پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
جگر آدم کباب میشود؛ خیلی سختی کشیده است. یکی دو نفر از این مینویسند که با فواد اختلاف فکری داشتهاند اما همیشه او را رفیق و برادر خودشان میدانستند.
امیر جدیدی-روزنامهنگار و عکاس| صبح از خواب بیدار میشوی و خبر رفتن یکی از رفقایت را توی یکی از پلتفرمهای فضای مجازی میخوانی. مدتی نمیگذرد که لشکر رفقا یکییکی و دوتا دوتا از راه میرسند و شروع به حرف زدن میکنند. انگار کن مراسم ختمی که کف دنیای مجازی به راه افتاده باشد.
اولی شروع به نوحهخوانی میکند. دومی از شرایط سخت روزگار مردمان شریف و سادهزیست مینویسد. سومی از راه نرسیده دو تا لگد به فعالان توئیتری میزند و قصه امثال فواد را قصه سیاه این روزگار میشمارد.
رفیق دیگرم نوشته است سرچشمه همه اینها بدبختیها نداشتن پول است. یکی دیگر در تایید فرمایش رفیق قبلی مینویسد هی میگویند فلانی چرا ارتباطش را قطع کرده است؟
آخر مسلمان ارتباط پول میخواهد، سفر پول میخواهد، اصلاً در این دنیای کثیف همین سلام و علیک خالی هم پول میخواهد... بحث خیلی مادی میشود که یک نفر نوشتههای فواد در یک گروه دوستی را منتشر میکند.
جگر آدم کباب میشود؛ خیلی سختی کشیده است. یکی دو نفر از این مینویسند که با فواد اختلاف فکری داشتهاند اما همیشه او را رفیق و برادر خودشان میدانستند. رفیق دیگرم نوشته که در شرایط هولناکی زندگی میکنیم، هروله مداوم بین خوف شدید و رجای اندک روان آدمها را خمیر میکند... در مجلس مجازی ختم رفیقم نشستهام.
همه این حرفها را میخوانم و به دیگر رفقایم که مشکوک به خودکشی هستند فکر میکنم. میخواهم بزنم زیر میز این مجلس و بگویم آی آدمها که بر ساحل نشستهاید، یک نفر اینجا خودش را کشت.
حواستان باشد که بر این آتش ندمید. آنکس که به اینجای ماجرا رسیده گوشش از این حرفها پر است. اما واقعیت این است که از این حرفها عبور کرده است. بیایید سوتهدلانی شویم و گرد هم بیاییم که نگذاریم کار کسی به اینجا برسد.
شما را به جان عزیزتان قسم میدهم که بیایید فارغ از این دنیای کثیف مریض هوای همدیگر را داشته باشیم. احوال هم را بپرسیم. با هم معاشرت کنیم. به هم پول قرض بدهیم. برای هم کار پیدا کنیم.
اگر در حق کسی ظلم میشود جلوی ظالم بایستیم و دادخواهی کنیم. اصلاً گور بابای فکری که بخواهد بینمان اختلاف بیاندازد. میدانم که ما غیر هم کسی را نداریم؛ اما ما همدیگر را داریم.
بازار ![]()