پیام ویژه - روزنامه سازندگی / متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مراسم رونمایی کتاب خاطرات اسحاق جهانگیری، معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم به نقد حکمرانی تبدیل شد و تکنوکراتهایی چون؛ محمدجواد ظریف، سیدحسین مرعشی، بیژن زنگنه، ر ضا فرجیدانا، محمد نهاوندیان، علی طیبنیا، هادی خانیکی و لعیا جنیدی ضمن انتقاد به اینکه کشور از ریل اصلی خود خارج شده، تاکید کردند که نیت خوب کافی نیست و بدون خردورزی نمیتوان مملکت را اداره کرد و باید با بهکارگیری توان جمعی و تجربیات ملی از بحرانهای موجود عبور کرد
بازار ![]()
آئین رونمایی از کتاب «در اندیشه ایران؛ روایت 8 سال معاون اولی» نوشته اسحاق جهانگیری، صبح پنجشنبه در سالن حکمت مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد. این نشست در واقع گردهمایی سیاسی- فکری بود که شماری از چهرههای ارشد دولتهای هاشمی، خاتمی و روحانی و نیز فعالان سیاسی و مدنی بسیاری در آن حضور یافتند. در این مراسم؛ تکنوکراتهای حامی هاشمی به ایراد سخن پرداختند. سخنانی که از یک سو روایت تلاشها و فشارهای 8 ساله دولت روحانی و از سوی دیگر، نقدهایی جدی درباره وضعیت امروز کشور و ساختار مدیریت و حکمرانی در ایران بود. کتاب 460 صفحهای جهانگیری که بهتازگی از سوی مؤسسه اطلاعات منتشر شده و اکنون به چاپ چهارم رسیده از نگاه نویسنده «بخشی از تجربههای او در مواجهه با مسائل ایران در دوران پیچیده و پرفرازونشیب معاون اولی» است. تجربههایی که به گفته او «برای فهم مسائل بنیادین ایران، ارزش ثبت و روایت داشت». از دیگر حاضرین این برنامه نیز میتوان به چهرههایی چون حسین سیماییصراف، علی خاتمی، محسن هاشمی، علی جنتی، حمید چیتچیان، محمد عطریانفر، علی زینیوند و جمعی از مدیران و مسئولان همچنین برخی از اساتید دانشگاهها اشاره کرد که مشروح آن در ادامه میآید.
مردم باید همیشه قطبنمای ما باشند
محمدجواد ظریف، نخستین سخنران مراسم، جهانگیری را «مظهر اعتدال، توسعهخواهی و احترام به مردم» توصیف کرد و گفت، جهانگیری همان چیزی است که در کتابش دیده میشود. ظریف گفت:«آقای جهانگیری همیشه در فکر ایران بودهاند. به عبارت دیگر اندیشه ایران، عنصر اصلی در زندگی سیاسی آقای جهاگیری بوده است. آقای جهانگیری همیشه به فکر توسعه ایران بوده و قطبنمای وی توسعه ایران است. ایران بسیار بزرگ، قدرتمند و توانمند است و قدرت ایران در همین مردم ایران است ما از سرمایه بزرگ ایران که مدیران است به خوبی بهرهبرداری نکردهایم». ظریف ادامه داد:«آقای جهانگیری در دولت و کشور دنبال اصلاح بوده؛ اگر کتاب دکتر جهانگیری را ورق بزنید، کلمه به کلمه خواست اصلاح و تلاش بر اصلاح در آن موج میزند. او به دنبال دلخوری و گلایه از کسی نیست بلکه میخواهد، نقشهای برای اصلاح امور بدهد و ما همیشه وامدار او هستیم. آقای جهانگیری چه در این کتاب، چه در زندگی و چه در دولت مظهر اعتلال بودند. هیچوقت ندیدیم دکتر جهانگیری از ناراحتیها و ملایماتی که بسیار برایش پیش آمد از کوره در برود و همیشه با اعتلال و آرامش، بقیه را به آرامش دعوت میکرد. یکی دو جای کتاب حتی در مورد خود بنده است که گاهی اوقات خیلی اعتلال ندارم و از اعتدال خارج میشوم. آقای دکتر جهانگیری همیشه ما را به مسیر اعتلال و آشتی دعوت میکردند و من برای همیشه وامدار او هستم که چقدر در دولت سنگر اعتدال و نمایانگر اعتدال در دولت بودند. شفافیت و احترام به مردم یکی دیگر از نکاتی است که این کتاب نمادش است؛ کتابی که هر کس میخواند، احساس میکند، فردی که کتاب را نوشته، مردم را صاحبان اصلی کشور میداند. مردم همیشه باید قطبنمای ما باشند زیرا مردم بزرگترین سرمایه ما هستند». ظریف به ارتباط جهانگیری و روحانی اشاره کرد و افزود:«برخلاف آنچه مطرح میشود، آقایان جهانگیری و روحانی همواره در کنار هم بودند و شاید دلخوریهایی هم وجود داشت اما همواره به عنوان وزنه سنگینی برای اعتدال دولت در کنار آقای روحانی بودند. خدمت به کشور برای ما افتخار است. آقای جهانگیری در کنار بزرگانی همچون آقای مهندس زنگنه که نماد تلاش، مدیریت، پاکی و اعتدال در این کشور هستند از همه چیزشان گذشتند و متاسفانه مورد کممهری هم قرار گرفتند».
اداره کشور بدون پشتوانه حزبی ممکن نیست
سخنان سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران با روایت 49 سال دوستیاش با جهانگیری آغاز و به نقد ساختار سیاسی ایران ختم شد. مرعشی گفت: «سابقه دوستی من با جهانگیری به 49 سال پیش بازمیگردد. به زمانی که در سال 1355 جهانگیری از سیرجان در رشته فیزیک پذیرفته شد و من از رفسنجان در رشته شیمی. آشنایی و کار جمعی ما از سال 1356 در دانشگاه کرمان و با تأسیس جامعه اسلامی دانشگاهیان آغاز شد و تا امروز آن جمع هنوز وجود دارد؛ جمعی که سابقهدارترین در کار جمعی در ایران است که مرتب، باوجود تقسیم بر2 شدنهای معمول، امتداد داشته است. هدف از بیان این صحبتها یک تجربه و یک نگاه به آینده همراه با نقد است. ما همواره با حفظ احترام و با به رسمیت شناختن استقلال یکدیگر، کار جمعی منسجم انجام دادیم. اگر در استان کرمان، تغییراتی در شاخصها به وجود آمده، نتیجه همین انسجام جمعی بوده است. استان کرمان، استانی محروم از بسیاری نعمتها؛ بدون نفت، بدون گاز و بدون مرز بود اما امروز کرمان بعد از تهران و اصفهان، سومین استان کشور در پرداخت مالیات است و این نتیجه یک کار جمعی بسیار منسجم است. هیچوقت معلوم نشد که جهانگیری تابع آقای مستقلی است یا میرزایی تابع من. همه با هم بودیم.
من اول نقد را متوجه بزرگترین شخصیتهای مؤثر تاریخ معاصر ایران میکنم؛ از آیتالله هاشمی تا خاتمی سپس تا جهانگیری و زنگنه. میگویم ما با کشور و مسائل کشور، مسئولانه برخورد کردیم اما پروژهای سازمانی نتوانستیم ایجاد کنیم که توسعه پایدار ایران را رقم بزند. اینکه پس از 16 سال مدیریت درخشان آیتالله هاشمی و خاتمی کشور را سپردیم به پدیدهای که میگویند هزاره سوم، نتیجه این بود که ما سازمان سیاسی نداشتیم؛ نخ تسبیح نداشتیم تا این شخصیتهای مؤثر را همچون دانههای تسبیح به هم وصل کند. ما از کار جمعی حزبی و تشکیلاتی فرار میکنیم. اگر ماهاتیر محمد در مالزی موفق شد بهخاطر آن بود که سازمان سیاسی ایجاد کرد و با اتکای یک حزب توانست، بیش از 25 سال مالزی را با نرخ رشد بالا اداره کند. من همیشه فکر میکردم، کاش آیتالله هاشمیرفسنجانی روزی که دوره ریاستجمهوریشان تمام شد بهجای نشستن در کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در جایگاه ریاست یک حزب فراگیر مینشستند و این شخصیتهای بسیار مؤثر تاریخ ایران را دور هم جمع میکردند. ما نباید مانند کسی باشیم که رفتیم جایی و یک نفر ما 10 نفر را کتک زد، وقتی برگشتیم و گفتیم چرا کتک خوردی، گفت: «ما ده نفر بودیم و او یک نفر؛ اما تنها او یک نفر بود و ما همراه نبودیم». آقای جهانگیری جایگاه ظریف کجاست؟ جایگاه شما کجاست؟ جایگاه جنتی کجاست؟ جایگاه خانم جنیدی کجاست؟ نمیشود کشور را بدون داشتن تشکیلات سیاسی منسجم و با برنامه اداره کرد. شما دولت تدبیر و امید را تشکیل دادید اما دولت شما از پشتوانه حزبی فراگیر برخوردار نبود. مجلس در کارتان میگذاشت و نهایتش این میشود همه زحماتی که کشیدید، ناتمام میماند. زنگنه همه زحمات را کشید اما امروز وقت نقشآفرینی او با 47، 48 سال تجربه کجاست؟ این نقش باید در سازمان سیاسی ایفا شود».
ما در مدیریت برخاسته از شایستگی دچار انقطاع شدهایم
بیژن نامدارزنگنه، وزیر پیشین نفت از نزدیکترین اعضای کابینه روحانی به جهانگیری، سخنان خود را با تمجید از «واقعگرایی و توان سیاستگذاری» جهانگیری آغاز کرد و گفت:« آقای جهانگیری بهطور طبیعی در سلسلهمراتب اداری رشد کرد و به معاون اولی رسید. جایگاهش را میشناخت و کمکحال بزرگی برای رئیسجمهور و همه ما بود. من همیشه از ایشان برای حمایتهایش در وزارت نفت قدردانم». زنگنه بزرگترین سرمایه کشور را نه منابع زیرزمینی که «نیروی کارآفرین و مدیران فهیم» دانست و با انتقاد تند گفت: «متأسفانه ما در موضوع تداوم مدیریت بر پایه شایستگی دچار انقطاع شدهایم». زنگنه در بخش دیگری با اشاره به تجربه دولت اصلاحات گفت:«دولت خاتمی نمونه خردورزی جمعی برای توسعه بود. کارهایی که امروز میشود را نباید به حساب مدیریت جمهوری اسلامی گذاشت؛ ما از ریل خارج شدهایم». او افزود:«در آن دوران، مدیریت کشور بر پایه عقلانیت و توسعهخواهی بود. اینطور نبود که کسی به دلیل نسبت خانوادگی رشد کند؛ همه بر مبنای شایستگی بالا آمدند».
ضروریات توسعه و استقلال دانشگاه
رضا فرجیدانا، وزیر پیشین علوم با تأکید بر اینکه «توسعه» محور اصلی کتاب جهانگیری است، گفت:«ضروریات توسعه، فهم توسعه و مقتضیات توسعه در جایجای این کتاب دیده میشود».
او با اشاره به نقش جهانگیری در «بازگرداندن اختیارات از دسترفته وزارت علوم» افزود:«موضوع استقلال دانشگاهها در جهان معاصر شناختهشده است؛ دانشگاه باید در امور حاکمیتی، اداری و مالی مستقل باشد». فرجیدانا با اشاره به تجربه خوشههای فکری دانشگاهها در دهه 80 گفت:«آقای جهانگیری از خروجی این خوشهها در مدیریت استفاده میکرد. ما باید از روزگار و تجربیات گذشته بیاموزیم».
تاریخ اقتصادی ایران، تاریخ اشتباهات مکرر است
محمد نهاوندیان، رئیس دفتر رئیسجمهور یازدهم، سخنان خود را با تمجید از سبک «وقایعنگاری» جهانگیری آغاز کرد:«در این کتاب، وقایع در بستر واقعیشان معرفی شدهاند. جهانگیری به درستی گفته که در مناظرههای 96 و 1400 منتقدان بدون توجه به شرایط ترامپ، کرونا و بحرانها ملات را تکرار میکردند». او افزود:«تاریخ اقتصادی کشور، تاریخ اشتباهات مکرر است؛ نیت خوب کافی نیست، علم و حکمت هم لازم است». اگر من بودم، اسم کتاب را «میتوانیم» میگذاشتم. نهاوندیان بخش مهمی از سخنان خود را به عملکرد اقتصادی دولت روحانی در 3 سال طلایی 93 تا 96 اختصاص داد». متوسط رشد 52 ساله GDP حدود 2 درصد است؛ اما در سه سال 93 تا 96 رشد 7.2 درصد بود. تورم بلندمدت 22 درصد است؛ اما در این سه سال 10.1 درصد بود. تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی دو برابر متوسط بلندمدت رشد کرد». او ادامه داد:«آقای جهانگیری، آدم بردبار و منصفی است. اگر من بودم، اسم کتاب را «میتوانیم» میگذاشتم؛ چون این دوره، دوره «میتوانیم در مدیریت تغییر» و «میتوانیم در ایستادگی» بود».
تجربهای برای حکمرانی خوب مفید باشد
علی طیبنیا، وزیر اقتصاد دولت یازدهم در پیامی مکتوب، تجربه همکاری با جهانگیری را «ارزشمند» توصیف کرد و گفت:«سیاستهای اقتصادی و اصلاحی آن دوره با هماهنگی دستگاهها و اتکا به حمایت رهبری، مسیر خود را طی کرد و به دستاوردهایی چون مهار تورم و آغاز روند رشد مستمر رسید». او نوشت:«امید دارم کشور با استفاده از توان جمعی و تجربیات ملی از شرایط خطیر عبور کند».
چرا باید از ایران غافل باشیم؟
در ادمه لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیسجمهور در دولت دوازدهم گفت:«چرا به خودمان اجازه بدهیم که از ایران غافل باشیم؟ از میان خیلی کارهایی که ما درگیرش بودیم، ما درگیر وقف قله دماوند و تعلق کاخها به دولت تا FATF و قانون راهبردی بودیم اما آقای دکتر روی لایحه شفافیت و لایحه تعارض منافع تأکید کرد که زیرساخت نرمافزاری اداره کشور بود. بسیاری از چیزهایی که ما دیدیم، حاصل بسترهای نادرست تصمیمگیری و تصمیمسازی بود. اگر این لایحهها زودتر تصویب میشد شاید با بسیاری از مشکلات سیاست خارجی مواجه نبودیم».
با فاصله دولت و ملت، توسعه به نتیجه نمیرسد
هادی خانیکی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این مراسم با بیان اینکه کاری که در پاسخ به ضرورتی باشد، هم ارزشمند است و هم باید آن را پاس داشت، گفت:«این کتاب فقط روایت یک مسئول گذشته نیست؛ تلاشی برای حل مشکلات ایران است. این بازخوانی برای اصلاح روریکردهای امروز هم ضرورت دارد. «توسعه» محوریترین مسأله ایران است. توسعه بدون ثبات و پیشبینیپذیری امکانپذیر نیست و بدون اعتماد عمومی هم پایدار نمیماند. دکتر جهانگیری در این کتاب هشدار میدهد که اگر فاصله دولت و ملت زیاد شود هیچ برنامه توسعهای به نتیجه نمیرسد. راه پیشنهادی دکتر جهانگیری روی احیای گفتوگوی ملی و روابط خارجی تنشزداست. توسعه، محوریترین مسأله ایران است پس باید همه را به گفتوگو و تلاش مؤثر برای توسعه فرا بخوانیم».
تقدم شناخت مسأله بر درمان آن
اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم در پایان مراسم درباره سبک تدوین کتاب و ضرورت «روایت صادقانه تجربهها» سخن گفت:«حوادث باید همانگونه که بودهاند بدون کموکاست روایت شوند. اگر نقاط ضعف خود را نبینیم، راه اصلاح را پیدا نمیکنیم. شناخت مسأله، مقدم بر درمان آن است». او گفت:«این کتاب نه خاطرهگویی است نه آرزوپردازی، حکایتی است از منابع و عوامل مساعد و نامساعد توسعه ایران؛ حکایتی که همچنان ادامه دارد، 90 درصد کار یک مدیر، انتخاب همکاران خوب است». جهانگیری با اشاره به بحرانهای متعدد کشور گفت:«به دلیل گریز از انباشت تجربه از نعمت اصلاح رویههای غلط دور شدهایم». او 5 اصل برای مدیریت بحران را چنین برشمرد و گفت:«امروز کشور به تیم مدیریت نیاز دارد. دومین نیاز، داشتن برنامه است. مدیر باید برنامه داشته باشد و بداند برای این کاری که انتخاب شده از این نقطه به کدام نقطه میخواهد برود. سوم مدیریت ارشد قادر باشد، حوزه پیرامونی اطراف مدیریت را برای کار کردن همواره کند. همه نهادهای قدرت حامی آن تیمی باشند که میخواهد، بحران را مدیریت کند. نمیشود از جای دیگری چوب لای چرخ آنانی که برای مدیریت انتخاب شدند، گذاشته شود. اگر همه مدیریتها در هماهنگی هم قرار گرفتند، ماشین به حرکت درخواهد آمد و الا چرخدنده برای خود حرکت میکند و ماشین ایستاده است. چهارم، برخورداری از سرمایه اجتماعی است. تیم مدیریتی باید قادر باشد، نخبگان جامعه را به مشارکت دعوت کند. پنجم، شناخت به موقع فرصتها برای تصمیمگیری است. این 5 ویژگی، مدلی برای مدیریت همه بحرانها و چالشهاست.
جهانگیری ادامه داد:«سال 92 وقتی شروع کردیم، رکود تورمی بود. برای اولین بار در یک دوره رئیسجمهور اصرار داشت، تورم باید تکرقمی شود. میدانستند چه کار باید انجام دهند. در همان دوره 4 سال دو بار قیمت بنزین اضافه شد و بنزین سهمیه یک بار از 100 تومان به 400 تومان رسید و بنزین آزاد 700 تومان و یک بار در سال بعد دو تا قیمت به نرخ هزار تومان رسید. ارز ترجیحی وجود داشت، خیلی از دوستان دولت قبل در همان فرصتی که روحانی رای آورده بود اما هنوز مستقر نشده بود در نهاد به او توصیه میکردند که به این ارز دست نزند، اگر دست بزند با یک جهش قیمتها روبهرو میشوید. اما با اصلاحات قوی اقتصادی روند تورم، کاهشی و در نهایت از اواخر سال 94 تورم تکرقمی شد. آنچه مسئله دیروز و امروز ایران است و همه باید به آن متعهد باشند این است که ایران باید روی ریل توسعه پایدار و فراگیر قرار بگیرد».
وی با بیان اینکه ایران در دورههای مختلف اراده کرده تا توسعه یابد، افزود:«اما به دلایلی این امر متوقف شده است. در دوران صفویه، امیرکبیر و در دهه 40 شمسی مصمم شدیم که ایران توسعه یابد و همه نهادهای مناسب توسعه نیز شکل گرفت، بسیاری از نهادهایی که امروز داریم در دهه 40 و برای توسعه ایران شکل گرفت. توسعه را با کرهایها شروع کردیم و در سفری که اینجانب به کره جنوبی داشتم، آنها دعا میکردند، روزی برسد که سئول همچون تهران شود. اینگونه آغاز کردیم اما نشد و سوال اینجاست «چرا با اینکه مصمم بودیم، ایران توسعه یابد اما متناسب با شایستگی و ظرفیت خود توسعه نیافت». او موانع اصلی بر سر راه توسعه ایران را چنین برشمرد:«نخست، غلبه رویکردهای فکری بر نظام سیاستگذاری و اجرایی است. نظامی که تصور میکند، توسعه ایران با برخی منابع اعتقادی در تضاد است. مانع دوم، غلبه ساختارهای مدیریتی است که سبب میشود، منافع کلان و ملی قربانی منافع شخصی شود. ایران دومین کشورهای دارنده ذخایر نفت وگاز جهان است و درآمد هنگفتی دارد اما دولت به جای اینکه از مردم پول بگیرد و خدمت بدهد، احساس میکند به مردم سرویس میدهد، یارانه بنزین و برق ارزان میدهد و همیشه طلبکار مردم است. نفت که میتواند مهم ترین موتور توسعه ایران باشد، تبدیل کردیم به موضوعی که نتوانیم خوب از درآمدش استفاده کنیم بهطوری که در هر مقطعی توانسته، توسعه کشور را متوقف کند. ما پس از جنگ و در آن 16 سال به نقطهای رسیدیم که با آقای زنگنه چشمانداز نوشتیم که کشور میتواند به این نقطه برسد. آقای خاتمی یکی از بزرگ ترین افتخارات دوره مدیریتاش که گفته نشده، این است که برای یک رئیس دولتی میآید و میگوید، من صندوق ذخیره درست کردهام. حالا به تعبیری 12 و به تعبیری 14 میلیارد دلار پول نفت به دولت بعدی تحویل داد و حدود 10 میلیارد دلار هم به بخش خصوصی وام ارزی داده بودیم تا سرمایهگذاری کند. نفت 35 د لار تا 120 دلار رفت بالا و بیش از 700 میلیارد دلار درآمد داشت. باید پرسید آیا آن 700 میلیارد دلار به توسعه ملی کمک کرد؟ بلد نیستیم خوب مصرف کنیم، جوری مصرف کردهایم که بگویند، فلانی آدم خوبی است حالا توسعه کشور هرچه شد».
جهانگیری ادامه داد:«باید بر بازگشت ثبات به اقتصاد و کنترل تورم تمرکز کرد. معتقدم میتوان تورم را به کمتر از 20 درصد رساند. برخی اقتصاددانان، اخبار ناگواری از میزان تورم امسال کشور عنوان میکنند، در نتیجه سفره کوچک مردم کوچکتر میشود به خصوص وقتی تورم به مواد غذایی کشیده میشود. پیشنیاز این مهم، احیای سرمایه اجتماعی و تعامل موثر با جهان است. عدهای وقتی گفته میشود، مسائلمان را باید با غرب و آمریکا حل کنیم از کشورهایی مثال میزنند که نوکر آمریکا شدند اما توسعه نیافتند. من میگویم هیچ کشوری با تحریمهای شورای امنیت، تحریم آمریکا و تحریم اتحادیه اروپا نمیتواند، مسائل جاری خودش را حل و زندگی شرافتمندانهای برای مردمش درست کند باید اینها را حل کرد. راهحل آن هم پیچیده نیست و با عزت میتوان حل کرد. تعامل یعنی از دنیا سه چیز میخواهیم؛ پول، فناوری و بازار. به محض اجرای برجام، اگزیم بانک چین قرارداد خط اعتباری 30 میلیارد دلاری با امضای وزیر اقتصاد به ما داد. وقتی از تعامل صحبت میکنیم، میخواهیم به تکنولوژیهای روز دسترسی داشته باشیم. همه میگویند، جنگ 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، جنگ تکنولوژی بود. به تازگی گزارشی از یک دستگاه نظامی دریافت کردم که عنوان میکرد، اسرائیل در جنگ اخیر از هوش مصنوعی استفاده کرده است. اینها هشداری برای ماست و باید به تکنولوژیهای روز جهان دسترسی داشته باشیم».