پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فرهاد فخرآبادی| پس از 12 روز جنگ و اعلام آتشبس بین ایران و اسرائیل، سه بیانیه مختلف از سوی چهرهها و شخصیتهای آکادمیک و فعالان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در فضای داخلی ایران منتشر شده بود که هر سه بیانیه نگاهی به آینده ایران داشت و هر یک از آنها، بنا بر دیدگاههای خود، پیشنهاداتی را برای بهبود وضعیت و حفظ انسجام ملی مطرح کرده بودند اما هیچکدام از این بیانیهها، به اندازه بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران واکنش به همراه نداشته است؛ بیانیهای که در آن از آشتی ملی سخن گفته شده بود، پیشنهاداتی مانند آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر و تعلیق غنیسازی به میان آمد. پس از انتشار این بیانیه، واکنشها به آن آغاز شد. با بررسی واکنشهایی که به بیانیه جبهه اصلاحات صورت گرفته، میتوان آنها را در سه دسته قرار داد:
گروه اول مدافعان بیانیه هستند که از انتشار این بیانیه دفاع کرده بودند و این بیانیه را، بیانیهای قابل قبول دانسته بودند. در این راستا علاوه بر اکثریت تشکلهای اصلاحطلب، میتوان به نهضت آزادی اشاره کرد که در جلسه دفتر سیاسی خود به بررسی این بیانیه پرداخت و با بیان این جمله که «پیشنهاد آشتی ملی در بیانیه جبهه اصلاحات باید فصل مشترک مطالبات همه گروههای اجتماعی باشد» حمایت خود را از بیانیه اعلام کرد. یا صادق زیباکلام که این بیانیه را «واقعبینانه» و در عین حال «به نفع مردم ایران، آینده کشور و خود نظام» ارزیابی کرده بود.
دومین گروهی که به بیانیه واکنش نشان دادند، افرادی بودند که انتقادات فنی از بیانیه و انتشار آن را بیان کردند. برخی از آنها میگویند که این بیانیه در زمان خوبی صادر نشده است و میتواند بهانه دست تندروها داده تا علیه اصلاحطلبان اقداماتی را انجام دهند. در این گروه میتوان به احمد زیدآبادی اشاره کرد که در یادداشت خود آورده است که خود سیستم باید به نتیجه درباره تغییر برسد و بیان این دسته مطالب تنها میتواند «ماشین از کار افتاده تبلیغات نیروهای تندرو را علیه منتقدان روشن میکند» و یا در آن سمت، میتوان به سعید آجرلو، چهره رسانهای نزدیک به محمدباقر قالیباف اشاره کرد که بیانیه را «رمانتیک و سادهانگارانه و خیالپردازان» و در عین حال «شورش علیه اصول انقلاب اسلامی و امنیت ملی» دانست. نمونه دیگر، محمدرضا جلاییپور، فعال سیاسی از امضاکنندگان بیانیه روزنهگشایی در سال 1402 است که در یادداشتی نقدهایی را به این بیانیه وارد کرد.
اما سومین گروه که شامل تندروهای جریان اصولگرا هستند، کارشان از نقد فراتر رفته، فریاد زدند و اتهاماتی را متوجه مجموعه جبهه اصلاحات کردند. گل سر سبد این منتقدان به نظر مثل همیشه میتوان روزنامه کیهان دانست که به نوعی فریادزن این قشر است و دو روز متوالی درباره این بیانیه نوشت. ابتدا، حسین شریعتمداری گفت که این بیانیه نشان میدهد که صادرکنندگان همسو با ستون پنجم هستند و هویت اجارهای دارند. طی دو روز متوالی، کیهان در دو گزارش ابتدا گفت که اصلاحطلبان مطامع نامشروع دارند و سپس آنها را متهم کردند که میخواهند کودتا کنند. از دیگر واکنشهای در این دسته، میتوان به واکنشهای جبهه پایداری اشاره کرد.
ابتدا صادق محصولی متنی کوتاه نوشت و در آن مدعی شد که اصلاحطلبان دنبال براندازی هستند، روز گذشته هم جبهه پایداری بیانیهای تند را صادر کرد و در آن اشاره کرد که بیانیه صادرشده در راستای منافع آمریکا و اسرائیل و نشاندهنده فتنه جدیدی است. خبرگزاری تسنیم هم در یادداشتی که منتشر کرده بود، در پایان اتهام مهمی را به سران جبهه اصلاحات مطرح کرده و میگوید که سران جبهه اصلاحات فاقد سواد سیاسی و بیتدبیر هستند. در این بین سیدمحمود نبویان، چهره نزدیک به پایداری هم نوشته بود:«قرآن، کسانی را که پیشنهاد تعلیق غنیسازی میدهند آمریکایی و اسرائیلی میداند!» البته این آخری را زیدآبادی پاسخ داده و نوشته است:«پیامبر هم کسانی که قرآن را «تفسیر به رأی» میکنند و به خدا نسبت دروغ میدهند، وعده آتش داده است!"مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ"!»
البته که در این بین شاهد آن بودیم که طی روزهای پس از جنگ 12 روزه اسرائیل با ایران از سوی برخی جریانها پیشنهادهایی برای حفظ انسجام ملی و هشدارهایی در راستای ضرورت تغییر و بازنگری در مسیرها به میان آمد که البته درباره نظرات اصلاحطلبان و اصلاحخواهان و هر آنچه تغییر را به ارمغان میآورد همچون گذشته از سوی تندروها با هراس از تغییر با حمله و هجمه (حالا برخی بیانیهها و نظرات کمتر یا بیشتر) مواجه شد.
بازار ![]()