شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴
یادداشت

فانتزی آبانی نوبخت

فانتزی آبانی نوبخت
پیام ویژه - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست کبری آسوپار| حسن روحانی و دولتمردانش همان زمانی هم که در پاستور بودند، ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
کبری آسوپار| حسن روحانی و دولتمردانش همان زمانی هم که در پاستور بودند، مسئولیت تصمیمات و اقدامات خود را نمی‌پذیرفتند، حالا که دیگر پس از 4 سال و تعدد وقایع سیاسی در منطقه و در ایران، روی فراموشی مردم هم حساب می‌کنند و استبعادی ندارد که هر قصه‌ای را ببافند. سخنان جدید محمدباقر نوبخت در دانشگاه تهران پیرامون وقایع آبان 98 از این دست است. او که در سال 98 ریاست سازمان برنامه‌وبودجه کشور را بر عهده داشت، در این سخنان تصمیم برای گرانی بنزین در آبان 98 را به دفعات «تصمیم نظام» می‌نامد، خود و سایر دولتمردان و شخص روحانی را از «زمان» انجام آن بی‌اطلاع می‌داند و نیز تأکید می‌کند که مدیریت میدانی وقایع هم با دولت نبوده است. این یعنی برای همه آنچه در آبان 98 روی داد، نوبخت نه فقط به‌عنوان یکی از مقامات اقتصادی دولت وقت، بلکه به جای کل دولت روحانی جا خالی می‌دهد.
این جاخالی‌دادن البته از همان آبان 98 از سوی شخص حسن روحانی انجام گرفت. ماجرای «صبح جمعه»ای که حسن روحانی تازه متوجه افزایش قیمت بنزین شده، به قدر کفایت شهره شد و نکته تأسف‌بار بعدی که او در مقام رئیس‌جمهور چنان از وقایع داخل کشور بی‌اطلاع بوده که طبق ادعای خودش، همان صبح جمعه هم از طریق زیرنویس شبکه خبر متوجه ماجرا شده است! توضیح روانی این بود که اختیار کامل زمان‌بندی اجرای طرح را به وزیر کشور داده و گفته نیاز به هماهنگی با او هم نیست، اما اینکه حتی پس از آغاز اجرای طرح هم به روحانی اطلاع داده نشده، نشانه خوبی برای شیوه اداره کشور و هماهنگی‌ها و نحوه تعامل وزرا و رئیس‌جمهور در دولت روحانی نیست.
یکی از نقطه‌های اوج این جاخالی دادن هم روزی بود که مردم تهران در میدان انقلاب تجمعی برگزار کردند. این تجمع برای اعتراض به افرادی بود که به بهانه افزایش قیمت بنزین امنیت شهر‌های مختلف ایران را به هم ریخته بودند. رئیس‌جمهور و وزرایش به جای حضور در بین مردم و نیز سخنرانی اقناعی در این جمع، هم‌زمان با این تجمع، تهران را ترک کردند تا در مراسم تشییع و تدفین خواهر حسن روحانی در شهر سرخه حاضر باشند! و فرمانده شهید سپاه، حسین سلامی برای سخنرانی در آن تجمع پشت تریبون حاضر شد.
و اما دو نکته؛
اول؛ آیا تصمیم به افزایش قیمت بنزین، تصمیم نظام بود و به دولت صرفاً برای اجرا ابلاغ شد؟ یا تصمیم دولت بود و روحانی امضای بقیه را هم برای آن گرفت؟
حسن روحانی در جلسه هیئت دولت مورخ 26 آبان 98 یعنی سه روز پس از اجرای طرح افزایش قیمت بنزین، از دلایل «اقدام دولت» برای افزایش قیمت بنزین می‌گوید و البته از آن به عنوان یکی از اقدامات دولت برای «حمایت معیشتی و کمک به خانوار‌های متوسط و کم‌درآمد در شرایط تحریم اقتصادی و فشار‌ها به معیشت مردم» دفاع می‌کند و یکی دیگر از اهداف دولت در این زمینه را مبارزه با «بی‌عدالتی در پرداخت یارانه» و موضوع اسراف در مصرف بنزین بیان می‌کند. اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی هم در کتاب خاطرات خود که اخیراً منتشر کرده، در صفحات مختلف از تصمیم جدی روحانی برای افزایش قیمت بنزین، حتی در سال‌های قبل 98 می‌گوید و نیز انتقاد روحانی از بانک مرکزی را بازگو می‌کند که چرا نمی‌تواند مقدمات ارزی این طرح را فراهم کند. جهانگیری تأکید دارد که علی‌رغم مخالفت برخی دولتمردان، «آقای روحانی بر اجرای طرح تأکید داشت.»
نکته اما این است که حسن روحانی چنانچه خود می‌گوید، معتقد بود که باید همه «ارکان نظام» در این تصمیم و اجرایش «سهیم» باشند؛ لذا موضوع را در جلسه سران قوا مطرح می‌کند و به قول همین خاطرات کتاب‌شده جهانگیری، «از رؤسای دو قوه دیگر، آقایان لاریجانی و رئیسی هم امضای تأیید گرفت.» سپس مصوبه سران قوا را به قول خودش «فرستادیم خدمت مقام معظم رهبری» و چنانچه جهانگیری نوشته، مقام معظم رهبری هم مخالفتی نمی‌کنند.
این اندیشه که برای اجرای یک طرح مهم اقتصادی همه ارکان کشور هم‌فکر باشند، قابل‌دفاع است، اما واکنش‌های پسینی روحانی و دولتمردانش، این گمانه را تقویت می‌کند که روحانی با آن نگاه امنیتی و زیرکی همیشگی، تلاش کرده همه را در این موضوع دخیل کند تا در فردای ماجرا، راه فرار و فرافکنی برایش باز باشد.
دوم؛ آیا دولت در مدیریت میدان نقشی نداشت یا مخالف برخورد با اهل آشوب بود؟
حسن روحانی در همان جلسه 26 آبان، ضمن تأکید بر حق اعتراض مردم، رسماً اغتشاش‌گران را تهدید به برخورد می‌کند: «خودرو در اختیار من است که استفاده کنم نه اینکه راه‌بندان درست کنم. اگر راه‌بندان درست کردم خوشبختانه آن‌قدر سیستم مانیتور و دوربین داریم که خودرو، پلاک آن و راننده مشخص می‌شود.» و حتی مطالبه برخورد قضایی می‌کند: «من از قوه قضائیه خواهش می‌کنم که در این زمینه طبق قانون عمل کند. یعنی کسی که در زندگی مردم اخلال و ناامنی و راه‌بندان ایجاد کرده و اینکه یک فردی بخواهد از این اعتراض به حق مردم سوءاستفاده کند و با سلاح سرد و قمه حتی وسط بیاید به بانک، مرکز پلیس و صداوسیما حمله کند، این غیرقابل تحمل در کشور خواهد بود. به هیچ عنوان دولت اجازه اغتشاش و ناامنی به هیچ کس نخواهد داد.»
نوبخت لابد مدیریت میدانی برخورد با آشوب را کار نیرو‌های انتظامی و امنیتی می‌داند که می‌گوید کار دولت نبود؛ اما لابد فراموش کرده که روحانی در همان سخنرانی از «وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، بسیج و همه نیرو‌های مسلح و نیروی امنیتی» برای شناسایی و دستگیری و برخورد با آشوبگران تشکر می‌کند. حال بماند که رئیس‌جمهور رئیس شورای‌عالی امنیت ملی است، بماند که رئیس شورای امنیت کشور، وزیر کشور است و بماند که روحانی به وقتش با همین تصمیم کلی فخرفروشی کرد که ما برای قشر ضعیف کار کرده‌ایم. این‌سو فخروشی، آن سو ما نبودیم و کار بقیه بود؟ این هم در امر مسئولیت‌پذیری دولت روحانی گویاشده ماجرای برجام.
نظام و شخص رهبری البته در این تصمیم کنار دولت ایستاد و پشت او را خالی نکرد، چنانچه جهانگیری هم در کتاب خاطرات خود می‌آورد که «یکی از کمک‌های مهم رهبری در این مقطع، حمایت ایشان از دولت بود.» اما آیا این نمک‌نشناسی یک دولتمرد نیست که این حمایت را کلاً نادیده بگیرد و کل ماجرا را در برابر سؤالات از آن وقایع، «تصمیم نظام» بداند تا خود از مسئولیت بگریزد؟ 
بازار


نظرات شما