارش نوشت: «ما بزرگ شدیم، اما چهره اشغال تغییر نکرد و تجاوز آن متوقف نشد.»
کمیته حفاظت از خبرنگاران (CPJ) میگوید که او در نوامبر 2023، زمانی که به عنوان همکار داوطلب برای یک شبکه خبری دیگر کار میکرد، هم از طرف اسراییل تهدید شده بود. او را از طریق تماس و پیامهای تلفنی تهدید کرده بودند که از غزه خارج شود. الشریف از اطاعت سر باز زده بود. از ترک شمال غزه یا قطع پوشش خبری خود امتناع کرده بود.
یک ماه بعد، یک حمله هوایی اسراییلی به خانه خانوادهاش در جبالیا انجام شد و پدر 90 سالهاش را به قتل رساند.
گزارشهای انس الشریف و همکارانش تنها در مورد دیگران نبود. آنها علاوه بر این گاهی مجبور میشدند اخباری در مورد خودشان را هم جلوی دوربین اعلام کنند. مثلا خبر قتل بستگانشان، حمله به خانههایشان و کشته شدن عزیزانشان. با این حال هنوز فرصتهای اندکی برای زندگی وجود داشت. الشریف در یک گزارش در دی ماه سال 1403 وقتی خبر اعلام توافق آتشبس موقت را جلوی دوربین میگفت همانجا کلاه خبرنگاری و جلیقه ضدگلولهاش را در پخش زنده از تن در آورد تا این لحظه را جشن بگیرد و به کسانی که تماشا میکردند، گفت: «بالاخره میتوانم این کلاه که این همه وقت نفسم را بریده بود را بردارم، بالاخره میتوانم این جلیقه ضدگلوله را که از فرط پوشیدن به بخشی از تنم تبدیل شده است در بیاورم.» آخرین گزارش او ولی همان وصیتنامهاش بود. متنی که از مدتها پیش نوشته شده بود و در اختیار دوستی قرار گرفته بود تا وقتی خبر قتلش اعلام میشود، منتشر شود. همان گزارشی که در آن میگوید: «غزه را فراموش نکنید.»
«اگر این را میخوانید یعنی من کشته شدهام»
اسراییل تا به حال 186 روزنامهنگار را در غزه کشته است. در فروردین، همکار الشریف در الجزیره، حسام شبات، توسط یک حمله پهپادی اسراییل در خودرویی که سوار آن بود، کشته شد. مثل الشریف، این حسام شبات 23 ساله هم یادداشتی نوشته بود تا در صورت مرگش منتشر شود، وصیتنامه او هم با همین کلمات آغاز میشود: «اگر این را میخوانید، یعنی من کشته شدهام.»
شبات در این یادداشت از بیخوابیهایش، گرسنگی و سختیهایش که برای مستندسازی جنگ تحمل کرده است، میگوید: «بالاخره میتوانم استراحت کنم، 18 ماه است که نتوانستهام یک نفس راحت بکشم.»
هر دوی این مردان اکنون در فهرست طولانی خبرنگارانی هستند که نیروهای اسراییلی پس از ادعاهای ارتباط آنها با سازمانهای تروریستی، به قتل رساندهاند. اسراییل برای بدنام کردن روزنامهنگاران از عکسها و پستهای بیربط و جعلی و پیامهای ساختگی و دروغی استفاده میکند. لشکری از حسابهای کاربری در شبکههای اجتماعی این اطلاعات غلط را به صورت انبوه پیش و پس از قتل و ترور روزنامهنگاران منتشر میکنند تا فضای اطلاعرسانی را آلوده کنند.
در مورد شبات و الشریف این کمپین از مهر 1403 آغاز شد، آنها در میان 6 خبرنگار فلسطینی الجزیره بودند که اسراییل آنها را با گروههای حماس یا جهاد اسلامی مرتبط دانست، اسراییل میگفت اسنادی در غزه کشف کرده است که نشان میدهد این خبرنگاران به آن گروههای تروریستی مرتبط هستند. هیچ گزارش معتبر و مستقلی وجود ندارد که ادعای ارتش اسراییل را تایید کند. اسراییل قبلا در مورد اینکه زیر بیمارستانهای غزه هم تونلهای حماس قرار دارد، اسنادی منتشر کرده بود که بعدا در راستیآزمایی رسانههای مستقل رد شد. تکذیب آن ادعاها باعث بمباران نشدن بیمارستانها و کشته نشدن روزنامهنگارانی که توسط اسراییل متهم شدهاند، نشد.
الجزیره که خبرنگاران متهم شده برای آن کار میکردند، این اتهامات را «تلاش فاحش برای ساکت کردن معدود خبرنگاران باقیمانده در این منطقه» خوانده است. حتی این تلاش هم منجر به حفاظت از خبرنگاران این شبکه در غزه نشد.
شبات پیش از اینکه توسط اسراییل به قتل برسد در مورد آن اتهامات گفته بود: «اینها پروندهسازیهای ساختگی است که با هدف به دام انداختن ما منتشر میشد. تلاشی آشکار و خصمانه برای تبدیل ما، آخرین شاهدان در شمال [غزه] به اهدافی قابل کشتن.»
شبات دقیقا پنج ماه بعد، توسط نیروهای اسراییلی ترور شد، آن هم در حالی که سوار خودرویی بود که بر بدنه آن برچسبهای «تلویزیون» و «الجزیره» نقش بسته بود.
در میان روزنامهنگاران مثل مشهوری وجود دارد که میگوید هیچ خبرنگاری نمیخواهد خودش تبدیل به یک داستان خبری شود. اما کمبود غذا در غزه به این معنی است که خبرنگاران و داستان خبری، بهطور ذاتی به یکدیگر پیوند خوردهاند.
شبات و الشریف تنها نیستند. بسیاری دیگر از 186 خبرنگار کشته شده در غزه هم کسانی هستند که اول متهم به تروریسم شدند و بعد توسط نیروهای اسراییلی هدف قرار گرفتند. «یاسر مرتجی» کسی که سابقه او توسط USAID نهاد اعطای کمکهای بشر دوستانه به مناطق دچار بحران بررسی شده بود و «اسماعیل الغول» که طبق سندی که توسط ارتش اسراییل تهیه شده، باید در 10 سالگی در حماس رتبه نظامی دریافت کرده باشد از جمله روزنامهنگاران دیگری هستند که با همین اتهام همکاری با تروریسم به قتل رسیدند.
«جودی گینسبرگ» از کمیته حفاظت از خبرنگاران (CPJ) به شبکه ABC گفته است که این اتهاماتی که علیه روزنامهنگاران در غزه مطرح میشود بخشی از الگوی تکرارشوندهای است که نه تنها در جنگ فعلی، بلکه هر زمان که نیروهای اسراییلی خبرنگاران فلسطینی را کشتهاند، دیده شده است. او میگوید: «کارشان همین است. ارتش اسراییل بدون ارائه شواهد معتبر ادعا میکند که آنها عوامل تروریسم هستند و ما این را در مورد انس الشریف و تعدادی از خبرنگارانمان که در این جنگ کشته شدهاند، دیدهایم. این یک رویه معمول جنگی نیست. این کار اسراییل است. اسراییل پیش از اینکه دست به کار شود، خبرنگاران را تروریست مینامد. انس و دیگر خبرنگاران به این نکته اشاره کرده بودند و ما [در کمیته حفاظت از خبرنگاران] هم به این نکته اذعان میکنیم، به نظر میرسد اینکه آنها خبرنگاران را متهم به همکاری با تروریسم میکنند مقدمهای برای کشتن آنها بوده و تلاشی برای توجیه قتلشان.»
آنها چشم و گوش جهان هستند؛ اسراییل چشم و گوش جهان را کور و کر میکند
از 14 مهر (همزمان با هفت اکتبر) اسراییل اجازه نداده رسانههای بینالمللی بهطور مستقل وارد غزه شوند. با بسته شدن دسترسی خبرنگاران خارجی به این منطقه، جهان مجبور شده برای گزارش جنگ به خبرنگاران محلی فلسطینی تکیه کند. اما تعداد آنها هم در حال کاهش است.
کمیته حفاظت از خبرنگاران میگوید: جنگ در غزه مرگبارترین درگیری برای خبرنگاران بوده است که تاکنون مستند شده. گینسبرگ میگوید: دستکم 17 نفر از خبرنگارانی که تاکنون در غزه کشته شدهاند به خاطر فعالیتشان بهطور عمدی هدف قرار گرفتند و واضح است که هیچ حفاظتی برای آنهایی که باقی ماندهاند، وجود ندارد.
او به شبکه ABC گفته است: «ما بسیار نگرانیم که در ادامه عملیات در غزه شاهد مرگهای بیشتر و بیشتر باشیم. هدایت حملات علیه خبرنگاران به عنوان نقض حقوق بینالملل بشردوستانه تلقی میشود و یک جنایت جنگی به حساب میآید. خبرنگاران در برابر سایر مشکلاتی که کل جمعیت غزه با آن مواجهند، مصون نیستند. آنها در معرض گرسنگی، جابهجایی مداوم، خرابی تجهیزات و قطع ارتباطات قرار دارند، آن هم در حالی که میکوشند درباره جنگی که بهطور عمیق آنها را تحت تاثیر قرار داده است، گزارش دهند.»
نصیر ابوبکر از سندیکای خبرنگاران فلسطینی، کشتار روز دوشنبه را در ادامه «نسلکشی» توصیف کرده است. او میگوید: «این یک روز سیاه برای خبرنگاران فلسطینی است. این قتلها و هدفگیری سیستماتیک خبرنگاران ما در غزه توسط دولت اسراییل است. اما این موضوع مانع ما برای انجام وظیفهمان نخواهد شد. ما خبرنگاران حرفهای هستیم و ... مصممایم کارمان را در زیر آتش، با شکمهای خالی و تحت فشار گرسنگی، بدون هیچ تجهیزاتی برای نشان دادن آنچه در میدان در حال رخ دادن است، ادامه بدهیم.»
ماه گذشته، خبرگزاری «خبرگزاری فرانسه» (AFP) از اسراییل خواست اجازه بدهد همکاران مستقل آن و خانوادههایشان فورا از غزه خارج شوند، چراکه آنها به دلیل تهدید گرسنگی عاجز از ادامه کار شدهاند. خبرگزاری فرانسه در بیانیهای که به همراه خبرگزاریهای «اطلس»، «بیبیسی» و «رویترز» منتشر کرده، نگرانی شدیدی درباره خبرنگاران باقی مانده در این منطقه ابراز کرده بود و نوشته بود: «ما بسیار نگران خبرنگاران خود در غزه هستیم، کسانی که هر روز کمتر از روز قبل قادر به تامین غذا برای خود و خانوادههایشان هستند. برای ماهها، این خبرنگاران مستقل چشمها و گوشهای جهان در میدان غزه بودهاند. اکنون آنها با همان شرایط وخیمی مواجهند که مردم غزه تحت آن زندگی میکنند.»