شنبه ۱ آذر ۱۴۰۴
یادداشت

کودکی روی خط فقر؛ هشدار یونیسف درباره فقر کودکان

کودکی روی خط فقر؛ هشدار یونیسف درباره فقر کودکان
پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست بیش از ۴۰۰ میلیون کودک در جهان در فقر زندگی می‌کنند و دست‌کم از دو نیاز ...
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بیش از 400 میلیون کودک در جهان در فقر زندگی می‌کنند و دست‌کم از دو نیاز اساسی روزانه مانند تغذیه و بهداشت محروم‌اند.
 الهه محمدی| «گزارش وضعیت کودکان جهان 2025» تصویر تازه‌ای از سایه سنگین فقر بر دوران کودکی ترسیم می‌کند؛ گزارشی که یونیسف سه‌روز پیش و هم‌زمان با روز جهانی کودک منتشر کرد و نشان می‌دهد، بیش از 400 میلیون کودک در جهان در فقر زندگی می‌کنند و از هر پنج کودک در کشورهای کم‌درآمد و با درآمد متوسط، یک کودک دست‌کم در دو نیاز حیاتی برای سلامت و رشد محروم است.
این هشدارها در حالی منتشر می‌‌شود که بسیاری از دولت‌های جهان در حال کاهش کمک‌های خارجی‌اند؛ طبق گزارش نشریه «لنست»، این کاهش بودجه تا سال 2030 می‌تواند جان 4/5 میلیون کودک زیر پنج‌سال را بگیرد، همچنین میلیون‌ها کودک دیگر را از تحصیل باز دارد. در ایران هم روایت‌ها از وضعیت کودکان، چهره‌ای نگران‌کننده دارد؛ سه‌ماه پیش «علیرضا رئیسی»، معاون بهداشت وزارت بهداشت اعلام کرد که در برنامه حمایت تغذیه‌ای برای کودکان زیر 5 سال، «شیوع لاغری شدید» در میان این کودکان 42 درصد کاهش یافته است.
دیروز اما «احمد اسماعیل‌زاده»، مدیر دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت به ایلنا گفته، بعضی اقلام خوراکی به حدی گران شده‌اند که دسترسی خانواده‌ها به‌ویژه دهک‌های یک تا پنج به مواد غذایی، محدود و سخت شده و حدود 35 تا 45 درصد خانوارها بعضی اقلام غذایی مانند سبزیجات و لبنیات را کمتر از مقادیر مورد نیاز مصرف می‌کنند.
این آمارها در کنار ادامه هشدارها درباره موج ترک‌تحصیل کودکان و نوجوانان در ایران، وضعیت کودکان ایرانی را بیشتر مشخص می‌کنند. معلمان مناطق در حاشیه و مهاجران افغانستانی و یک فعال کودک به «هم‌میهن» از علائم جدی سوءتغذیه در بین کودکان می‌گویند؛ از روستاهای دورافتاده گیلان تا ساوجبلاغ، شاهدشهر، صباشهر و دروازه‌غار تهران. کودکانی‌که به گفته آنان بسیاری روزها تنها یک وعده غذا می‌خورند و در خانواده‌هایی زندگی می‌کنند که ماه‌هاست رنگ پروتئین و گوشت را ندیده‌اند. 
«بیش از 400 میلیون کودک در جهان در فقر زندگی می‌کنند و دست‌کم از دو نیاز اساسی روزانه مانند تغذیه و بهداشت محروم‌اند.» گزارش جدید یونیسف که به‌مناسبت روز جهانی کودک منتشر شده، هشدار می‌دهد که با کاهش بودجه جهانی، درگیری‌ها و تهدیدهای اقلیمی که دسترسی به خدمات حیاتی برای سلامت و رفاه را مختل می‌کنند، شمار بیشتری از کودکان ممکن است به ورطه فقر سقوط کنند.
این گزارش با عنوان «گزارش وضعیت کودکان جهان 2025: پایان‌دادن به فقر کودکان، وظیفه مشترک ما» با استفاده از داده‌های بیش از 130 کشور کم‌درآمد و با درآمد متوسط، گستره فقر چندبعدی را با اندازه‌گیری محرومیت در شش حوزه بررسی کرده است؛ آموزش، سلامت، مسکن، تغذیه، بهداشت و آب.
تحلیل‌ها نشان می‌دهد 118 میلیون کودک با سه یا تعداد بیشتری محرومیت شدید مواجه‌اند و 17 میلیون کودک چهار یا تعداد بیشتری محرومیت را تحمل می‌کنند. «کاترین راسل»، مدیر اجرایی یونیسف دراین‌باره گفته، کودکانی‌که در فقر بزرگ می‌شوند و از نیازهای پایه‌ای مانند تغذیه مناسب، بهداشت کافی و سرپناه محروم‌اند، پیامدهای ویرانگری را برای سلامت و رشد خود تجربه می‌کنند: «اما این وضعیت اجتناب‌پذیر است. هنگامی‌که دولت‌ها با اجرای سیاست‌های مؤثر به پایان‌دادن به فقر کودکان متعهد می‌شوند، دنیایی از فرصت‌ها را برای کودکان فراهم می‌کنند.»
طبق این گزارش، بالاترین نرخ‌های فقر چندبعدی کودکان در آفریقای جنوب صحرا و آسیای جنوبی مشاهده شده است. برای نمونه در چاد، 64 درصد کودکان با دو یا تعداد بیشتری محرومیت شدید روبه‌رو هستند و نزدیک به یک‌چهارم آنان سه محرومیت شدید یا بیشتر دارند.
این گزارش اما می‌گوید بهداشت گسترده‌ترین شکل محرومیت شدید است: در کشورهای کم‌درآمد، 65 درصد کودکان به توالت دسترسی ندارند؛ این رقم در کشورهای با درآمد متوسط رو به پایین 26 درصد و در کشورهای با درآمد متوسط رو به بالا 11 درصد است. نبود بهداشت کافی، خطر ابتلای کودکان به بیماری‌ها را افزایش می‌دهد.
سهم کودکانی‌که در کشورهای کم‌درآمد و با درآمد متوسط دست‌کم یک محرومیت شدید را تجربه می‌کردند، از 51 درصد در سال 2013 به 41 درصد در سال 2023 کاهش یافته؛ کاهش چشمگیری که عمدتاً نتیجه در اولویت قرار دادن حقوق کودک در سیاست‌های ملی و برنامه‌ریزی اقتصادی است. یونیسف نوشته بااین‌حال پیشرفت متوقف شده است؛ جنگ، بحران‌های اقلیمی و زیست‌محیطی، تغییرات جمعیتی، افزایش بدهی ملی و شکاف‌های فناوری، همگی فقر را تشدید می‌کنند.
درهمین‌حال کاهش بی‌سابقه در کمک‌های توسعه‌ای رسمی (ODA) ، خطر افزایش محرومیت کودکان را در کشورهای کم‌درآمد و با درآمد متوسط بیشتر می‌کند. اما نمونه‌هایی از پیشرفت امکان‌پذیر است: تانزانیا بین سال‌های 2000 تا 2023 توانست فقر چندبعدی کودکان را 46 واحد درصد کاهش دهد؛ موفقیتی‌که بخشی از آن ناشی از پرداخت‌های نقدی حمایتی دولت و توانمندسازی خانواده‌های فقیر در تصمیم‌گیری مالی بود.
همچنین در بنگلادش فقر کودکان طی همین دوره 32 واحد درصد کاهش یافت؛ نتیجه ابتکارات دولتی برای افزایش دسترسی به آموزش و برق، بهبود کیفیت مسکن و سرمایه‌گذاری در خدمات آب و بهداشت که باعث شد دفع مدفوع در فضای باز از 17 درصد در سال 2000، به صفر در سال 2022 برسد.
گزارش تاکید می‌کند که کودکان خردسال‌تر، کودکان دارای معلولیت و کودکانی که در شرایط بحرانی زندگی می‌کنند، آسیب‌پذیرترین گروه‌ها هستند. گزارش همچنین فقر پولی را بررسی می‌کند؛ فقر پولی توانایی کودکان را در دسترسی به غذا، آموزش و خدمات سلامت محدود می‌کند. طبق جدیدترین داده‌ها، بیش از 19 درصد کودکان در جهان در فقر شدید پولی زندگی می‌کنند و با کمتر از 3 دلار در روز گذران می‌کنند. نزدیک 90 درصد این کودکان، در آفریقای جنوب صحرا و آسیای جنوبی‌اند.
این گزارش همچنین با بررسی 37 کشور با درآمد بالا نشان می‌دهد که حدود 50 میلیون کودک ـ معادل 23 درصد جمعیت کودکان این کشورها ـ در فقر نسبی پولی زندگی می‌کنند؛ یعنی درآمد خانواده آن‌ها به‌طور محسوسی، کمتر از میانگین درآمد در کشورشان است و ممکن است توان مشارکت کامل در زندگی روزمره را محدود کند. اگرچه بین سال‌های 2013 تا 2023 فقر به‌طور میانگین 2/5 درصد در این 37 کشور کاهش یافته، اما در بسیاری موارد پیشرفت متوقف شده یا حتی عقب‌گرد داشته است.
برای نمونه فرانسه، سوئیس و بریتانیا بیش از 20 درصد افزایش فقر کودکان را تجربه کرده‌اند. در مقابل، اسلوونی در همین مدت با اتکا بر سیستم قوی حمایت از خانواده و قوانین حداقل دستمزد، فقر را بیش از یک‌چهارم کاهش داده است.
از سفره‌های خالی تا کلاس‌های نیمه‌تعطیل
شهریورماه گذشته وزیر آموزش‌وپرورش اعلام کرد، شمار کودکان بازمانده از تحصیل در کشور به 950 هزار دانش‌آموز رسیده است و اظهارات بعضی از مقامات مسئول مبنی بر بازماندگی دو میلیون دانش‌آموز از تحصیل را «کذب» خواند. منظور او، «فرشاد ابراهیم‌پور»، عضو کمیسیون آموزش مجلس بود که مهرماه 1403 درباره آمار پنهان کودکان بازمانده از تحصیل گفت که در سال تحصیلی 1404-1403 حدود دو میلیون دانش‌آموز ثبت‌نام نشده‌اند و مشکلات اقتصادی باعث‌شده تا والدین و دانش‌آموزان به مرحله ثبت‌نام نرسند.
این اظهارات در حالی بیان می‌‌شود که در شرایط ایران، داده‌های مهم نظارت بر تغذیه، شناسایی مناطق ناامن از نظر غذایی و هدف‌گیری دقیق گروه‌های آسیب‌پذیر از طریق سیاست‌گذاری آگاهانه تا حدزیادی مغفول مانده یا ناکافی است. آخرین پیمایش انجام‌شده در هشت استان ناامن غذایی در سال‌ 1400، کمبود گسترده زینک و ویتامین‌های D و A را در میان کودکان زیر پنج سال شناسایی کرده است.
معلم یکی از روستاهای دورافتاده گیلان از فقدان امکانات و ابزارهای کمک‌آموزشی به «هم‌میهن» می‌گوید؛ امکاناتی‌که به گفته او برای شهری‌ها در دسترس است و برای دانش‌آموزان روستایی سد راه فرآیند تعلیم و تربیت می‌شود: «من در روستایی محروم در گیلان، به امر آموزش مشغولم. کودکان از دسترسی به بخش عظیمی از تجهیزات آزمایشگاهی، وسایل ورزشی، کتابخانه و منابع متنوع آموزشی محروم‌اند.
همچنین نبود معلم مستقل برای هر پایه، فقدان معلم بهداشت مستقل و بهره‌گیری از ابزارهای آموزشی کهنه و فرسوده، بر دشواری‌های این مسیر می‌افزاید.» او می‌گوید طبق تجربه‌ خودش و همکارانش، الگوهایی از مشکلات در این سال‌ها بارها تکرار می‌شوند: «فقدان اصلی، فقدان اینترنت فعال و پویا برای ساکنان روستا به‌ویژه کودکانی است که از روستاهای مجاور و مسیرهای دوردست به مدرسه می‌آیند. باتوجه به سیاست‌های آنلاین‌شدن بخشی از آموزش، نبود دسترسی به اینترنت، این کودکان را با مشکل جدی مواجه می‌کند و گاه برای دریافت سیگنال مجبور به پیمودن مسیرهای طولانی می‌شوند.
همچنین کودکانی هم از داشتن ابزارهای اتصال به اینترنت مانند تلفن همراه یا تبلت، محروم‌اند که خود مسئله‌ای عظیم و چالش‌برانگیز است.» این معلم می‌گوید مسئله دیگر، فقدان سرویس‌های بهداشتی مناسب در مدرسه است: «ساختمان‌ها و سرویس‌های فرسوده و کهنه، نبود آب گرم، به‌ویژه در فصول سرد، آسایش و آرامش کودکان را مختل می‌کند و بر دشواری‌های روزمره آنان اضافه می‌کند.»
بحث کشاورزی و همراهی با بزرگ‌ترها، عامل دیگری است که به گفته او به‌گونه‌ای ناخودآگاه، بر فرآیند تدریس دانش‌آموزان اثر می‌گذارد: «چراکه این امر ریشه در فرهنگ روستا و سنت‌های وراثتی دارد و بخش مهمی از ذهنیت آنان را به کار در مزارع معطوف می‌کند، به‌ویژه در فصل‌هایی که فعالیت‌های کشاورزی اوج می‌گیرد. این موضوع اگرچه گاه تمرکز آموزشی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، ازسوی‌دیگر، برای کودکان جنبه‌ای از سرگرمی و شادابی هم دارد، زیرا حضور در طبیعت، آزادی و بازی‌گونه بودن فعالیت‌های کشاورزی، تجربه‌ای خوشایند و آموزنده برای آنان فراهم می‌آورد.» 
این معلم از رنج مشترک‌اش با دیگر معلمان مناطق دور از مرکز می‌گوید: «دردی وجود دارد که برای من شخصاً سنگین‌تر و آزاردهنده‌تر است. شمار زیادی از کودکان از روستاهای دوردست و از میان جاده‌هایی ناهموار و ویران به مدرسه می‌آیند؛ عده‌ای ناگزیر قدم‌زنان مسیرهای طولانی را طی می‌کنند و عده‌ای دیگر روی ترک موتور پدران‌شان، راهی پرخطر را پشت سر می‌گذارند.
هر دو مسیر، دشوار و گاه آمیخته با تهدید و بیم است. اگر بتوان برای این کودکان راه‌حلی پایدار، همچون اختصاص سرویس رفت‌وآمد یا پرداخت هزینه‌های لازم برای استفاده از خودروهای جمعی فراهم آورد، بخشی بزرگ از رنج روزانه آنان کاسته می‌‌شود و امنیت و آرامش بیشتری در مسیر تحصیل‌شان شکل می‌گیرد.» 
به گفته او بزرگ‌ترین حقی که از دانش‌آموزان گرفته می‌شود، حق دسترسی به آموزش با کیفیت و امکانات متناسب با نیازهایشان است: «کودکان، به‌ویژه در روستاهای محروم، از ابزارهای آموزشی مدرن، دسترسی به اینترنت، سرویس‌های بهداشتی مناسب، فضای سالم و منابع علمی محروم‌اند؛ حقوقی‌که نه‌تنها امکان یادگیری عمیق و کامل را محدود می‌کند، بلکه رشد خلاقیت، کنجکاوی و تجربه‌زیستی آنان را هم به‌سختی مهار می‌کند.»
تعهداتی که هنوز اجرا نشده‌اند
هرسال هم‌زمان با روز جهانی کودک، فعالان حوزه کودکان از لزوم اجرایی‌شدن پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک می‌گویند؛ جامع‌ترین و پذیرفته‌شده‌ترین سند بین‌المللی درباره حقوق کودکان که حقوق کودک را، نه لطف دولت‌ها، بلکه «حق ذاتی» او می‌داند. این پیمان‌نامه در سال 1989 توسط مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد و امروز تقریباً جهانی‌ترین معاهده حقوق بشری دنیاست؛ زیرا همه کشورهای جهان به‌جز آمریکا آن را پذیرفته‌اند.
مفاد پیمان‌نامه شامل حق آموزش رایگان و اجباری، حق مراقبت‌های بهداشتی، امنیت، بازی، هویت، حمایت در برابر خشونت، ازدواج اجباری، کار کودک، استثمار جنسی، قاچاق، همچنین حمایت ویژه از کودکان پناهجو و مهاجر است. ایران هم در سال 1372به پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک پیوست، اما با یک شرط مهم؛ اجرای مفاد پیمان‌نامه، مشروط به «عدم‌تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی» است.
این شرط عمومی موجب‌شده بسیاری از مواد پیمان‌نامه در اجرا با چالش مواجه شوند، چون معیار تعارض یا نداشتن تعارض مشخص و شفاف نیست و برداشت آن در اختیار دولت است. به‌همین‌دلیل نهادهای ناظر بین‌المللی بارها از ایران خواسته‌اند این شرط کلی را حذف یا محدودتر کند.
«علی‌اکبر اسماعیل‌پور»، فعال حقوق کودک و مدیر موسسه «ندای ماندگار» در دروازه‌غار درباره نحوه اجرای پیمان‌نامه حقوق کودک در ایران به «هم‌میهن» می‌گوید: «کشور ما از سال 1373 پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک را پذیرفته و به‌صورت مشروط ملزم به اجرای مفاد آن است. این طولانی‌ترین مدتی است که یک کشور پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک را پذیرفته و درصد بسیار زیادی از مفاد آن را هنوز اجرا نکرده است.
ما شاید از معدود کشورهایی باشیم که بعد از این‌همه ‌سال پذیرش پیمان‌نامه حقوق کودک، رسانه ملی اجازه نام‌بردن از پیمان‌نامه را ندارد و هیچ‌گاه مفاد آن را به‌صورت رسمی از رسانه‌های رسمی و دولتی ترویج نکرده‌ایم؛ درحالی‌که دولت‌ها مکلف‌اند بعد از پذیرش، مفاد آن را تبلیغ و ترویج کنند.» به گفته او، هنوز هم در مدارس، معلمان اجازه ندارند از مفاد این پیمان‌نامه بگویند: «نکته اینجاست که وقتی بعد از 30 سال از پذیرش یک تعهد بین‌المللی، حتی نام‌بردن از اسم آن ممنوع است، با این شرایط اجرای مفاد آن چگونه امکانپذیر خواهد بود؟»
او می‌گوید ازجمله موارد مهمی که در پیمان‌نامه به آن پرداخته شده، آموزش، تغذیه سالم، برخورداری از رفاه و در نظر گرفتن منافع عالی کودکان در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و اجتماعی دولت‌هاست: «با وجود تاکید بر این موارد در پیمان‌نامه، شاهدیم که در موارد بسیار مهمی مانند آموزش، تحصیل، برخورداری از بهداشت و تغذیه سالم، هوا و محیط‌زیست مناسب کم‌کاری و غفلت کردیم و نتوانستیم شرایط مطلوبی برای زیست کودکان فراهم کنیم.
بسیاری از کشورها بعد از پذیرش پیمان‌نامه، مفاد آن را به‌شکل قانون رسمی وضع کرده‌اند، با اینکه صرف پذیرش پیمان‌نامه و وضع قانون نمی‌تواند شرایط کودکان را بهبود بخشد. اگر دولت‌ها در راستای مفاد پیمان‌نامه حرکت می‌کردند اتفاقات بهتری در زمینه حقوق کودکان رخ می‌داد.» به گفته این فعال کودکان، به‌نظر می‌رسد که دولت‌ها در ایران طبق یک دستورالعمل نانوشته، هرسال از روند اجرای مفاد پیمان‌نامه توسط نهادهای مسئول مانند بهزیستی، گزارش عملکرد می‌دهند اما درعمل تغییری رخ نمی‌دهد: «یونیسف هم به‌عنوان یک نهاد نظارتی درحال‌حاضر یکی از منفعل‌ترین نهادهای این حوزه در کشورهایی مانند ایران است؛ درحالی‌که نقش نظارتی این نهاد، در کشورهایی مانند ایران است که معنا پیدا می‌کند.
این نهاد در ایران به‌جای همکاری بیشتر با نهادهای مدنی، با نهادهای دولت‌ساخته و تعداد معدودی انجمن که مجوز همکاری با این سازمان را دارد، همکاری می‌کند.» این فعال مدنی علت پایدارماندن مسائل کودکان در ایران را نبود یک ساختار منسجم در کشور برای احقاق حقوق کودکان و نوجوانان می‌داند: «این نهاد می‌تواند یک شورای عالی حقوق کودکان یا یک وزارتخانه باشد.
بعد از پذیرش پیمان‌نامه حقوق کودک، باید یک شورای عالی زیر نظر ریاست‌جمهوری ایجاد می‌شد تا به‌صورت مستقل مسائل مربوط به کودکان را پیگیری کند و همه مشکلات آنها، از عدالت آموزشی و تغذیه تا کودک‌آزاری و خشونت علیه کودکان، در این سازمان رصد شود، اما درحال‌حاضر تنها نهادهای مدنی دراین‌زمینه فعالیت می‌کنند که آنها هم تحت نظارت‌های بسیار شدید، کمبود شدید امکانات مالی و مسائل مختلف به‌سختی دراین‌زمینه تلاش می‌کنند و در تمام این سال‌ها تنها بوده‌اند.»
اسماعیل‌پور درباره مصادیق رعایت‌نشدن حقوق کودک در ایران هم می‌گوید: «فقر غذایی یکی از مسائل جدی در زمینه حقوق کودک است و فقط به‌معنی نخوردن غذا نیست. ما با یک ضعف شدید ساختاری رفاهی روبه‌روییم که نتوانسته امکانات حداقلی را برای تغذیه همه کودکان ایجاد کند و حالا در بعضی از استان‌ها کودکان به‌صورت یکسان از وعده‌های غذایی بهره‌مند نمی‌شوند. نمونه آن مطالعه‌ای است که از سوی وزارت بهداشت درباره رشد قدی کودکان در جنوب کشور انجام داده که طبق آن، میزان رشد قدی کودکان با سن آنها متناسب نیست که به سوءتغذیه برمی‌گردد.»
به گفته او، کودکی که مواد مغذی حداقلی را دریافت نکند، با افت تحصیلی و درنهایت ترک تحصیل روبه‌رو می‌‌شود و حتی ممکن است به آمار کودکان کار اضافه شود: «باید حداقل تغذیه را برای کودکان در مدارس فراهم کنند، به‌ویژه در مناطق فرودست و حاشیه‌ای که بی‌عدالتی اجتماعی در‌آنها نمود بیشتری دارد. ما در محلاتی که حضور داریم مثل دروازه‌غار تهران، می‌بینیم که بسیاری از کودکان علائم جدی سوءتغذیه دارند و به‌همین‌دلیل حداقل یک وعده غذایی برای آنها فراهم می‌کنیم که در موسسه دوام بیاورند. ما سوءتغذیه را در چهره همه کودکانی که به ما مراجعه می‌کنند، می‌بینیم و با خانواده‌هایی روبه‌روییم که ماه‌هاست از گوشت و اقلام پروتئینی استفاده نکرده‌اند. این شکل فجیعی از بی‌عدالتی است که نسبت به آنها وجود دارد.»
کودکان مهاجر در ایران؛ محروم از تحصیل و کودکی
امسال از خردادماه، تعداد زیادی از مهاجران افغانستانی از ایران ردمرز شدند و این موضوع باعث شد بسیاری از کودکان از تحصیل بازبمانند. کودکانی‌که علاوه بر فشارهای اقتصادی، با ترس و دلهره ناشی از ردمرزشدن مواجه و بسیاری از آن‌ها خانه‌نشین شدند. «کریمه رستمی»، معلم انجمن یاری که 11 سال با کودکان کار افغانستانی در مناطق «گلدسته»، «صباشهر» و «شاهدشهر» کار کرده، به «هم‌میهن» می‌گوید: «اکثر کودکانی که با آن‌ها در این سال‌ها مواجه شده‌ام، کودکان بازمانده از تحصیل هستند.
بسیاری‌شان کودکان افغانستانی و بدون مدارک هویتی‌اند که به‌دلایل عمدتاً اقتصادی از تحصیل جا مانده‌اند. یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که این کودکان با آن روبه‌رو هستند، فقدان مدارک هویتی و کار کردن است.» او ادامه می‌دهد: «فکر نمی‌کنم حتی یک‌درصد از این کودکان مشاوره‌های روان‌درمانی دریافت کنند. مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی هم بسیار محدود است، مگر اینکه وضعیت کودک بحرانی شود. کمبودهای آهن و کلسیم در میان کودکان مهاجر بسیار شایع است و اغلب رنگ و روی پریده و زرد دارند، به‌ویژه دختربچه‌ها.»
به گفته او، کودکان کار افغانستانی، هنگام کار با تعرضات جنسی مواجه می‌شوند و از لحاظ روانی، تحت فشارند: «آن‌ها همچنین به‌دلیل کار از سنین پایین، با مشکلات تغذیه‌ای روبه‌رو هستند. کمبود ریزمغذی‌ها در بین این کودکان شایع است و بر یادگیری آن‌ها تأثیرگذار است. بسیاری از این کودکان توان یادگیری بالایی دارند، اما وضعیت اقتصادی، ساعات طولانی کار و سوءاستفاده برخی کارفرمایان، باعث می‌‌شود از تحصیل بازبمانند.»
رستمی تاکید می‌کند مهم‌ترین حقی که این کودکان از آن محروم‌اند، حق زندگی آزادانه و بدون ترس است: «انگار آنها همیشه موجودی اضافه‌اند. روز جهانی کودک شاید برای کودکان در بسیاری از نقاط دنیا مفهومی قشنگ داشته باشد، اما برای کودکان مهاجر در ایران، روز زیبایی نیست. چراک کودکان باید تحت‌تأثیر افکار و عقاید سیاسی قرار بگیرند؟ چرا کودکان مهاجر باید تحقیر شوند؟ چرا تفاوت میان دانش‌آموزان ایرانی و افغانستانی این‌قدر زیاد است؟ این کودکان فقط می‌خواهند زندگی و کودکی کنند.»
«الهه فرنیا»، معلم دانش‌آموزان افغانستانی در مناطق روستایی کردان کرج و ساوجبلاغ هم به «هم‌میهن» می‌گوید که بسیاری از کودکان مهاجر، امسال از تحصیل بازمانده‌اند. او می‌گوید حتی کلاس‌های چندپایه ابتدایی که پیش‌تر برای کودکان ایرانی و افغانستانی به‌صورت مشترک برگزار می‌شد، امسال تشکیل نشده است: «در ساوجبلاغ تعداد زیادی از خانواده‌های افغانستانی زندگی می‌کنند و تقریباً همه کودکان افغان نتوانستند امسال در مدارس ثبت‌نام کنند. کودکانی‌که تا پایه‌های نهم و دهم درس خوانده بودند، امسال به مدرسه نرفتند.
عملاً کلاس‌های اول، دوم و سوم بسیاری از دبستان‌ها در روستاها برگزار نشد؛ زیرا دانش‌آموزی برای حضور در کلاس‌ها نبود.» او درباره نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی می‌گوید: «کودکان پسر زودتر تحصیل را رها می‌کنند و درگیر کار برای کمک به اقتصاد خانواده می‌شوند. کودکانی که در خانواده‌های پرجمعیت و فقیرتر زندگی می‌کنند، معمولاً نمی‌توانند تحصیلات متوسطه خود را تکمیل کنند.»
مسائل تغذیه‌ای و بهداشتی هم یکی از مشکلات جدی این کودکان است. فرنیا توضیح می‌دهد: «این کودکان معمولاً گوشت و مرغ نمی‌خورند و حتی به حبوبات هم دسترسی ندارند. ظاهرشان ضعیف است و قد کوتاهی دارند. خدمات بهداشتی و پزشکی برای این کودکان و خانواده‌هایشان بسیار محدود است.»
به گفته او، مهم‌ترین حقی که این کودکان از آن محروم‌اند، حق تحصیل است: «تصمیم دولت برای محدودکردن ثبت‌نام مهاجران افغانستانی باعث شد که بسیاری از کودکان از حضور در محیط‌های آموزشی بازبمانند. حتی کلاس‌های خانگی که برای این کودکان برگزار می‌شد، نتوانست جایگزین مدارس شود و بسیاری از آن‌ها عملاً از آموزش محروم شدند.»
64 هزار کودک کشته‌شده، 600 هزار کودک محروم بازمانده از تحصیل
دو سال درگیری و جنگ در غزه، آثار فجیعی بر زندگی کودکان غزه داشت؛ یونیسف در گزارشی که ماه پیش از وضعیت کودکان غزه بعد از اعلام آتش‌بس منتشر کرده، نوشته که عملیات‌های نظامی اسرائیل در نوار غزه، به ویرانی گسترده انجامیده است. کودکان، رنجی غیرقابل تصور را تحمل کرده‌اند؛ گزارش‌ها نشان می‌دهد بیش از 64 هزار کودک کشته یا زخمی شده‌اند و بیش از 58 هزار کودک یکی از والدین خود را در جریان درگیری از دست داده‌اند.
شهرهای کامل با خاک یکسان شده و نظام‌های حیاتی از بین رفته‌اند. یک میلیون کودک روزانه با وحشت‌هایی روبه‌رو بوده‌اند که زندگی در «خطرناک‌ترین مکان جهان برای کودک‌بودن» به همراه دارد؛ وحشت‌هایی که آنها را با زخم‌های عمیق از ترس، فقدان و سوگ رها کرده است. 
«بیسان یونس»، یکی از این کودکان است که به آسوشیتدپرس از حال‌وروز این روزهایش بعد از آتش‌بس بین حماس و اسرائیل گفته؛ او درحالی‌که با حالتی افسرده در میان گروهی از چادرها، جایی‌که در میان ویرانه‌ها و آوار قرار داشت، گفته بیشتر مدارس نابود شده‌اند: «هر مدرسه‌ای که می‌روم، می‌گویند جا نداریم.» آنطور که این خبرگزاری گزارش داده، بیش از 600 هزار کودک فلسطینی در غزه طی دو سال گذشته به‌دلیل جنگ بین اسرائیل و حماس از تحصیل بازمانده‌اند، درحالی‌که تنها حدود 100 هزار کودک توانسته‌اند دوباره به مدرسه برگردند.
آن‌ها به‌جای درس‌خواندن و وقت‌گذرانی با همسالان، بارها آواره شده‌اند، از حملات هوایی و گلوله‌باران گریخته‌اند و بسیاری از روزهای خود را صرف پیدا کردن آب و غذا برای خانواده‌هایشان کرده‌اند.«جان کریکس»، سخنگوی یونیسف گفته که بازگشت سریع کودکان به کلاس‌ها ضروری است؛ نه‌فقط برای آموزش پایه، بلکه برای سلامت روان آن‌ها: «در هفته‌های پیش‌رو، اگر آموزش ارائه ندهیم، ممکن است پیامدهای وحشتناکی برای یک نسل کامل به‌وجود بیاید.»
دراین‌میان آژانس سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی، برای حدود 40 هزار دانش‌آموز از طریق معلمان قراردادی خود آموزش‌هایی ارائه می‌دهد. کریکس می‌گوید: «عملاً چادرهایی هستند که میان چادرهای آوارگان نصب شده‌اند یا سازه‌های پیش‌ساخته و پناهگاه‌های ساده. آموزش بسیار ابتدایی و حداقلی است.» حتی کودکانی که موفق به ثبت‌نام در این مدارس موقت می‌شوند، با بار سنگین روانی ناشی از جنگ و آوارگی روبه‌رو هستند.
آژانس‌های سازمان ملل می‌گویند در تلاش‌اند که میزان خسارت‌ها و هزینه‌ها را ارزیابی کنند اما باتوجه به اینکه آتش‌بس هنوز در مراحل اولیه است، بازسازی غزه شروع نشده و کارشناسان سازمان ملل می‌گویند، این روند ممکن است سال‌ها طول بکشد و حدود 70 میلیارد دلار هزینه داشته باشد. یکی از آوارگان، «تحریر العوینی»، می‌گوید احساس گناه می‌کند اما چاره‌ای ندارد: «من در یک کلاس درس زندگی می‌کنم؛ کلاسی که باید معلم، دانش‌آموز و تخته‌سیاه داشته باشد.»
العوینی می‌گوید، برای ثبت‌نام سه دختر و یک پسرش که در مقطع ابتدایی و راهنمایی‌اند، با مشکل روبه‌روست. او حتی به مدیر یکی از مدارس گفته بود که خودش یک صندلی و میز برای دخترش پیدا می‌کند، اما بااین‌حال پذیرش نشدند: «بچه‌ها هر چیزی را که یاد گرفته بودند، فراموش کرده‌اند. زندگی آن‌ها در دو سال گذشته این بوده: آب پیدا کنند، دنبال خودروهای کمک‌رسان بدوند، جنگ، حماس، گلوله‌باران و ویرانی.»
العوینی، مانند بسیاری از خانواده‌هایی که مشتاق بازگشت فرزندانشان به مدرسه‌اند، هنوز امیدوار است: «من می‌خواهم بچه‌هایم مثل پدرشان که دانشگاه را تمام کرد، آینده داشته باشند. دخترانم می‌خواهند پزشک یا مهندس شوند. آن‌ها آرزو دارند. اما اگر به مدرسه نروند، هیچ آینده‌ای نخواهند داشت.»
دو مطالبه بزرگ برای نجات کودکان
گزارش جدید یونیسف درحالی از فقر گسترده جهانی در بین کودکان گزارش داده که اواخر ماه آگوست همین امسال، نشریه «لنست» گزارشی منتشر کرد که نشان می‌داد، کاهش شدید بودجه آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا (USAID) می‌تواند منجر به بیش از 14 میلیون مرگ اضافی تا سال 2030 شود. از این تعداد مرگ، حدود 4/5 میلیون کودک زیر 5 سال پیش‌بینی شده‌اند.
این مطالعه با استفاده از مدل‌سازی پیش‌بینی(forecasting models)، دو سناریو را در نظر گرفته؛ ادامه تأمین بودجه در سطح سال 2023 یا کاهش شدید آن (طبق قطع بودجه اعلام‌شده). محققان می‌گویند، قطع این بودجه باری قابل پیشگیری و آگاهانه است و تاثیر آن بر کشورهایی با درآمد کم و متوسط، «قابل مقایسه با یک همه‌گیری جهانی یا یک درگیری بزرگ مسلحانه» خواهد بود.
در دوره 2001 تا 2021، طبق این مطالعه، بودجه‌ USAID موجب پیشگیری از حدود 91 میلیون مرگ در کشورهای کم‌درآمد و متوسط شده است. مرگ‌ومیرهای کاهش‌یافته با بودجه USAID مربوط به بیماری‌هایی مثل ایدز، مالاریا، بیماری‌های گرمسیری فراموش‌شده، سل، عفونت‌های تنفسی و بیماری‌های تغذیه‌ای بوده‌اند.گزارش «وضعیت کودکان جهان 2025» یونیسف اما تاکید کرده که پایان دادن به فقر کودکان کاملاً دست‌یافتنی است و بر اهمیت محور قراردادن حقوق کودک، مطابق با کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل در تمام سیاست‌ها و برنامه‌های کاهش فقر تأکید می‌کند.
ازجمله؛ با تبدیل پایان‌دادن به فقر کودکان به اولویت ملی، گنجاندن نیازهای کودکان در سیاست‌ها و بودجه‌های اقتصادی، ارائه برنامه‌های حمایت اجتماعی شامل کمک‌های نقدی به خانواده‌ها، گسترش دسترسی به خدمات عمومی حیاتی مانند آموزش، سلامت، آب، بهداشت، تغذیه و مسکن و ترویج اشتغال شایسته برای والدین و مراقبان به‌منظور تقویت امنیت اقتصادی خانواده.«کاترین راسل»، مدیر اجرایی یونیسف می‌گوید حتی پیش از بحران جهانی تأمین مالی، بسیاری از کودکان از نیازهای پایه‌ای خود محروم بودند و اکنون خطر بدترشدن اوضاع وجود دارد: «امروز زمان عقب‌نشینی نیست.
باید بر پیشرفت‌هایی که طی سال‌ها برای کودکان به‌دست‌آمده است، بنا کنیم. دولت‌ها و کسب‌وکارها می‌توانند با تقویت سرمایه‌گذاری در خدمات کلیدی برای حفظ سلامت و امنیت کودکان و تضمین دسترسی آن‌ها به نیازهای اساسی مانند تغذیه مناسب، به‌ویژه در شرایط شکننده و بشردوستانه این کار را انجام دهند. سرمایه‌گذاری در کودکان، سرمایه‌گذاری در جهانی سالم‌تر و صلح‌آمیزتر برای همه است.»
بازار


نظرات شما