پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مهم ایران و ایرانیان هستند و برای رضایت مردم و کاهش صدمات حملات احتمالی، کمترین انتظار این است که وضعیت موجود ارزیابی و راههای نفوذ دشمن شناسایی و بسته شود و طرحهایی که رنج و نارضایتی مردم را در پی دارد متوقف شود و برای حفظ جان شهروندان، امکانات موجود شهری و غیر آن بازبینی، تجهیز و به کار گرفته شود.
احمد مسجدجامعی-وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت خاتمی| این روزها کتابی از خاطرات کسی از یاران و همراهان سردار جنگل را خواندم. برایم جالب بود که میرزا کوچکخان در صد سال پیش از این، جملهای را به طرفداران خود دربارۀ تمدن هفتهزارسالۀ ایران گفته بود.
در اینجا بحث داوری عملکرد میرزا نیست. شاید توجه من ازاینرو به این نکته جلب شد که در سالهای پیشین، که سازمان میراث فرهنگی در مجموعۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داشت، نمایشگاه هفتهزار سال هنر ایران در اروپا برگزار شد و چنان استقبالی از آن به عمل آمد که تا پایان دولت آقای خاتمی، این مجموعه از کشوری به کشور دیگر رفت و دوستداران فراوانی یافت.
پس از آن، با اینکه در زمان خود تأثیری چشمگیر داشت، تاکنون تعطیل شده است. نکتۀ جالب در آن نمایشگاه اینکه صهیونیستها، بهویژه در آلمان با این کار مخالف بودند. با آنکه یهودیان در تاریخ خود دستکم، جناب کوروش را منجی خود میدانند و امروز هم وقتی از موضع همدلی سخن میگویند، ما را نوادگان ایشان مینامند.
مخالفت آنها با این نمایشگاه برای برجسته و تکرارشدن نام ایران در رسانههای عمومی و تخصصی با واژگانی همچون فرهنگ و هنر و تاریخ و تمدن در اذهان غربیها بود. آنها دوست داشتند نام ایران همراه با جنگ و نابهسامانی و ترور و خشونت باشد. این روزها خوشبختانه در کشور ما توجه به تاریخ کهن ایران بیشتر شده است.
هرچند هنوز در حد تبلیغات شهری و رسانهای است که آن هم خوب است. کلام داریوش هخامنشی در 2500سال پیش، از جملۀ رهنمودهای کلیدی برای سیاستگذاران و برنامهریزان ایران در همۀ ادوار است. او ایرانیان را از دشمن، خشکسالی و دروغ بیم میداد و برحذر میداشت و دغدغهاش آبادی ایران بود. او در کنار خشکسالی هرگز از ترسالی سخنی نگفته و شاید آن را با توجه به شرایط فلات نیمهخشک ایران فریبی بیش نمیدانست و امروزه در پایان دورۀ «معجزۀ قنات» و دهها آسیب جبرانناپذیر ناشی از بیتدبیری در مدیریت آب، درستی کلام او را بهتر درمییابیم.
فاجعۀ دروغ در شکلهای مختلف آن از کفر ابلیس پیداتر است. بگذریم از برخی رجزخوانیهاییکه به دروغ پهلو میزند؛ اما بههرروی، امروزه، کشور ما با دشمنی متجاوز و خونریز رودرروست. در شهرسازی گذشته، همواره، فضای عمومی و مسکونی بهگونهای طراحی میشد که جانپناه آدمیان در برابر حملۀ احتمالی دشمن باشد؛ در واقع، ایرانیان همواره در شرایط آمادهباش به سر میبردند. در همین قصبۀ پیشین تهران، خانههای زیرزمینی یا به عبارت بهتر، مجموعهای زیرزمینی وجود داشت که در گزارش مورخان مشهور است و افزونبر مدیریت گرما و سرما، وجه امنیتی بارز داشت.
جدای از آنکه تهران در دامنۀ کوه بود و برای متجاوزان صعبالعبور در جایجای کشور از جمله مشهورترین آنها در نوشآباد کاشان، هنوز هم بقایای شهر چندطبقۀ زیرزمینی اویی، قرار دارد که دسترسی به قنات و مکانهایی برای ذخیرهسازی آذوقه و اسکان در آن پیشبینی شده بود و راه مخفی برای فرار به آن سوی آبادی، به بیابانها داشت و در صورت تصرف طبقهای از آن میشد با به آتش کشیدن آن طبقه، دشمن را به عقب راند و اگر امکان مقاومت وجود نداشت، بدین شیوه زمان میخریدند تا امکان گریز فراهم باشد.
نمونۀ دیگر آن، زیرزمینهای بسیار عمیق در شهر شوشتر است که هنوز هم پابرجاست. زیرزمین خانههای محلههای قدیمی با دهها پله به عمق زمین میرسد و به یکدیگر وصل است. پرواضح است که این کار آنقدر امکان مقاومت و جابهجایی شهروندان و رزمندگان را فراهم میساخت که دشمن را به ترک مخاصمه وادار میکرد.
اگر در حملۀ خلافت، دروازۀ شوشتر گشوده شد، بهواسطۀ همکاری تنی چند از اهالی با آنها بود. نمونۀ بارز دیگر شهر تختجمشید است که در پناه کوه ساخته شده است و از هر سو نمیتوان به آن حمله کرد. این جدای از راههای زیرزمینی و مخفی در آن است. مقصود آن است که در پهنۀ گستردۀ ایران، متناسب با شرایط محیطی، در کویر و جنگل و کوه و دشت، بسته به شرایط جغرافیایی، طراحی شهر و مناطق مسکونی بهنحوی بود که زندگی از تجاوز دشمن تا حد امکان، در امان باشد؛ زیرا ایرانیان میدانستند پیوسته در معرض خطرند.
باوجود این همه تجربیات تاریخی و تکرار مکرر دشمنی با این مردم و این سرزمین، شوربختانه، گاهی با رجزخوانی و بزرگنمایی خود و عدم پیشبینیهای لازم در برابر دشمن متجاوز و خونریز سردرگم میماندیم و حربه و ترفندی کارآمد برای دفاع از خود به معنای شهر و شهروندان کوچه و بازار نداشتیم. در جریانهای اخیر، بهرغم موفقیتهای موشکی، چندان اثری از آمادگی دفاعی پدافند دفاع عامل و غیرعامل دیده نمیشد؛ با آنکه در آن سالهایی که بهعنوان نمایندۀ مردم پایتخت در شورای شهر تهران بودم، بارها بر سر این مسائل جلساتی کاری و همراه با مصوباتی داشتیم.
در همین واقعۀ اخیر، یکی از دوستان من از ناحیۀ دو دست و صورت آسیب دید و مجبور شدند از پوست قسمتی از پای وی برای ترمیم دستها بردارند و چندین عمل جراحی دشوار انجام دهند. شدت درد بهحدی بود که بیمار جوان گرفتار رعشهای میشد که با هیچ آرامبخشی قرار نمیگرفت. برخی دوستان وی، جز آنها که شهید شدند، شرایطی ناگوارتر دارند؛ پوست صورت آنها بهکلی سوخته و چشمهایشان بهشدت آسیب دیده است و احیاناً، نابینا شدهاند.
بحث بر سر آن است که چرا کسی آنها را برای حفاظت از جان خود راهنمایی نکرده بود و پناه و پناهگاه نداده است. اصلاً پناهگاههای شهری و غیرشهری در کجا قرار داشتند؛ بلکه بر عکس آنها را در یک جا گرد آوردند و دشمنی که نشانی و ساعت حضور فرماندهان را در جلساتی بهکلی سرّی میدانست، آیا از جمعشدن این همه نیروی نظامی در زیر یک سقف بیخبر بود. نمونههایی ازایندست کم نیستند.
ظاهراً ما به تجدیدنظر در برخی از باورهای خود نیاز داریم. درعین اینکه شجاعت و دلیری ستودنی است و میراث گرانقدر پهلوانان این مرز و بوم است، اما این نوع اقدامات نیازمند تدبیر و سیاست و برنامهریزی است، نه تبلیغ و تهییج که گاهی به غفلت از واقعیتها میانجامد. این ایام مناسب است که یادی از حسین سیدالشهداء(ع) بکنیم؛ حضرت پیش از نبردی که خود آغازکنندۀ آن نبود، با توجه به شرایط محیطی و امکانات در دسترس با خندق و آتش، دور خیام حرم را از هجوم دشمن نگه داشت و چندان دربارۀ زنان و کودکان و دیگر بازماندگان حساس بود که تا خود زنده بود، کسی را یارای تعرض به آنها نبود.
ما برای دفاع از زنان و کودکان و دیگر مردمان دربرابر حملۀ دشمن خونریز و کودککش چه تدابیری اندیشیدهایم؟! کسانی که به سن و سال من هستند، بهخوبی به یاد دارند که در زمان حملۀ بعثیها، دستکم آژیر خطر نواخته میشد و آموزش استفاده از پناهگاه در مدارس و صداوسیما وجود داشت. جدای از آنکه بعدها شهرداریها مکانهایی برای این وضعیت ساخته بودند و راهکار ذخیرهسازی آب در صورت قطع آب شهری پیشبینی شده بود.
افزونبر آن، به رغم هشت سال دفاع از سرزمینمان، دولت در تهیۀ ارزاق عمومی هیچ کوتاهی نداشت. هرچند گفتنی است که عملکرد دولت فعلی در نبرد دوازدهروزه در این زمینه نیز قابل قبول است. بههرحال، در آن نبرد هشتساله، ازجمله بهسبب آموزشهای مدرسهای و رسانهای اوضاع شهر و شهروندان بهمراتب بهتر بود و شهدای کمتری داشتیم.
بهجز شهرهای مرزی که در عمل میدان کارزار بودند. در نبرد اخیر با آنکه زیرساخت مهمی همچون فضای مترو در شهرهای بزرگ در دسترس بود، اما عملاً از آن استفاده نشد و امکان بهرهبرداری هم وجود نداشت؛ زیرا آنجا را در حد پاسخگویی به نیازهای اولیه هم آماده نکرده بودند. البته در این میان، وزارت بهداشت رویۀ شایسته و مناسبی در پیش گرفت و بهسرعت اعلام کرد بیمارستانها و درمانگاهها آمادۀ پذیرش مجروحان و آسیبدیدگان هستند و این همه را مدیون پزشکان و کادر فداکار مرکز درمانی هستیم که هرچند بهتازگی از زیر ضرب مهلک کرونا رها شده بودند، باز هم در کنار مردم ماندند.
طرفه آنکه رسانهها و خبرنگاران و حتی روزنامهنگاران آزاد و منتقد در همین ایام، فداکارانه به عرصه آمدند و در کنار مردم ماندند و سنگتمام گذاشتند و گزارشهای تأثیرگذاری دادند که تحسین همگان را برانگیخت و نشان داد که وقتی پای ایران در میان است، هیچ کس پای خود را کنار نمیکشد و بر طبل جداییها نمیکوبد؛ بگذریم از آنکه دستگاه اجرایی نتوانست از این همه ظرفیت بهخوبی و به موقع، بهره ببرد و چندان امکان فیلمبرداری و عکسبرداری به عکاسان داده نشد تا سند جنایت صهیونیستها را ثبت و آشکار کنند؛ گفتنی است که در روزهای پایانی جنگ، اهمیت مستندسازی و نبرد رسانهای معلوم شد و حتی از خبرنگاران خارجی دعوت به عمل آمد.
جامعۀ فرهنگی، هنری همچون ارکستر سمفونیک تهران شجاعانه، در روزهای دشوار وارد عرصه شد و سرودهای ملی را در اماکن عمومی نواخت و شوری در شهر خاموش درافکند. ما بهدرستی شهادت دهها تن از فرماندهان و دانشگاهیان را در کانون توجه قرار دادهایم؛ اما شهادت صدها تن از شهروندان و هزاران مجروح و مالباخته و آسیبدیدگان از حملات دشمن و حتی دیگر اعضای نیروهای مسلح کمابیش، به حاشیه رفته است.
بههرحال، آنچه گذشت، بهروشنی ثابت کرد که نمیتوان دلواپس امروز و فردا نبود و احساس امنیت داشت و در سواحل دریای فلان ناف دشمن را نشانه رفت! دشمنی که همین روزها، در کنار مرزهای ما، به قول خودش، خیمۀ 99ساله زده و حتی به ساختار درونی ما رخنه کرده است. باید برای خشکسالی و دروغ و دشمن نگران بود.
ما با دشمنی خونریز و افسارگسیخته و البته پرقدرت رودررو هستیم. تجربۀ تاریخی ما نشان میدهد در این رودررویی، به غیر نمیتوان تکیه کرد و از انبوه ایران و ایرانیان از هر گروه و قوم و قبیله و مذهب و زبان و گرایش غافل ماند. مراقب باشیم که رسیدگی به شهرها و شهروندان و شهدا و جانبازان و مالباختگان در مسیرهای پرپیچوخم بوروکراسی اداری گرفتار نشود و از دیگران مانند دوست من نخواهند که برای رسیدگی به وضع دشوار دست و صورت و جراحیهای مکرر بارها وبارها به پزشکی قانونی مراجعه و تأیید آنها را کند.
یادمان باشد که مهم ایران و ایرانیان هستند و برای رضایت مردم و کاهش صدمات حملات احتمالی، کمترین انتظار این است که وضعیت موجود ارزیابی و راههای نفوذ دشمن شناسایی و بسته شود و طرحهایی که رنج و نارضایتی مردم را در پی دارد متوقف شود و برای حفظ جان شهروندان، امکانات موجود شهری و غیر آن بازبینی، تجهیز و به کار گرفته شود.
بازار ![]()