شنبه ۱ آذر ۱۴۰۴
بین الملل

افسر آمریکایی: انصارالله به الگوی تازه جنگ نامتقارن علیه آمریکا تبدیل شده است

افسر آمریکایی: انصارالله به الگوی تازه جنگ نامتقارن علیه آمریکا تبدیل شده است
پیام ویژه - جماران / یک افسر ارشد تفنگداران دریایی آمریکا در تحلیلی کم‌سابقه هشدار می‌دهد که عملیات‌های انصارالله در دریای سرخ، به الگویی تازه برای جنگ نامتقارن علیه ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - جماران / یک افسر ارشد تفنگداران دریایی آمریکا در تحلیلی کم‌سابقه هشدار می‌دهد که عملیات‌های انصارالله در دریای سرخ، به الگویی تازه برای جنگ نامتقارن علیه ارتش‌های بزرگ تبدیل شده و نشان داده است چگونه یک گروه شبه‌نظامی، بدون ناو، بدون هواپیما و بدون قدرت کلاسیک، می‌تواند ساختار امنیت دریایی آمریکا را به چالش بکشد. این گزارش که در انجمن تفنگداران دریایی آمریکا منتشر شده، از انصارالله به‌عنوان «معلم ناخواسته» نیروهای مسلح آمریکا یاد می‌کند؛ گروهی که تاکتیک‌هایش اکنون به موضوع مطالعه حرفه‌ای ارتش آمریکا تبدیل شده است.
گزارشی تازه از انجمن تفنگداران دریایی آمریکا تصویر متفاوتی از میدان نبرد دریای سرخ ارائه می‌دهد؛ تحلیلی که در آن یک کاپیتان ارشد آمریکایی هشدار می‌دهد انصارالله—گروهی که واشنگتن سال‌ها آن را صرفاً یک بازیگر شبه‌نظامی و فاقد توان کلاسیک می‌دانست—به مهم‌ترین نمونه واقعی جنگ نامتقارن در برابر نیروی دریایی آمریکا تبدیل شده است. این گزارش نشان می‌دهد حملات انصارالله نه‌تنها میلیاردها دلار هزینه بر پنتاگون تحمیل کرده، بلکه تفنگداران دریایی را مجبور کرده تا برای نخستین‌بار از تاکتیک‌های این گروه به‌عنوان «منبع یادگیری نظامی» در طراحی عملیات‌های آینده نام ببرند.
ترجمه این گزارش را در ادامه می‌خوانید:
بازار
1. معلمِ ناراحت‌کننده
انصارالله از آن دسته دشمنانی نیست که تفنگداران دریایی آمریکا معمولاً برای الهام‌گیری عملیاتی سراغ مطالعه آنها بروند؛ آنها نه یک بازیگر «مطلع» و نه حتی یک دولت هستند، بلکه گروهی شبه‌نظامی و قرارگرفته در فهرست سازمان‌های تروریستی‌اند و بنابراین از آن اعتبار حرفه‌ای و مشروعیتی که معمولاً در مطالعات دکترینیک به دنبال آن هستند، برخوردار نیستند. با این حال، طی سال گذشته، حملات نیروهای انصارالله خطوط امنیتی کشتیرانی جهانی را به چالش کشید، قدرت دریایی و هوایی آمریکا را برای مدتی طولانی وارد یک جبهه فرعی کرد و میلیاردها دلار هزینه عملیاتی و اقتصادی تحمیل نمود—آن هم بدون آنکه نیروی دریایی یا نیروی هوایی داشته باشند. این اتفاق درست زمانی رخ می‌دهد که تفنگداران دریایی آمریکا در حال گذار و تحول بر پایه مفاهیمی هستند که پایگاه‌های پیش‌رونده، «واحدهای کوچک» و نیروهای مستقر در خط مقدم مفاهیم اساسی در اجرای آن‌اند. این مفاهیم در راستای رعب‌افکنی در برابر نیروی دریایی چین در مناطق حاشیه اقیانوس آرام طراحی شده‌اند، گرچه برخی فرماندهان و تحلیلگران همچنان نسبت به مبانی اخلاقی و عینی‌وار دفاعیۀ آنها تردید دارند.
بااین‌حال، این شرایط یک فرصت منحصربه‌فرد برای یادگیری‌های تازه فراهم می‌کند. تفنگداران دریایی نباید «هوادار» انصارالله شوند، بلکه باید بتوانند از منابع نامتقارن آنها درس بگیرند تا بهتر برای میدان‌های نبرد ناهم‌تراز آینده آماده شوند. چابکی عملیاتی انصارالله بسیار فراتر از اندازه محدود خود است و نشان می‌دهد این اصول چگونه می‌تواند برای «هنگ ساحلی تفنگداران دریایی» (MLR) و طراحی کلی نیرو در عصر جدید آموزنده باشد.ذبا آنکه روش‌های انصارالله عموماً غیراخلاقی و از نظر انسانی غیرقابل‌پذیرش است، اما تأثیرات آنها غیرقابل انکار است. اگر تفنگداران دریایی واقعاً بخواهند به آمادگی لازم برای جنگ‌های نامتعارف و پیروزی در محیط‌های سخت و پراکنده شرق آسیا برسند، بی‌توجهی به منابع و تجربه‌های دشمنان نامتقارن خطایی سنگین خواهد بود. تجربه انصارالله در دریا باید تلنگری ارزشمند درباره بقا، جنگ نامتقارن و اقتصاد عملیاتی باشد—درس‌هایی که باید در روند تکامل MLR و ساختار کلی نیرو برای نبردهای آینده اثر بگذارد.
2. نامتقارنی راهبردی: هزینه در برابر پیامد
نیروهای انصارالله نشان داده‌اند که درک پخته‌ای از جنگ نامتقارن دارند. آن‌ها به‌جای نابود کردن مستقیم دارایی‌های دریایی آمریکا، از مهمات ارزان‌قیمت مانند پهپادهای تجاری، موشک‌های کروز دستکاری‌شده و قایق‌های انفجاری استفاده می‌کنند تا هزینه‌های راهبردی تحمیل کنند. هر موشک یا پهپاد «هدایت‌شده» برای آمریکا بسیار ناچیز و واکنش‌پذیر است؛ اغلب مقابله با آن به معنای شلیک یک موشک 1 تا 4 میلیون دلاری از یک ناوشکن آمریکایی است.
در مجموع، عملیات دفاعی آمریکا در دریای سرخ و مناطق پیرامونی آن بیش از 1 میلیارد دلار تنها در قالب «مهمات» و هزینه‌های عملیاتی خرج داشته است؛ و چندین میلیارد دلار دیگر نیز به‌صورت غیرمستقیم از طریق تغییر مسیر کشتی‌ها، افزایش بیمه و تأخیرهای تجاری تحمیل شده است. در مقابل، هزینه‌ی سلاح‌های انصارالله—از پهپادهای 10 هزار دلاری تا موشک‌های کروز 100 هزار دلاری—در مقایسه ناچیز است.
فراتر از جنبه اقتصادی، انصارالله از ازدحام پهپادها برای اشباع و تخلیه توان دفاع هوایی دشمن پیش از انجام حمله اصلی استفاده می‌کند. در ژانویه 2024، انصارالله به نفتکش Marlin Luanda در خلیج عدن حمله کرد که موجب آتش‌سوزی گسترده شد و بار دیگر ثابت کرد سامانه‌های کم‌هزینه می‌توانند اثر تخریبی واقعی داشته باشند. موفق‌ترین حمله آن‌ها در ژوئن 2024 ثبت شد؛ زمانی که یک شناور بدون‌سرنشین انفجاری (USV) متعلق به انصارالله به کشتی MV Tutor برخورد کرد، آب به داخل بدنه نفوذ کرد و این الگوی تهدید لایه‌ای—ساده در تاکتیک اما پیچیده در سطح عملیاتی—به‌وضوح نمایش داده شد.
هدف اصلی این استراتژی، کشاندن آمریکا و متحدانش به یک وضعیت دفاعی دائمی، پرهزینه و در درازمدت ناپایدار است.
3. بقا از راه سادگی
یکی از مؤثرترین جنبه‌های مدل عملیاتی انصارالله، توانایی بالای آن‌ها در بقاست. آنها شبکه‌ای پراکنده، متحرک و سخت‌شناس از سکوهای پرتاب را حفظ می‌کنند که معمولاً بلافاصله پس از شلیک رها یا پنهان می‌شوند. کامیون‌های یدک‌کش به‌عنوان سکوی پرتاب موشک‌های کروز و بالستیک استفاده می‌شوند و معمولاً در مناطق غیرنظامی، غارها یا پشت عوارض طبیعی مخفی می‌مانند تا لحظه شلیک برسد. استفاده آنان از کنترل انتشار (Emission Control) باعث جلوگیری از شناسایی زودهنگام می‌شود و واحدهایشان بلافاصله پس از شلیک تجزیه و پراکنده می‌شوند. در فوریه 2025 مشاهده شد که یک پهپاد انتحاری پس از پرتاب موشک کروز «سومار-4» فوراً وارد یک منطقه غیرنظامی شد تا از هدف قرار گرفتن جلوگیری کند.
ارتباطات در حداقل سطح ممکن نگه داشته می‌شود و کاملاً تحت کنترل انتشار است. پس از اجرای هر حمله، معمولاً در همان لحظه، واحدها ماسک‌های سکوی پرتاب را رها می‌کنند. این ترکیب از سادگی، تحرک، و بهره‌گیری از اطلاعات محدود، می‌تواند نیروی عملیاتی را برای مأموریت‌های بعدی حفظ کند. پراکندگی گسترده، حضور اطلاعاتی دشمن و توان ISR او را مختل کرده و زمان واکنش او را پس از شلیک کاهش می‌دهد.
تفنگداران دریایی آمریکا—به‌ویژه یگان‌های «هنگ ساحلی تفنگداران» (MLR)—باید از این الگو درس بگیرند: بقا در میدان نبرد فقط به زره یا پنهان‌کاری وابسته نیست؛ بقا یعنی پیدا نشدن، شلیک سریع و ناپدید شدن.
تأکید دکترین نظامی بر تحرک، اختفا و انضباط عملیاتی می‌تواند نیروهای آمریکایی را به همان اندازه چابک و دست‌نیافتنی کند، بدون آنکه مشروعیت یا مسئولیت‌پذیری قربانی شود. انصارالله ثابت کرده‌اند که یک نیروی بقا در برابر توانمندی‌های ISR دشمن، نیازی به «پیروزی» در هر نبرد ندارد—بلکه تنها باید کاری کند که حسگر و موشک دشمن بی‌هدف شوند.
4. جعبه‌ابزار متنوع و قابل‌اتلاف: یک معمای آتش ترکیبی برای نیروهای دریایی
انصارالله مجموعه‌ای گسترده و متنوع از تسلیحات را به‌کار می‌گیرد که برای نیروهای دریایی یک معمای واقعی آتش ترکیبی ایجاد می‌کند. این جعبه‌ابزار شامل موشک‌های کروز ضدکشتی، موشک‌های کروز زمین‌به‌زمین، موشک‌های بالستیک ضدکشتی، شناورهای بدون‌سرنشین انفجاری (USV) و پهپادهای انتحاری سرگردان است. تخمین زده می‌شود موشک‌های سری «قاصد/قدس» بردی بیش از 800 کیلومتر داشته باشند و موشک‌های بالستیک ضدکشتی آنها تا فاصله 450 کیلومتری از ساحل نیز کشتی‌ها را هدف قرار داده باشند.
هیچ‌کدام از این سامانه‌ها به‌تنهایی توان اثرگذاری جدی بر قابلیت‌های آمریکا را ندارند، اما ترکیب آنها کار را برای نیروهای دریایی آمریکا دشوار می‌کند. کشتی‌های آمریکایی در مقابله با شناورهای انفجاری انصارالله دچار مشکل می‌شوند، در دفاع نزدیک محدودیت دارند، حسگرها در برابر حملات بالستیک آسیب‌پذیر باقی می‌مانند و نیروهای آن باید هم‌زمان روی چند تهدید متمرکز شوند. حتی شناسایی پهپادهای سطحی انتحاری که با الگوهای موج دریا ادغام می‌شوند و سیستم‌های دفاعی را «فریب» می‌دهند، نیازمند تمرکز و دقت در یکی از طبقات تهدید است؛ در غیر این صورت، نیروهای آمریکایی مجبور می‌شوند پهپاد و موشک را مشترکاً رهگیری کنند، نه هرکدام را جداگانه.
برآوردها نشان می‌دهد انصارالله می‌تواند یک کشتی 150 میلیون دلاری را تنها با چند هزار دلار هدف قرار دهد.
برای تفنگداران دریایی آمریکا، این مسئله اهمیت استقرار توان آتش چندلایه‌ای در هر واحد ساحلی را برجسته می‌کند. ترکیبی از سامانه‌های کینتیک—از پهپادهای کم‌هزینه تا موشک‌های متحرک ضدکشتی—به‌اضافه سامانه‌های جنگ الکترونیک و توانمندی‌های اطلاعاتی، شناسایی و مراقبت (ISR)، می‌تواند نشان دهد که تنوع و تعداد—حتی با کیفیت پایین‌تر—قادر است تصمیم‌گیری دشمن را پیچیده و سرعت واکنش او را کاهش دهد.
هنگ ساحلی تفنگداران دریایی نیز باید همین ذهنیت را بپذیرد: ایجاد تهدیدات لایه‌لایه، افزون‌دار و سخت‌شناختی که با هزینه‌های پایین بتوانند اثری بسیار فراتر از اندازه و قیمت واقعی خود داشته باشند.
5. ادغام غیرنظامیان و شبکه‌های دیده بانی
یکی دیگر از ویژگی‌های مهم عملیات‌های انصارالله، استفاده از زیرساخت‌های غیرنظامی و شبکه‌های مردمی برای انجام مأموریت‌های اطلاعاتی، شناسایی و مراقبت (ISR) است. قابلیت‌های ماهیگیری در سواحل جنوب یمن به‌طور گسترده برای شناسایی‌سازی مورد استفاده قرار می‌گیرد و مختصات از طریق سیستم‌های پیام‌رسان منتقل می‌شود. گزارش‌ها نشان می‌دهد در موارد متعدد، شناورهای آمریکایی—چه در بندر و چه در حال حرکت—توسط همین دیدبان‌های غیرنظامی شناسایی شده‌اند و واحدهای انصارالله بلافاصله پس از دریافت اطلاعات، تجدید و پرتابه‌های خود را انجام داده‌اند.
در فوریه 2025 مشاهده شد یک قایق ماهیگیری مختصات یک موشک کروز «نور-34» را ارسال کرد و بلافاصله وارد یک منطقه غیرنظامی شد تا از نظر فنی ارتش آمریکا امکان هدف‌گیری آن را نداشته باشد. حسگرهای انصارالله ارزان، پایدار و در دل میدان نبرد جا گرفته‌اند.
تفنگداران دریایی آمریکا می‌توانند بدون نقض اصول اخلاقی و بدون خدشه به مشروعیت، از این رویکرد درس بگیرند. همان‌گونه که با اتحادیه‌های ماهیگیری محلی همکاری می‌کنند، می‌توانند در محیط‌های دموکراتیک ساحلی یک شبکه محلی از «شهروندان مؤید» ایجاد کنند که دامنه پوشش ISR را به‌طرز چشمگیری گسترده‌تر و قدرتمندتر کند. آموزش و تجهیز شرکای محلی با ابزارهای ساده دیدبانی می‌تواند آگاهی محیطی مستمر ایجاد کند—بدون آنکه پلتفرم‌های ارزشمند ISR بیش از حد در معرض خطر قرار گیرند.


نظرات شما