دیپلماسی در راه ناهموار
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
«اعتماد» با هدف ارزیابی فضای حاکم بر دور چهارم رایزنیها و خروجی احتمالی آن با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا، گفتوگو کرده است. ابوالفتح در گفتوگوی خود با «اعتماد» ضمن طبیعی دانستن پیچیدگی روند مذاکرات پس از گذشت چهار دور رایزنی، تاکید میکند که لابی اسراییل بیتردید تمام تلاش خود را برای دستیابی به توافق مطلوب این رژیم به کار خواهد بست؛ چنانکه تعویق و بروز پیچیدگیهای اخیر نیز نشان از اثرگذاری این لابی گسترده دارد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
دور چهارم رایزنیهای ایران و امریکا درحالی برگزار شد که برخلاف سه مرحله پیشین، فضای حاکم بر مذاکرات بهمراتب مبهمتر و پرتنشتر به نظر میرسد. در همین حال، برخی منابع از ترکیبی بودن شکل گفتوگوها میگویند و تاکید دارند هیاتهای ایرانی و امریکایی ممکن است به اشکال مستقیم و غیرمستقیم گفتوگو داشته باشند. با این تفاسیر، ارزیابی شما از مختصات و سطح انتظارات طرفین در این دور از رایزنیها چیست؟
با گذشت زمان و فاصله گرفتن از دور نخست مذاکرات، طرف امریکایی خواستههای حداکثری و اصلی خود را علنا مطرح کرد. اما یک گزاره مهم در این بین وجود دارد و آن اینکه اختلاف دیدگاه اساسی میان دو طرف وجود دارد و آن در برداشتی است که تهران و واشنگتن از عدم دستیابی به سلاح اتمی دارند. بدان معنا که از نگاه ایران، تهران تاکید دارد با حفظ حق غنیسازی و پذیرش سختترین نظارتها ثابت میکند که ضمن داشتن برنامه هستهای خود، به دنبال سلاح هستهای نیست و جامعه جهانی نیز میتواند به این اطمینان برسد. اما از منظر امریکاییها، ایران با هر میزان غنیسازی به طور بالقوه میتواند در مسیر دسترسی به سلاح هستهای قرار بگیرد. حتی اخیرا استیو ویتکاف نیز در این باره اظهارنظر کرده و مدعی شده که ایران حق غنیسازی ندارد. اما همزمان در کنار این دو برداشت متفاوت، سیگنالهایی نیز از سوی امریکا مخابره شد مبنی بر اینکه آنها مایلند موضوعاتی فراتر از مسائل هستهای را نیز در مذاکرات مطرح کرده و در باب آن رایزنی داشته باشند. واقعیت اما این است که اگر قرار بر پیگیری چنین رویکردی باشد، رسیدن به توافق سختتر خواهد بود. با این همه طبیعی است که هرچه مذاکرات پیش میرود، خوشبینیهای اولیه تاحدی کمرنگ شده و نوعی بدبینی بر فضای مذاکرات سایه میافکند. در هر صورت در حال حاضر مشخص نیست که مواضع اخیر ویتکاف، بیانگر موضع نهایی امریکا در مذاکرات است یا صرفا بخشی از مواضع رسانهای آنهاست. اظهارنظرهای رسمی در پایان مذاکرات میتواند شفافیتهایی را در این زمینه ایجاد کند. اگر پس از پایان دور چهارم گفتوگو مشخص شود که رایزنیها ادامه خواهد داشت، ممکن است مواضع سرسختانهای که امریکا و شخص ویتکاف در مصاحبههایشان اتخاذ کردند، پشت میز مذاکره مطرح نشده باشد. اما اگر مذاکرات به پایان برسد و مواضع ویتکاف و مقامهای رسمی امریکا مطابقت داشته باشد، آنگاه میتوان نتیجه گرفت که شرایط بسیار دشوارتر از قبل است. بنابراین به نظر میرسد امریکا در تلاش است ایران را در یک دوراهی قرار دهد: یا پذیرش غنیسازی صفردرصدی یا تن دادن به آنچه امریکاییها به عنوان چارچوب توافق مطلوب خود ترسیم کردهاند. اینکه جمهوری اسلامی ایران در برابر این وضعیت چه راهبردی در پیش خواهد گرفت، هنوز مشخص نیست. ممکن است دو طرف در نهایت به راهحلی میانه دست یابند که هم ایران بتواند سطحی از غنیسازی را حفظ کند و هم اطمینان لازم برای طرف امریکایی فراهم شود که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هستهای نیست. با این حال، باید اذعان کرد که رسیدن به چنین فرمولی بسیار پیچیده و دشوار خواهد بود.
باتوجه به سفر اخیر آقای عراقچی به منطقه و دیدارهای رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان با مقامات سعودی و قطری، دو بازیگری که میزبان ترامپ در سفر روز دوشنبه هستند، تا چه میزان میتوان نقشآفرینی لابی عربی و این گروه از کشورهای حاشیه خلیجفارس بر کاهش سطح تنش و تسریع روند گفتوگوهای میان تهران و واشنگتن را قابل اعتنا دانست؟
بدون تردید تحرکات کشورهای عربی منطقه میتواند بر روند مذاکرات اثرگذار باشد. برخلاف بازه زمانی که توافق برجام امضا شد بازه زمانی که روابط ایران و عربستان در وضعیت تیرهای قرار داشت، امروز روابط دو بازیگر مثبت و بدون تنش است. در آن مقطع، سعودیها مخالف توافق بودند و تمایلی به حمایت از آن نداشتند، ایران نیز مقوله رایزنی با کشورهای منطقه را در دستور کارش قرار نداده بود. اما امروز شرایط تغییر کرده است. اکنون جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند مذاکرات هستهای را با مشورت و رایزنی مستمر با کشورهای منطقه پیش ببرد. نتایج هر یک از ادوار مذاکرات به اطلاع دولتهای منطقهای میرسد و این خود باعث ایجاد نوعی اطمینان خاطر برای این گروه از بازیگران شده است؛ اطمینانی که نشان میدهد ایران پشت میز مذاکره چه مواضعی دارد و چه اهدافی را دنبال میکند. ازطرفی کشورهای عربی به رهبری عربستان نیز از تجربههای تلخ گذشته درس گرفتهاند. دورهای که تشدید تنشها با ایران، منطقه را با بحرانها و مخاطرات جدی روبهرو ساخت. اکنون این کشورها تلاش میکنند حتی اگر نقش فعالی در حصول توافق ایفا ندارند، دستکم در مسیر تخریب روند مذاکرات گام برندارند. اما همزمان، این احتمال نیز وجود دارد که عربستان تلاش کند از روابط خود با ایالاتمتحده بهویژه با دونالد ترامپ بهرهبرداری دیپلماتیک کرده و زمینه را برای رسیدن به یک راهحل بینابینی میان تهران و واشنگتن فراهم آورد. در این میان، سفر اخیر آقای عباس عراقچی به کشورهای منطقه نیز در همین راستا قابل توجه است. گرچه به باور من این سفر بهصورت ناخودآگاه با سفر آقای ترامپ به خاورمیانه هماهنگ شده است، چراکه آقای عراقچی پیشتر از این و در جریان رایزنیهای پیشین پیش از عزیمت به مقر گفتوگوها به چین و روسیه سفر کرده بود. از طرفی فراموش نکنیم استیو ویتکاف عملا وظیفه هدایت سیاست ایالاتمتحده در مذاکرات با ایران را برعهده دارد نه دونالد ترامپ. با این حال میتوان این فعل و انفعالها را نشانهای از رویکرد جدید و همگرایانه ایران و کشورهای منطقه دانست.
در شرایطی که نشانههایی از شکاف میان ترامپ و نتانیاهو به چشم میخورد، مشاور امنیت ملی اسراییل با رییسجمهوری امریکا و بخشی از اعضای کابینهاش رایزنیهایی داشته و بلافاصله پس از آن نیز شاهد موضعگیریهای تندتر از سوی استیو ویتکاف بودهایم. از دیدگاه شما، لابی یهود تا چه حد قادر است مسیر مذاکرات را منحرف کرده یا به نفع منافع اسراییل تغییر جهت بدهد؟
لابی اسراییل طی تمامی مراحل مذاکرات، تلاش کرده یا از حصول توافق جلوگیری کند، یا دستکم توافقی حاصل شود که منافع این گروه را تامین کند. منظور از این منافع، چیزی فراتر از توقف موقت برنامه هستهای ایران است؛ آنها خواستار برچیده شدن کامل برنامه هستهای، بهویژه غنیسازی هستند؛ الگویی شبیه به آنچه که در مورد لیبی اجرا شد. در واقع، هدف لابی اسراییل، تعریف یک مسیر گامبهگام برای فشار حداکثری بر ایران است. ابتدا توقف کامل غنیسازی، سپس نابودی توانمندیهای موشکی و در مرحله بعد، واداشتن ایران به عقبنشینی از حمایت از جبهه مقاومت در منطقه. با این حال، حتی اگر دولت ترامپ با کلیت این سناریوی ادعایی مخالفتی نداشته باشد در عمل به نظر میرسد برای تحقق کامل چنین اهدافی دچار تردید است. امریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی منافع راهبردی و بلندمدت خود را در سطح جهانی مورد توجه قرار میدهد، درحالی که اسراییل بازیگری منطقهای با دغدغههایی محدودتری است. این تفاوت دیدگاه، بعضا موجب بروز اختلافنظرهایی میان واشنگتن و تلآویو میشود؛ البته نه بهگونهای که مسیر آنها بهکلی از یکدیگر جدا شود. امریکا همواره تلاش کرده تا اسراییل را با سیاستهای کلان خود همسو نگه دارد و در شرایط کنونی نیز این تلاش ادامه دارد. با این حال، هنوز نمیتوان قضاوت نهایی کرد؛ ما همچنان در میانه راه مذاکرات قرار داریم. ممکن است مواضع واشنگتن در ادامه، به تدریج سختگیرانهتر شود که در این صورت، میتوان آن را تحت تاثیر فشارهای لابی اسراییل دانست، اما اگر توافقی حاصل گردد که در آن، ایران اجازه حفظ بخشی از ظرفیت غنیسازی خود را داشته باشد، آنگاه میتوان گفت تلاشهای اسراییل و لابی وابسته به آن در جلوگیری از تحقق توافق، به نتیجه نرسیده است.
بازار ![]()
-
دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۲:۰۳
-
۶ بازديد
-

-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1589386/