سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
یادداشت

ترامپ به دنبال منافع اقتصادی در قفقاز است

ترامپ به دنبال منافع اقتصادی در قفقاز است
پیام ویژه - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست حمید شجاعی| دونالد ترامپ بر خلاف آنچه می‌گوید که دنبال صلح در جهان است ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
حمید شجاعی| دونالد ترامپ بر خلاف آنچه می‌گوید که دنبال صلح در جهان است و در ابتدا نیز هدف خود را ایجاد صلح در بحران اوکراین و ترغیب طرفین به صلح، آتش‌بس در جنگ غزه و حل مساله هسته ایران گذاشته بود، در عمل به هیچ یک از این اهداف نرسید و در نهایت چهره صلح طلبش نیز با حمایت از کشتار هزاران زن و کودک بی‌گناه در غزه و حمایت از اسرائیل و همچنین حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران زیر سوال رفت تا مشخص شود او از اقدامات خود هدف دیگری در سر می‌پروراند. آنطور که تحلیلگران مطرح می‌کنند ترامپ به هر نحوی شده به دنبال کسب جایزه صلح نوبل است و می‌خواهد از این حیث با باراک اوباما که یک بار این جایزه را کسب کرده برابر شود. از همین جهت نیز می‌بینیم که حتی در مساله قفقاز و دالان زنگزور وارد می‌شود و به میانجی‌گری میان علی‌اف و پاشینیان روسای دولت‌های آذربایجان و ارمنستان می‌پردازد یا با پوتین در آلاسکا ملاقات می‌کند تا به هر نحوی شده مساله اوکراین را حل و فصل کند.
جالب اینکه پس از حمله به ایران ترامپ و مردان او مجددا از مذاکره با ایران دم می‌زنند و مشخص نیست که این مساله را با چه رویی مطرح می‌کنند. از آن مهم‌تر اینکه چه تضمینی وجود دارد که در میانه مذاکرات دوباره حمله‌ای به ایران صورت نگیرد؟ لذا باید اذعان داشت که تمامی اقدامات ترامپ را می‌توان نمایشی برای نشان دادن چهره‌ای صلح‌طلب و در مسیر کسب همان جایزه صلح نوبل تلقی کرد. در همین راستا برای بررسی تحولات منطقه قفقاز و کریدور زنگزور، نقش آمریکا در این منطقه و احتمال از سرگیری مذاکرات ایران و آمریکا «آرمان ملی» با عبدالرضا فرجی‌راد سفیر سابق ایران در نروژ و مجارستان و استاد ژئوپلیتیک گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.
* نقش آمریکا در تحولات قفقاز جنوبی پیرامون ‌دالان زنگزور و آنچه میان آذربایجان و ارمنستان است را چطور ارزیابی می‌کنید و اساسا تصور می‌کنید آمریکا و ترامپ با چه اهدافی وارد این مناقشه شده‌اند؟
من معتقدم ترامپ در دوره قبل که رئیس‌جمهور شد حدود 8 قول داده بود که یکی هم پاره کردن برجام بود که عمل کرد؛ اما در این دوره در کارزار انتخاباتی چند قول داد که سه قولش در سیاست خارجی بود. یکی اینکه جنگ اوکراین را 24 ساعته به پایان برساند؛ دیگر اینکه مساله هسته‌ای ایران را با خوبی و خوشی تمام کند و دیگری اینکه جنگ غزه را به پایان برساند. لذا نه تنها هیچ کدام را انجام نداد بلکه کار را بدتر کرد و الان به خاطر حمله به ایران ریزشی در طرفدارانش به‌وجود آمده است. چون در واقع گروه ماگا علاقه‌مند نیست که آمریکا هیچ هزینه‌ای چه برای اسرائیل و چه برای هیچ کشور دیگری انجام دهد و اگر این روند را ادامه دهند پیش‌بینی می‌کنند که ریزش بیشتری تا انتخابات سنا خواهند داشت. آقای ترامپ برای اینکه جبران کند و نتوانسته هنوز مشکلات غزه، ایران و اوکراین را حل کند دنبال این است که از هر چیز کوچکی بتی بسازد و بگوید من هنوز مرد صلحم و همان ترامپم که قول دادم صلح‌طلب باشم و به همین خاطر اصرار دارد هر مقامی به کاخ سفید می‌رود به صورت غیرمستقیم پیشنهاد می‌کنند که شما ترامپ را کاندیدای جایزه صلح نوبل کنید. لذا این مسأله خیلی برای ترامپ حساس شده یعنی می‌خواهد در داخل آمریکا به عنوان چهره‌ای صلح‌طلب شناخته شود، ضمن اینکه با اوباما هم برای دریافت جایزه صلح نوبل رقابت دارد. مساله حساس قفقاز هم در همین راستاست. اینکه اروپایی‌ها وارد گود شدند و در مذاکرات دو سه دور با آقای پاشینیان و آقای علی‌اف گفت‌وگو کردند که البته هنوز به نتیجه خاصی در با اروپا نرسیده‌اند. لذا آمریکا در این میان وسط وارد گود شد و آقای ویتکاف به صورت پنهانی وارد شد و در واقع سعی کردند خیلی آشکار نشود و یک توافق‌نامه‌ای را فراهم کردند که برخی خبرگزاری‌ها می‌گویند این دو نفر را به زور و با تهدید آنجا آوردند که البته ما نمی‌توانیم صحت و سقم آن را تایید یا رد کنیم. لذا آقای ترامپ با میانجیگری خودش با تبلیغات فراوان و جمع کردن جمعیت و کف زدن، تفاهم‌نامه‌ای را به امضا رساند که بین آذربایجان و ارمنستان صلح آوردیم و توافقنامه امضا کردیم و مساله زنگزور هم به صورت یک کنسرسیوم یا یک شرکت آمریکایی حل و فصل می‌شود. البته می‌دانید تفاهم‌نامه‌ای که امضا شده ضمانت اجرایی ندارد و بعداً بایست این دو نفر یعنی آذربایجان و ارمنستان بشینند میله‌گذاری مرزی کنند و هنوز توافق نکرده‌اند که این به یک قرارداد تبدیل شود. مساله زنگزور از مسأله توافق، قرارداد صلح و تفاهم‌نامه جدا شده و قرار شده برای اینکه مسئله حل شود یک شرکت آمریکایی یا بحث کنسرسیوم هم شده، دو سه میلیارد سرمایه‌گذاری کند و راه‌آهن بکشد و اتوبان شش باندی بکشد که یک مسیر ترانزیتی درست کند و در واقع آذربایجان به نخجوان وصل شود. البته این مسیر ترانزیت که اسمش را مسیر ترامپ گذاشته‌اند نشان می‌دهد نکاتی که من عرض کردم درست است. البته ممکن است این مسیر مدت کوتاهی به این اسم باشد و با روی کار آمدن دموکرات‌ها دوباره به همان زنگزور تغییر کند. در مجموع شرایط به گونه‌ای پیش رفت که آمریکایی‌ها بتوانند یک شرکت خود را در اینجا بکارند و سرمایه‌گذاری دو سه میلیاردی کرده و سالانه چند میلیارد سود ببرند. تنها نکته مثبت طرف ارائه شده این است که این دالان یا مسیر یا زنگزور تحت حاکمیت ارمنستان باقی مانده است. آذربایجان و ترکیه تلاش می‌کردند که تحت سلطه آذربایجان درآید. یعنی آذربایجان این منطقه را به تصرف کند تا نخجوان کاملاً به آذربایجان بچسبد اما آذربایجان این شانس را نداشت و در واقع آمریکایی‌ها این شانس را از آذربایجان گرفتند. حاکمیت ارمنستان بر استان سیونیک و این گذرگاه استوار است اما نه معلوم است که آن توافقنامه حتما به قرارداد صلح منجر شود و روی مرز توافق کنند و نه قطعی شده که برای مسیر زنگزور یا ترامپ چگونه می‌خواهند با ارمنستان بشینند، صحبت کنند و قرارداد بنویسند.
* برخی معتقدند که ورود ترامپ به مساله قفقازو کریدور زنگزور به جهت محدودیت دسترسی تهران به این منطقه و کشورها است که حلقه فشار را تنگ‌تر کند؛ اساسا چه میزان به این تحلیل قائلید؟
من آن را بعید می‌دانم، چراکه اگر قرار بود ترامپ ارتباطات ایران را به طور کلی قطع کند، از طریق سخت‌تر کردن تحریم‌ها چه دوره 4 ساله گذشته و چه در همین دوره، می‌توانست دست به چنین کاری بزند. لذا از نظر من این حرف چندان دقیق نیست. آمریکا 20 سال در افغانستان بود نه تنها نتوانست روابط اقتصادی ایران و افغانستان را قطع کند که حتی مدتی آمریکا کاملا بر افغانستان مسلط بود و دولت جمهوری در افغانستان را به کار اقتصادی با ایران تشویق می‌کرد. علت این بود که می‌خواست در افغانستان ثبات ایجاد شود. در عراق هم وقتی آمریکایی‌ها بعد از افغانستان آمدند و تصرف کردند، روابط اقتصادی ایران و عراق گسترش چشمگیری یافت. هر چند آمریکایی‌ها در ته دلشان شاید این رابطه را نمی‌خواستند، اما آمریکایی‌ها مجبور شدند برای صلح در عراق اجازه دهند که فعالیت‌های اقتصادی ایران و عراق ادامه پیدا کند. حتی در زمینه گاز و برق و... هم نتوانستند چیزی به ایران تحمیل کنند. لذا این موضوع نشان می‌دهد که این حرف‌ها چندان مستند و دقیق نیست. حال یک جاده 43 کیلومتری می‌خواهد ایجاد شود و یک شرکت و کنسرسیوم می‌خواهد سالی چند میلیارد دلار سود ببرد و ترامپ هم دنبال سود است و حتی احتمال دارد این شرکت که در استان سیونیک ارمنستان مستقر می‌شود، وابسته به خود ترامپ، آقای ویتکاف یا یکی از همراهان اقتصادی کابینه باشد و به احتمال قوی هم همین خواهد بود. لذا اینها دنبال منافع اقتصادی هستند. اگر در افغانستان و عراق توانستند جلوی فعالیت تجاری ایران را بگیرند، در قفقاز هم خواهند توانست، اما می‌دانیم که چنین نشد. من بعید می‌دانم این حرف‌هایی که زده می‌شود از جمله اینکه ناتو می‌خواهد به این منطقه بیاید سخنان دقیقی باشد. ناتو یک بار به افغانستان رفت پشیمان شد و دیگر به عراق و جای دیگر هم نیامد. کار ناتو این نیست که در مسیرهای ارتباطی موانع و تنش ایجاد کند یا در کنار مرز روسیه تنش ایجاد کند. هنوز نه قرارداد امضا شده و نه قرارداد آن شرکت با ارمنستان؛ اما اصل این قضیه این است که آقای ترامپ بایست از همین قضیه یک سود تبلیغاتی می‌برد که من مرد صلحم و آمدیم این دو کشور را با هم صلح دادم. مردم آمریکا هم که متوجه فرق تفاهمنامه با قرارداد نمی‌شوند و تفاهم نامه ضمانت اجرایی ندارد. الان مردم فکر می‌کنند که همه چیز حل شده در حالی که ابتدای کار هستند. شما دیدید در رابطه با پاکستان و هندوستان هم که جنگ شد آخرش ترامپ بعد از چند روز گفت من این جنگ را تمام کردم و هیچ‌کس هم باور نکرد. در حالی که به آقای مودی نخست وزیر هند زنگ زده بود و گفته بود حمله نکن و او گوش نکرده بود. بنابراین هیچ کدام از این کارهایی که ترامپ می‌کند باعث نمی‌شود جایزه صلح نوبل بگیرد. اینها خیالاتی است که آقای ترامپ دارد و همین حملاتی که به ایران انجام داد نشان داد که در آمریکا ریزش دارد و به طرفدارانش دروغ گفت و با جنایاتی که با همکاری اسرائیل در غزه انجام می‌دهند و ترامپ کاملاً حمایت می‌کند کسی باور نمی‌کند که او آدم صلح‌طلبی باشد. کشتاری که طی هفت هشت ماهی که آقای ترامپ در قدرت است انجام شده بی‌سابقه است. چنانکه اروپایی‌ها نیز از او روی برگردان شدند. لذا کمیته نوبل به این چیزها دقت کامل دارد، نه طرفدارانش دیگر ترامپ را باور می‌کنند و نه کمیته نوبل. حالا دنبال این افتاده که حق و حقوقی از زلنسکی یا از اوکران زایل کنیم و در آلاسکا با آقای پوتین ملاقات کند که به نحوی بخشی از سرزمین‌های اوکراین را به روسیه بدهد که بتواند دستاوردسازی کند. اگر بتواند این صلح را برقرار کند که کار بسیار سختی است می‌شود گفت که شاید طرفداران ترامپ مقداری این اشتباهاتی که در این ماه‌ها کرده را فراموش کنند و الا اشتباهاتی که طی این هفت هشت ماه در رابطه با ایران، غزه و... کرده در دنیا فراموش نمی‌شود.
*پس از حمله آمریکا به ایران ترامپ اظهار کرد که مراکز هسته‌ای ایران را نابود کردیم و دیگر مساله‌ای برای مذاکره وجود ندارد؛ اما باز هم شاهدیم که طرف مقابل صحبت از احتمال از سرگیری مذاکرات می‌کند؛ اساسا این تناقض از سوی ترامپ و تیمش چگونه قابل تحلیل است؟
آقای ترامپ و آقای ویتکاف همیشه چه در طول جنگ چه بعد از جنگ اصرار داشتند که با ایران مذاکره کنیم. آقای ترامپ مجبور است وقتی که می‌بیند از طرف ایران برای مذاکره کم محلی می‌شود و ایران برای مذاکره شروطی گذاشته و می‌گوید اعتمادسازی شود و وسط مذاکره دوباره آمریکا حمله نکند و این روش نامناسبی بود که آمریکایی‌ها در پیش گرفتند. لذا آمریکایی‌ها نمی‌خواهند چنین تعهدی را بدهند. آقای ویتکاف چه به صورت غیر مستقیم و چه به صورت مستقیم تقاضای مذاکره کرده و ایران هم در حال بررسی است و اگر نسبت به چند هفته پیش نگاه کنید مقداری جلو رفته‌ایم و نزدیک شده‌ایم. لذا احتمالش هست که در چند هفته آینده مذاکراتی با توسط میانجی‌گرهایی که الان بین کشور فعال هستند صورت می‌گیرد. لذا آقای ترامپ تقاضا دارد که مذاکره انجام شود و نمی‌خواهد دوباره با ایران وارد درگیری شود به‌خاطر همین هم هر روز اصرار دارد که من همه چیز را در رابطه با هسته‌ای ایران نابود کردم و این اصرارش با دیدگاه‌های بعضی مقامات آمریکا، سازمان اطلاعاتی آمریکا و اسرائیلی‌ها تناقض هم دارد. به همین علت من فکر می‌کنم که آقای ترامپ از جنگ فرار می‌کند و دوباره دنبال آن افتاده که ترامپ صلح‌طلب مطرح شود تا حمله‌ای که به ایران شد فراموش شود. مثلاً همین مسئله قفقاز دنبال صلح‌طلبی است و در رابطه با روسیه یک روز به روسیه فحش می‌دهد یک روز زنگ می‌زند، یک روز آقای ویتکاف را می‌فرستند، یک روز می‌گوید من اصلا با پوتین کاری ندارم و فردایش می‌بینیم ویتکاف در مسکو است. همه اینها نشان می‌دهد تفکر ترامپ این است که می‌خواهد در بین طرفداران خودش را جا بیندازد و اگر جا نیفتد احتمالش هست که سنا را به دموکرات‌ها ببازد.
بازار


نظرات شما