پیام ویژه - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مسعود فروغی| نطق 35 دقیقهای رئیسجمهور اسبق ایران در قالب توصیف و تحلیلی از جنگ 12 روزه صهیونیستها علیه ایران جدیترین کنش سیاسی حسن روحانی در سالهای اخیر بود. او خطیب ماهری است و برخلاف برخی مسئولان فعلی، سخنرانی را بلد است. روحانی در این فایل ویدئویی تلاش کرده با روشی آشنا ضمن منکوب کردن دشمن آمریکایی و صهیونیستی و اعلام شکست آنها در ایدههای جنگ اخیر، تصویری متفاوت از خودش نسبت به باقی فضای سیاسی کشور ارائه دهد. این نطق چه ویژگیهایی دارد:
اول: موضع روشن دربارۀ هدف اصلی دشمن
روحانی در این نطق بهدرستی و بهخوبی هدف اصلی حمله 23 خرداد به ایران را توضیح میدهد. اینکه مسئله هستهای تنها یک بهانه است و آنها میخواستند ایران را ساقط کنند و به تبع آن منطقه را به هم بریزند. ضمناً او تصریح میکند که صهیونیستها و آمریکاییها همچنان به دنبال این هدف هستند. روحانی اشارههای تاریخی متعدد و اجمالی به گذشته کرد تا برای مخاطب روشن کند این هدف جدید نیست و دشمنان ایران همیشه دنبال نابودی ایران بودند. روحانی با اشاره به خبری کمتر شنیده شده از پشت صحنه جنگ میگوید؛ صهیونیستها به بعضی کشورهای غربی و شرقی گفته بودند دوشنبه ابتدایی جنگ، کار ایران تمام میشود و برای همین ترامپ زودتر به واشنگتن برگشت. این بخش از نطق روحانی به صراحت توضیحدهنده تلاش او برای بازسازی خودش در چهارچوب سیاست رسمی است. کاری که خاتمی در فتنه 88 و احمدینژاد در سالهای پس از ترک دولت نتوانستند انجام دهند.
دوم: نظم منطقی نطق
ویژگی مهم این نطق حفظ یکپارچگی از دقیقه اول تا آخر آن است. گوینده نشان میدهد نظم ذهنی فوقالعادهای دارد و میتواند با درجه موفقیت قابلتوجهی استدلال خودش را سازماندهی کند. چرا این ویژگی مهم است؟ چون در صحنه سیاسی کنونی، سیاست داخلی ما از ضعف تریبونهای رسمی برای بیان و تبیین موضوعات برای افکار عمومی رنج میبرد. فارغ از اینکه موافق یا منتقد و مخالف متن صحبتهای روحانی باشیم، صورتبندی قوی و دقت گوینده قابلانکار نیست.
سوم: اشارۀ معنادار به مؤلفههای قدرت ملی
روحانی برای شرح و بسط ایده خودش مقدمات مهمی گفته است. یکی از آنها همان تصریح بر هدف واقعی دشمن و بهانهجویی درباره برنامه هستهای ایران است. دیگر اینکه سازمان رزم ایران و به طور مشخص ساختار نیروهای مسلح کشور دچار خلل نشد و بلافاصله توانست به تجاوز دشمن پاسخ بدهد و نیز حفظ آنتن تلویزیون در زمان حمله صهیونیستها و اشاره به حرکت مهم مجری سیما و حتی تشکر از تدبیر مسئولان و البته همراهی مردم با حاکمیت و ظهور انسجام ملی که خلاف خواست دشمن صهیونیستی بود؛ از جمله این موارد است. این عناصر با دقت از طرف گوینده، سازمان بحث را شکل میدهد تا به مخاطب یادآوری کند کسی که در حال تجزیهوتحلیل است، درون ساختار قدرت قرار دارد و اتفاقاً به هسته مرکزی قدرت نزدیک است.
چهارم: فاصلهگذاری با ادبیات رسمی در تحلیل آینده
حسن روحانی اما نمیخواست همین حرفها را بزند و تکراری باشد. او میخواست به فضای سیاسی ایران این پیغام را بدهد که همچنان درون نظام سیاسی تعریف میشود و ایدههایی برای برونرفت از شرایط فعلی دارد. ایدههای او شاید تکراری و از سوی خودش مصرف شده باشد؛ اما باتوجهبه اتمسفر سیاسی فعلی شاید آنچنان که برخی تصور میکنند بدون فایده و تیر مشقی نباشد. روحانی بهخوبی میداند ایدههای اصلاحی آنچنان که موسوی در بیانیه دستوری اخیرش مطرح کرده، فقط به درد چند برنامه بدون مایه اینترنشنال میخورد و ایدههای فضایی آنچنان که معمولاً احمدینژاد و افراد نزدیک به او مطرح میکنند حتی همان کاربرد را هم ندارد. پس او با تمرکز بر یک چهارچوب تحلیلی دقیق ضمن توصیف شکست دشمن اسرائیلی و آمریکایی و مکر آنها در بهانهجویی هستهای، مسائلی را بهعنوان سرفصلهای اصلاح و راه خروج از بنبست طرح میکند. این ایدهها متمرکز بر «فاصلهگذاری کنترل شده» با حاکمیت است بهطوریکه هم درونگفتمانی محسوب شود، هم دلسوزانه جلوه کند و هم با بدنه اجتماعی ارتباط بگیرد. اما آیا این کلان ایده روحانی برای او و آینده سیاسیاش کارایی دارد؟
چالش بدون حل روحانی؛ دو خط این جوی آب، موازی نیست
روحانی چالش اول خودش را درست تشخیص داده است. او میداند حاکمیت بعد از دو بار تأیید صلاحیت در انتخابات سالهای 92 و 96 اعتمادش را به او از دست داده است. روحانی سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. او در روز تاریخی 23 تیر 78 علیه داستان کوی دانشگاه سخنرانی کرد و نمادی از جریان سیاسی درون حاکمیت بود. او از ابتدای انقلاب یک نیروی سیاسی با رده امنیتی بالا محسوب میشد؛ ولی برای گرفتن و حفظ کرسی ریاستجمهوری راه دیگری رفت. آنچنان با سرعت رفت که در انتخابات 96 سطح نزاع و رادیکال کردن فضای سیاسی ایران را جابهجا کرد. روحانی میداند برای بازگشت ابتدا باید خودش را درون حاکمیت بازسازی کند و برای همین در نیمه اول نطقاش با ادبیاتی صریح و کوبنده شکست دشمن را توضیح میدهد ولی خیلی زود به پوزیشن منتقد میرود و با نیش و کنایه دستگاه امنیتی و نیروهای مسلح و حاکمیت را مینوازد. روحانی در گوشهای از سیاست گیر کرده است که برای خروج از آن نیروی درونی زیادی نیاز است. بازسازی رابطه با حاکمیت به دلیل ضربات پیدرپی سابق او به حسناعتماد پیشین با مواضع نیشدار علیه ستون فقرات امنیت ایران در معرکه کنونی ممکن نیست. چنانکه اگر مسئله دستگاه امنیتی همین باشد که او میگوید، حسن روحانی دستکم یکی از کارگردانهای این فیلم بد است و ژست فراستیطور به هر کسی بیاید به روحانی نمیآید! ضمناً اگر آنچنان که او در مقدمه میگوید ایران همچنان در خطر دستدرازی دشمن کینهتوز است و روحانی خودش را در مقام یک صاحب سخن رسمی و با مقام درجه بالایی میداند، اینگونه سخن گفتن با کدام عقل جور در میآید. نقد ارکان مختلف حکومت منعی ندارد؛ ولی عناصر قدرت ملی در حالی که در میانه کارزار پیچیدهای هستند نمیتوانند توسط رئیسجمهور اسبق لگدکوب شوند.
اینگونه سیاستورزی روحانی نشان میدهد او و دوستان و مشاوران و ملازمانش داستان را تا نیمه خواندهاند. اگر رابطه سرد روحانی با حاکمیت بهخاطر حد نگهنداشتن او در دوران ریاستجمهوری 8ساله بود، تصویر منفی اجتماعی از روحانی بهخاطر ناکارآمدی دولتش و نگاه بالا به پایینش به مردم بود. پس ایده بازگشت روحانی به سیاست رسمی اگر با همان نشانههای انتخابات 96 همراه شود، نه درمان سردمزاجی پیشگفته است نه درمان بدبینی اجتماعی.
روحانی به نیکی میداند راهی در بیرون از نظم سیاسی فعلی ندارد. پس ایدههای رادیکال سمّ مهلک برای اوست. همانطور که دولت دوم روحانی در باتلاقی فرورفت که خودش در انتخابات سال 96 ساخته بود. نشانههای مهمی در ماههای پس از آن انتخابات رخنمایی کرد و آن توبه مدافعان انتخاباتی از حمایت سابق بود. تیم آقای روحانی حتماً رفتار اصلاحطلبان و سلبریتیها در نیمه دوم سال 96 در خاطرشان هست. آن رفتار هیچ معنایی جز پشیمانی نداشت.
مغلطههایی مثل «اگر دلسوزی نسبت به دیگران منتهی شود به خانمانسوزی برای ملت ایران» برای دالان انتخابات راهگشا بود؛ اما برای شرایط فعلی روحانی و ایران خیر. این جملات برای سالن شیرودی و ایامی که ماکتی از «کلید» به روحانی میدادند شورآفرین است؛ ولی حالا که دیکته نوشته شده و دولت او پر از غلط در پیشگاه ماست و نظام سیاسی در میانه کارزار دفاع ملی است، بعید است جوابگو باشد. چه آنکه تصویر منفی از او در حاکمیت را تقویت میکند و از آن طرف مشکل روحانی درباره تصویر سیاه اجتماعی از دوران دولتش را هم پاک نمیکند.
بازار ![]()