يکشنبه ۸ تير ۱۴۰۴
یادداشت

موسیقی در میدان

موسیقی در میدان
پیام ویژه - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست اجرای ارکستر سمفونیک و پیام وحدت در دوران جنگ ترکیبی بازار در بحبوحه جنگی ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
اجرای ارکستر سمفونیک و پیام وحدت در دوران جنگ ترکیبی
بازار
در بحبوحه جنگی ترکیبی که امروز ایران را درگیر خود کرده - جنگی که نه فقط در جبهه‌های نظامی، بلکه در میدان روان، رسانه، اقتصاد و فرهنگ رخ می‌دهد - گاهی یک صحنه هنری، به ‌اندازه صدها تیتر خبری و بیانیه سیاسی می‌تواند آرامش، انسجام و باور را به جامعه بازگرداند. اجرای ارکستر سمفونیک ایران در شامگاه چهارشنبه، در محوطه برج آزادی، دقیقا از همین جنس رویدادها بود؛ رخدادی که «فراتر از موسیقی» حرف زد.
این اجرا، نه‌ فقط از حیث هنری، بلکه از نظر زمانی و مکانی، حامل پیام‌های مهمی برای افکار عمومی بود. در شرایطی که کشور روزهایی پرتلاطم را پشت سر گذاشته، هم از منظر امنیت منطقه‌ای و هم از حیث التهابات روانی جامعه، گردهمایی داوطلبانه هزاران نفر برای شنیدن نوای ملی و کلاسیک، پیامی واضح به دشمنان دارد: انسجام ملی، حتی در دل بحران، زنده است و فرهنگ ما بخشی از مقاومت ماست.
برج آزادی؛ صحنه امید ملی
میدان آزادی - که در خاطره جمعی مردم ایران، همواره با مفاهیمی چون استقلال، گذار و شکوه همراه بوده - شاهد نغمه‌هایی شد که رنگی از ایستادگی داشتند؛ نغمه‌هایی که نه‌تنها از «ایران» گفتند، بلکه مردم را دعوت کردند تا در برابر هیاهوی رسانه‌ای، صدای آرام و دلنشین خرد، عشق و وفاداری را انتخاب کنند.
نصیر حیدریان، رهبر ارکستر با چشمانی اشک‌بار از دلهره 12 روزه‌اش در جریان نبرد اخیر گفت و این سخنان، بیش از هر واژه‌ای، نشان داد که هنر می‌تواند با تمام ظرافتش، در صف مقدم دفاع فرهنگی قرار گیرد. انتخاب آگاهانه قطعاتی چون «ای ایران»، «فردای وطن» و قطعات کلاسیک اروپایی، ترکیبی بود از تعلق، جهانی‌نگری و هویت‌بخشی.
پناه مردم در روزهای جنگ روانی
یکی از ویژگی‌های جنگ ترکیبی این است که بدون شلیک حتی یک گلوله، ایمان، امید و سرمایه اجتماعی مردم را هدف می‌گیرد؛ نبردی بی‌صدا اما ویرانگر که با ابزارهایی چون رسانه‌های مخرب، شبکه‌های اجتماعی هدایت‌شده و عملیات روانی مداوم، می‌کوشد اعتماد مردم به خود، به یکدیگر و به نظام سیاسی‌شان را از درون تهی کند. در چنین شرایطی، نباید از ظرفیت‌های نرم و لطیف غفلت کرد. هنر - اگر به ‌درستی مدیریت و هدایت شود - می‌تواند یکی از قوی‌ترین سنگرهای مقابله با این نوع تهدیدات باشد؛ سنگری که نه با خشونت، بلکه با فهم، زیبایی و عمق معنایی پاسخ می‌دهد به هجمه‌هایی که ایمان را تضعیف، هویت را تحقیر و روح جمعی را فرسوده می‌کنند.
اجرای رایگان ارکستر سمفونیک، آن‌هم در یکی از نمادین‌ترین فضاهای ملی یعنی محوطه‌ برج آزادی، با حضور گسترده و مشتاق مردم، فراهم‌سازی بلیت رایگان مترو برای سهولت تردد، تنوع پوشش فرهنگی و قومی حاضران و هماهنگی دقیق میان نهادهای شهری و فرهنگی برای برگزاری منظم برنامه، همه و همه گواهی روشن بود بر این واقعیت که فرهنگ، اگر از دل مردم برخیزد و با اعتماد به شعور عمومی همراه باشد، می‌تواند سپری باشد برای وطن. سپری نه از جنس آهن و بتن، بلکه از جنس معنا، همدلی و تعلق. چراکه در برابر جنگی که می‌خواهد «دل‌ها را فتح کند» تنها «دل‌هایی که با زیبایی، آگاهی و عشق بیدار شده‌اند» توان ایستادگی دارند.
ضرورت تداوم و گسترش این‌گونه رویدادها
پیام کلیدی اجرای ارکستر در برج آزادی، فراتر از یک اتفاق هنری یا برنامه فرهنگی صرف، حامل یک نکته بنیادین برای دوران ما بود: ایران فقط با قدرت نظامی حفظ نمی‌شود؛ بلکه با هویت فرهنگی، انسجام اجتماعی و هوشیاری تمدنی مردمش پایدار می‌ماند. امنیت پایدار، بیش از آنکه در گرو تانک و تسلیحات باشد، در پیوندهای عاطفی، تاریخی و هویتی مردم با سرزمین‌شان ریشه دارد. از همین رو، تداوم و گسترش چنین رویدادهایی، نه‌تنها یک توصیه هنری یا سلیقه‌ای نیست، بلکه ضرورتی راهبردی برای حفظ ثبات ملی در میدان پیچیده جنگ ترکیبی است - میدانی که هم مرزهای جغرافیا را هدف گرفته، هم مرزهای معنا را.
در سال‌های اخیر، ما بارها این حقیقت را آزموده‌ایم؛ از راهپیمایی میلیونی اربعین که جلوه‌ای از همبستگی معنوی و تمدنی است تا کنسرت‌های خیابانی که جلوه‌ای از نشاط ملی در بستر قانون محسوب می‌شوند؛ از جشنواره فیلم فجر که آینه تحولات ذهنی جامعه است تا نمایشگاه‌های کتاب که تداوم شعور و اندیشه در فضای عمومی را رقم می‌زند. این تجربه‌ها به روشنی نشان داده‌اند که مخاطب ایرانی، اگر محتوایی با کیفیت، ریشه‌دار در هویت ملی و دینی و همدل با نیازها و ذائقه‌های اجتماعی دریافت کند، با جان و دل به آن پاسخ می‌دهد. در مقابل، هر جا این محتوا فراهم نباشد، خلائی ایجاد می‌شود که دشمن بی‌درنگ آن را با هجمه‌های سازمان‌یافته، شبهه‌افکنی‌های روانی و تولیدات سست و مسموم پر خواهد کرد.
فرهنگ، اگر به‌ درستی درک شود، نه حاشیه‌ امنیت، بلکه اصل آن است و هیچ تمدنی، تنها با قدرت نظامی تاب نمی‌آورد اگر پشتوانه فرهنگی نداشته باشد. اجرای ارکستر در برج آزادی، نماد کوچکی از یک راه بزرگ است: راهی برای بازسازی اعتماد اجتماعی، تقویت عزت ملی و ایستادگی نرم در برابر جنگی که با «صدا» آغاز شد.
از دل سمفونی تا روح ملت
در نهایت، باید توجه داشت که وحدت ملی در خلأ شکل نمی‌گیرد. آنچه مردم را گرد یک پرچم جمع می‌کند، فقط خطر خارجی نیست؛ بلکه حس تعلق به یک فرهنگ زنده، به یک تاریخ پیوسته و به یک آینده مشترک است. موسیقی، با تمام لطافتش، می‌تواند یکی از حاملان این حس جمعی باشد.
اجرای ارکستر سمفونیک در محوطه برج آزادی، نه‌تنها نمایش توانمندی هنرمندان ایرانی، بلکه تمرینی عملی برای همدلی اجتماعی بود. اکنون، نهادهای فرهنگی، نهادهای دینی و متولیان امر اجتماعی باید دریابند که پشتیبانی از چنین فعالیت‌هایی، بخشی از تقویت امنیت ملی است. امنیت، فقط به معنای غیبت جنگ نیست؛ به معنای حضور آرامش، عقلانیت و باور به آینده هم هست.
در روزگار تهاجم ترکیبی که هر لحظه‌اش جنگی است برای تسخیر دل و ذهن مردم، اجرای یک قطعه موسیقایی با مضمون ملی می‌تواند اثربخش‌تر از هر نشست خبری و بیانیه سیاسی باشد. در میدان آزادی، بار دیگر مردم نشان دادند که آزادی، وقتی با هنر، فرهنگ و تعلق ملی همراه شود، می‌تواند پیروز واقعی هر میدان باشد.


نظرات شما